کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۴۸۱۴
تاریخ خبر:

حسرت‌های دنباله‌دار ما

حسرت‌های دنباله‌دار ما

یادداشت نادر نامدار در باشگاه مشتزنی با موضوع: حیف‌شدگان

روزنامه هفت صبح|  چقدر دلم می‌خواست دوران اوج مجاهد خذیراوی را در فوتبال ببینم اما حسرتش بر دلم ماند. چند ویدئوی بی‌کیفیت از بازی‌های او وجود دارد که در زمین‌های بی‌کیفیت فوتبال ایران، مثل آزادی دو دهه پیش، به راحتی بازیکنان حریف را با تکنیک خاص آبادانی خودش، جا می‌گذارد و نابود می‌کند و می‌رود. اصلا انگار در آن زمین‌ها بهتر بازی می‌کرد.

 

از تکنیک خیلی از بازیکنان قدیمی چیزهایی شنیده‌ام اما از خیلی از آنها فیلمی وجود ندارد و آدم نمی‌داند که دارند حقیقت را می‌گویند یا اغراق می‌کنند. ولی همین چند ویدئوی کوتاه بی‌کیفیت از مجاهد نشان می‌دهد که او چه جواهری بود و به کجاها می‌توانست برسد که آن مهمانی کذایی نگذاشت. خودش بارها گفته که در آن جشن تولد خیلی از بازیکنان دو تیم استقلال و پرسپولیس حضور داشتند که همین حالا پست و مقام هم دارند اما فقط برای او آن حکم سنگین صادر شد و فوتبالش را نابود کرد.

 

یکی از همان مهمان‌ها، بعدها هم در تیم ملی و هم در تیم باشگاهی‌اش، پست‌های مدیریتی گرفت و هنوز هم مشغول به کار است! خودش می‌گوید از بارسلونا و  لورکوزن و نانت فرانسه پیشنهاد داشت. نمی‌دانیم حقیقت داشت یا نه. این پیشنهادها را علی فتح‌الله‌زاده هم تایید کرد که خب با توجه به شوخی‌ها و حرف‌های بامزه او، نمی‌شود خیلی روی این ادعا حساب کرد اما مجاهد این پتانسیل را داشت که پیراهن بارسلونا را هم بپوشد.

 

عجیب بود که با هیچکدام از حاضران در آن مهمانی برخوردی نشد و فقط یقه این جوان 19 ساله را گرفتند که تازه از آبادان به تهران آمده بود و در خوابگاه باشگاه تک و تنها زندگی می‌کرد و کسی نبود که به او راه و چاه را نشان بدهد. بعدها این حسرت را برای یک پرسپولیسی هم خوردم.

 

برای پیام صادقیانی که وقتی تازه از اصفهان به پرسپولیس آمده بود و با او یک مصاحبه تلفنی کردم، از فرط حجب و حیا حتی نمی‌توانست یک جمله سالم و کامل بر زبان بیاورد! دوستش نداشتم اما استعدادش انکارشدنی نبود. نابغه‌‎ای بود برای خودش. از او خوشم نمی‌آمد اما لقب نیمار آسیا برازنده او بود. او اگرچه مثل مجاهد چوب حضور در مهمانی‌های مختلط و غیر عرف آن زمان را نخورد، اما در همان مسیر اشتباه افتاد و افسوس که هنوز هم از آن کوره راه بیرون نیامده است. 

 

می‌گفت از دورتموند پیشنهاد داشت و رد کرد. راست و دروغش پای خودش. او هم آنقدر استعداد داشت که پایش به بوندسلیگا و تیمی مثل دورتموند برسد. ولی زندگی پرحاشیه و خوشگذرانی‌های بی حد و حصرش همه آرزوهای او و هوادارانش را به باد داد. یک بار محمد رویانیان مدیرعامل وقت پرسپولیس گفته بود که سرزده به خانه پیام رفته و در خانه او چندین قلیان در ابعاد مختلف و چند ته سیگار دیده بود.

 

یک بار هم شایعه شد که در اردوی تیم امید در کیش با چند بازیکن دیگر در یک سفره‌خانه حسابی قلیان کشیده‌اند اما پولش را نداده‌اند! هفته‌ای نبود که از این خبرها درباره او و یکی دو رفیق شفیقش در پرسپولیس مثل محسن مسلمان منتشر نشود. با این حال همچنان بازی می‌کرد و خیلی وقت‌ها هم گره از کار پرسپولیس باز می‌کرد اما وقتی در بازی با فولاد زد به تخت سینه داور و 6 ماه محروم شد، فوتبالش به پایان رسید، هرچند بعد از محرومیت باز هم بازی کرد اما تمام شده بود!

 

در دوران محرومیت با امیر تتلو رفاقتی صمیمی به هم زده بود و استاد یک بار در فضای مجازی مدعی شد که بارها از صادقیان خواسته سیگار نکشد! همین باعث شد تا رفاقت این دو نفر به هم بخورد. چند بار هم عکس‌هایی از خمیازه کشیدن او در تمرین پرسپولیس منتشر شد که در یکی از آنها چشم‌هایش حسابی قرمز بود و حرف و حدیث‌های زیادی را درست کرد. بالاخره از پرسپولیس کنار گذاشته شد. چند ماه بعد منصوریان او را به نفت تهران برد و مدعی شد که او را احیا خواهد کرد اما خیلی زود ناامید شد.

 

این کار از علی کریمی هم برنیامد. مدتی در ماشین‌سازی تبریز بازی کرد و بعدها خودش به صراحت اعتراف کرد که در این تیم هر بار قرار بود مقابل پرسپولیس بازی کند، خودش را به مصدومیت می‌زد! سرانجام به ترکیه رفت و بعد از چند ماه فوتبال را کنار گذاشت و سایت شرط‌بندی زد! او الان 33 ساله است اما فوتبالش در 25 سالگی تمام شد و چقدر حیف!

 

هم‌نسل‌های او هنوز در تیم ملی بازی می‌کنند و قصد خداحافظی هم ندارند اما او خیلی زودتر از خیلی‌ها سوخت و تمام شد. زودتر از برزیلی‌هایی که به همین ویژگی معروفند. درخشش در 18 سالگی و تمام شدن در 25 سالگی! مثل روبینیو و آدریانو و پاتو ... 

 

این دو و چند بازیکن دیگر و کسانی که باید مراقب آنها می‌بودند، نه فقط به آنها، که به فوتبال ایران هم ظلم کردند. این فوتبال حق داشت از امثال مجاهد و پیام و ... سال‌ها استفاده کند و لذت ببرد اما هم خودشان سهل‌انگار و بی‌جنبه بودند هم بزرگ‌ترهای‌شان برای‌شان بزرگی نکردند. چه کسی را نفرین کنیم؟‌ خود آنها را یا بزرگ‌ترهای بی‌خیال‌شان را؟

 

کدخبر: ۵۵۴۸۱۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر