حال هر دو خراب است | به مناسبت بیستم خرداد روز صنایع دستی و فرش

بسیاری از فلزکارها (قلمزنها)، میناکارها، مسگرها، برجستهکاران روی چوب و... حال و روز خوبی ندارند
هفت صبح، حمید رجبی| دیروز بیستم خردادماه در تقویم فارسی به نام روز صنایعدستی و فرش نامگذاری شده بود. دو صنعت قدیمی و ریشهدار در ایران که در طول قرنهای متمادی نمادی از ارزش و هویت ایرانی بودهاند. بسیاری از شهرهای ایران و از دوران کهن در تولید صنایعدستی زبانزد خاص و عام بودهاند. به عنوان مثال سفالگری که قدمت 8 هزار ساله دارد از نخستین و مشهورترین صنایعدستی بوده است.
همچنین نساجی، گلیمبافی، فلزکاری و سنگتراشی و حجاری هم از قدیمیترین صنایعدستی ایرانزمین بودهاند که در بسیاری از شهرهای کشور رونق داشته و عاشقان و مشتریان جهانی داشتهاند. این روایت در مورد فرش ایران هم که کاملا صدق میکند.
حتما شنیدهاید که قدیمیترین فرش جهان به نام «پازیریک»، متعلق به ایرانیان باستان بوده و قدمتی 2500 ساله دارد! اما ایرانیان در طول قرنهای بعدی نیز به بافت فرش ادامه دادند و این مسیر تا به امروز وجود داشته است. به همین دلیل است که فرش دستباف در جهان، نمادی از ایران است و علاقهمندان زیادی در جهان دارد.
اما متاسفانه در سالهای اخیر، این دو صنعت ارزشمند نیز مانند دیگر صنایع به دلایل گوناگون از سوی مسئولان و سیاستگذار، به سمت فراموشی یا احتضار رفتهاند و این روزها حال و روز خوبی ندارند.
اگر گذارتان به اصفهان افتاد و به میدان شاهعباس رفتید، متوجه خواهید شد که بسیاری از تولیدکنندگان و هنرمندان صنایعدستی مانند فلزکارها(قلمزنها)، میناکارها، مسگرها، برجستهکاران روی چوب و... حال و روز خوبی ندارند و به ندرت صنایعدستی آنها به فروش میرود. برخی توریستهای خارجی که حالا تعداد آنها بسیار کم شده و گهگاه گردشگران داخلی اقدام به خرید میکنند که این اتفاق بر روی کار آنها تاثیر بسزایی داشته است.
البته مشابه همین اتفاق در بسیاری از شهرهای کشور مانند همدان، زنجان، شیراز، استان کردستان، تبریز و... که در تولید صنایعدستی سرآمد هستند وجود دارد. البته که شرایط فرش دستباف هم به همین شکل است و بافندهها هم مانند تولیدکنندگان صنایعدستی، انگیزه بسیار کمی برای ادامه کار خود دارند.
چرا دولتها بیاهمیت شدهاند؟
اتفاقا هر دوی این صنایع از سوی برخی سیاستمداران که فقط شعار میدهند، به عنوان ستونهای صادرات غیرنفتی نام برده شدهاند اما نوع نگاه، میزان اهمیت دادن و سرمایهگذاری در این صنایع در طول سالهای اخیر نشان داده است که کمترین بها برای آنها وجود داشته است.
اگر بخواهیم از عواملی که باعث بیاهمیتی دولتها به دو بخش صنایعدستی و فرش در ایران بوده نام ببریم باید به این موارد اشاره کرد. بسیاری از سیاستگذاران تمایل دارند به صنایعی توجه کنند که درآمد و ارزش افزوده بالایی دارند، مانند نفت، پتروشیمی و خودروسازی. در این میان، صنایعدستی و فرش، باوجود اهمیت فرهنگی و تاریخی، ممکن است در اولویتهای اقتصادی قرار نگیرند.
توسعه صنایعدستی و فرش نیاز به سرمایهگذاری در بازاریابی، تولید و آموزش دارد. عدم اختصاص بودجه کافی، باعث کاهش رشد این صنعت شده و هنرمندان را با مشکلات مالی مواجه کرده این درحالی است که این صنعت میتواند یک منبع بزرگ درآمد و اشتغال باشد.
همچنین در سالهای اخیر، برخی موانع مانند تحریمها، مشکلات نقل و انتقال مالی، و رقابت با محصولات مشابه از کشورهای دیگر باعث شده است که بازار صادراتی صنایعدستی و فرش ایران تضعیف شود. این موضوع، سیاستگذاران را کمتر به سرمایهگذاری در این حوزه ترغیب کرده است. از سوی دیگر سیاستهای حمایتی در این بخش اغلب کوتاهمدت یا غیرکاربردی بودهاند.
بنابراین نبود یک استراتژی جامع باعث شده که این حوزه رشد پایدار نداشته باشد و تولیدکنندگان همواره با مشکلات ساختاری مواجه باشند. همه این عوامل باعث شده که در سالهای اخیر دو صنعت بزرگ ایران، یعنی صنایعدستی و فرش ضعیف و نحیف شده و دیگر رقبا مانند چین، ترکیه و حتی افغانستان جسارت پیدا کرده و این هنر خاص ایران را با نام کشور خود به دیگر کشورها صادر کنند.
راهکارهای موجود
اگر میخواهیم این دو صنعت گرانبها که از نیاکان خود به ارث بردهایم را به شکل مناسبی حفظ کنیم، چند راهکار مهم و اساسی وجود دارد که سیاستگذار باید به آنها توجه بیشتری داشته باشد.
اختصاص بودجه و تسهیلات ویژه و ارزانقیمت برای تولیدکنندگان صنایعدستی و فرش یکی از مهمترین آنهاست. در مرحله بعدی توسعه بازاریابی دیجیتال و استفاده از پلتفرمهای آنلاین برای فروش محصولات بسیار حائز اهمیت است. همچنین ایجاد دورههای آموزشی برای ارتقای مهارتهای هنرمندان و ترکیب طراحیهای سنتی با سبکهای مدرن برای جذب مشتریان جدید و به موازات آن حمایت از پژوهش و نوآوری در صنعت فرش و صنایعدستی بسیار اهمیت دارد.
یک راهکار دیگر که شاید میتواند مرهمی بر روی زخم این دو صنعت باشد این است که ادارات دولتی و خصوصی، بن کارتهایی برای مناسبتهای خاص به کارکنان خود اهدا کنند که آنها فقط برای خرید صنایعدستی یا فرشهای دستباف در اندازههای کوچک باشد. با این کارها شاید کمی شرایط این دو صنعت، از این شرایط اسفبار رها شده و تولیدکنندگان مجال و انگیزهای برای ادامه کار داشته باشند. البته که در این حال همه نگاهها و امیدها به دولتها و سیاستگذار در مجلس و دیگر بخشهای تصمیمساز کلان کشور خواهد بود.
حرف آخر
صنایعدستی، فراتر از یک شغل یا هنر ساده است؛ این صنعت، پلی میان گذشته و آینده و همچنین میان فرهنگهای مختلف جهان است. بنابراین سیاستگذار در ایران با سرمایهگذاری و حمایت از هنرمندان این حوزه، نه تنها باید اقدام به حفظ میراث فرهنگی کند، بلکه باعث رشد و توسعه اقتصاد محلی نیز شود چرا که جهان امروز بیش از گذشته ارزش هنرهای سنتی را درک کرده و این صنعت همچنان جایگاه ویژهای در جوامع خواهد داشت.