۱۰۰ قصه دیگر از لابهلای تاریخ| بروتوس خجالت بکش
درباره نصرتالله محتشم مسئول سانسور فیلم در دهه 30.
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ورود هوشنگ کاووسی بهعنوان یک منتقد معتمد روشنفکر که صاحبامتیاز یک مجله سینمایی بود و در عین حال ساخت یک فیلم را نیز در کارنامه خود داشت، موجب شد تا مرزهای سانسور سینمایی در ایران ناگهان عقب برود. اما بگذارید از کمی قبلتر شروع کنیم.
در دهه سی نصرتالله محتشم بهعنوان مسئول سانسور بیشتر از هرچیزی حواسش به شأن و اعتبار شاه بود. فقط شاه نه، کل شاهان و سلاطین در همه فیلمها. از نگاه محتشم صحنه قتل جولیوس سزار با توطئه بروتوس در فیلم شاهکار جوزف ال منکیهویتس یک صحنه غیرقابل تحمل بود چراکه تصویر توطئه و قتل یک پادشاه را در خود داشت.
در مجله جهان سینما به تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۳۱ نمونههایی از سانسورهای مدل آقای محتشم ذکر شده است. مثلا حذف صحنه کمیک تراشیدن ریش شاه توسط آرایشگر مخصوص که نقشش را باب هوپ بازی میکند یا در کریستف کلمب با بازی فردریک مارچ، صحنه حمله کریستف کلمب به شاه فیلیپ اسپانیایی حذف شده است!
فیلمی بهنام ملکه نقره هم تمام صحنههایی که به شورش و انقلاب و اینطور چیزها مربوط بوده سانسور شدند. یا در فیلمی بهنام جانباز، صحنه دوئل منجر به قتل پادشاه با یکی از رقبا به شکلی وارونه تدوین شده بهطوریکه پادشاه در حال نصیحت رقیب بدبدن خود است!
محتشم در سال 1337 در برابر فیلمهایی که تصاویر فقیرانهای از جنوب شهر تهران نمایش میدهند، میایستد و آنها را قلع و قمع میکند. بهعنوان مثال در فیلم همه گناهکاریم ساخته عزیز رفیعی، صحنهای که یک دزد بعد از دیدن فقر اهالی خانهای که برای دزدی به آنجا رفته، پولهای خودش را برای آنها میگذارد، حذف میشود
یا در فیلم چشم بهراه ساخته عطاءالله زاهد، فقط وقتی مجوز میگیرد که بهجای صحنههای جنوب شهرش، صحنههایی از رقص و آواز یک خواننده زن جایگزین شود. فیلم جنوب شهر فرخ غفاری نیز سه روز بعد از نمایش عمومی توقیف میشود.
اما با آمدن هوشنگ کاووسی، سینمادارها بسیار خوشحال میشوند چراکه دکتر مخالف سانسور صحنههای جنسی در فیلمها بود. اولین چالش او در اکران بدون سانسور فیلم دیروز امروز فردا ساخته ویتوریو دسیکا رخ میدهد که عنوان بیپرواترین فیلم خانم سوفیا لورن را با خود یدک میکشد. فیلم اکران میشود اما بازخوردها از سوی تماشاگران منفی است.
کسی انتظار دیدن چنین صحنههایی را روی پرده سینما ندارد. فیلم از اکران پایین کشیده میشود. داریم از سال 1341 حرف میزنیم. کاووسی تا سال 1346 در این پست میماند و بالاخره جای خود را به ابراهیم صالح میسپارد.
درست زمانی که جشن هنر شیراز هم بهراه افتاده و کمکم سینمای شنگول دهه شصت آمریکا با استارلتهای مشهورش راهی سینماهای ایران میشوند، روی پرده سینما رادیو سیتی، خانم استلا استیونس و یا سرکار خانم پنه لوپه کروز تصاویری را به تماشاگران ایرانی نمایش میدهند که همین پنج یا شش سال قبلتر توسط خانم سوفیا لورن نمایش داده شده بود و با واکنش سنگین تماشاگران روبهرو شده بود.
این بیپروایی در فیلمهای ایرانی هم روند روبهصعودی به خود میگیرند. فیلمهایی مثل تپلی، رشید (هردو با بازی خانم خوشکام) و یا دالاهو و رقاصه شهر (هر دو با بازی خانم فروزان) موجب میشود تا ملاحظات قدیم در عرصه ممیزی و سانسور در فیلمهای ایرانی بههم بخورند. بیگانه بیا از مسعود کیمیایی و همینطور فیلم بلوچ (با حضور خانم ایرن) این داستان را تشدید کرد.
همینطور فیلم دشنه از فریدون گله. به نظر میرسید آقای ابراهیم صالح کلا در عرصه سانسور نقطه نظر خاصی نداشته و همه چیز را به حال خود واگذار کرده بود. در واقع در دهه پنجاه ایران یکی از معدود کشورهای جهان بود که با ممیزی بسیار اندکی در عرصه نمایش مسائل جنسی روبهرو بود.
تا آنجا که مثلا سانسور یکی دو صحنه از فیلم آخرین تانگو در پاریس موجب واکنش گروهی از منتقدان سینما شد و اعتراض و اینطور چیزها! بازتاب این رها کردن ماجرا به شکل کامل در صفحات سینمایی روزنامهها بهچشم میخورند.
اوج رها کردن مسئله ممیزی در سینمای ایرانی به دو فیلم مو سرخه و برهنه تا ظهر با سرعت، ختم میشود که در سال 56 اکران شدهاند. در سالهای 55 و 56 بهخاطر تحریم ایران توسط کمپانیهای سینمایی، وفور فیلمهای سکسی ایتالیایی و فرانسوی دوبله شده اتمسفر سینماهای ایران را به وضعیتی باورنکردنی رسانده بود. بیشترین اسمی که در پوسترها تکرار میشد، سرکار خانم ادویژ فنک بود. کار بهجایی رسید که اکران امانوئل با حضور سیلویا کریستل هم در سینماهای تهران عادی شده بود.
خب اعتراضاتی هم رخ داده بود. مرتضی مطهری بیانیه اعتراضآمیزی علیه فیلم محلل نصرت کریمی منتشر میکند اما اعتراضش بهجایی نمیرسد. واکنش بخش مذهبی جامعه به جولان اینگونه سینما، مدام خصمانهتر میشود. کارگردان فیلم مذهبی و مستند خانه خدا میگوید که حتی او هم با حمله فیزیکی مردی روبهرو شده بود که اعتقاد داشت ساخت این فیلم موجب کاهش حضور مومنان در مساجد میشود.
در دهه چهل و پنجاه مسائل سیاسی در سانسور فیلمها دخیل بودند. توقیف چند ماهه فیلم گاو، توقیف فیلم آرامش در حضور دیگران بهخاطر اعتراض صنفی پرستاران، توقیف چند ساله فیلم دایره مینا بهخاطر آنچه سیاهنمایی خوانده میشد، توقیف و عوض کردن پایان فیلم گوزنها از جمله دخالتهای پرسروصدای اداره سانسور بود.
اما در همین اتمسفر فیلمهایی مثل اسرار گنج دره جنی ساخته ابراهیم گلستان، سفرسنگ ساخته مسعود کیمیایی و یا فیلم بنبست ساخته پرویز صیاد به اکران عمومی میرسند که هر سه آنها شامل کنایاتی آشکار علیه حکومت بودند. وقتی انقلاب شروع میشود و میدانداری آشکار بخش مذهبی کشور، طبیعی بود که سینماها به یکی از اهداف خشم آنها بدل شود.