مرمت کردیم، خرابتر شد| اوضاع بد نگین فیروزهای مراغه
برج مدور با ترکهای عمیق در بدنه و گنبد نیمهفروپاشیده، در سکوت ایستاده و شاهد فراموشی است
هفت صبح، محمد عبدالعلیپور| صبحِ خنکِ شهرِ مراغه است. گنبد سرخ در افق میدرخشد، اما نه با شکوهِ هزارسالهاش؛ درخششاش مصنوعی است، حاصل رنگِ پلاستیکی و سیمانی که بهنام مرمت بر تنش نشسته است. کارگران رفتهاند، داربستها جمع شدهاند و بر آجرهای قرمز سلجوقی، بوی مصالح تازه پیچیده است. مراغه، روزگاری شهرِ گنبدها بود امروز اما آزمایشگاهِ بیتدبیری است.
در میان سکوت دشتهای آذربایجان، این شهر هنوز یادگار دوران شکوه معماری ایرانی را در خود دارد: گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد غفاریه، برج مدور و آرامگاه مادر هلاکوخان. اما اگر امروز گذرت به این بناها بیفتد، کمتر نشانی از آن ظرافتِ آجرچینی، توازن هندسی و کاشیکاریهای فیروزهای باقی مانده است. هر گنبدی زخمی بر تن دارد، زخمی از سیمان، رنگ روغن و تصمیمهای نادرست. گنبد سرخ شاهکار قرن ششم، زیر لایهای از بندکشیهای زمخت پنهان شده است.
گنبد کبود، نگین فیروزهای مراغه سالهاست از رطوبت و بیتوجهی ترک برداشته است. طرح مرمتی سقف این گنبد از سال ۱۳۹۵ آغاز شده اما به دلیل کمکاری پیمانکار مرمت و کمبود اعتبار بیش از یک سال متوقف شده بود. برج مدور نیز با ترکهای عمیق در بدنه و گنبد نیمهفروپاشیده، در سکوت ایستاده و شاهد فراموشی است. آرامگاه مادر هلاکو با وصلهپینههای بیجان، نفس میکشد. همه اینها در حالی است که بر تابلوی رسمی پروژهها نوشته: «مرمت و احیا به همت وزارت میراث فرهنگی». کارشناسان میگویند چیزی که در مراغه جریان دارد، مرمت نیست، بازسازی اشتباه است.
مشکل از کجاست؟
در سالهای اخیر شاهد ورود مدیرانی از بدنه رسانه، بهویژه سازمان صدا و سیما به سطوح مدیریتی ارشد وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بودهایم. پس از انتصاب عزتالله ضرغامی بهعنوان وزیر، گمانیزنیهایی مبنی بر ورود دیگر مدیران رسانه به این وزارتخانه مطرح شد و متعاقبا سه معاون ارشد و اصلی وزارتخانه از بدنه صداوسیما انتخاب و منصوب شدند. این انتصابها با واکنش شدیدی از سوی متخصصان حوزه میراث فرهنگی مواجه شد.
انجمن علمی باستانشناسی ایران بیانیهای صادر نمود و نوشت «جای بسی تامل است که در سپهر سیاسی این سرزمین به حوزه فرهنگ به صورت عام و حوزه میراث فرهنگی به صورت خاص، به عنوان یک حوزه تخصصی با متخصصان خاص خودش نگریسته نمیشود. در وزارتخانهها و سازمانهای فرهنگی نظیر ارشاد، ورزش و جوانان و به ویژه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گویا موضوع تخصص کمترین سهم را در سپردن سکان مدیریت به افراد، به خود اختصاص داده است.»
ارزیابی عملکرد دولت در حوزه میراث فرهنگی در یکسال و اندی اخیر نشان میدهد که تداوم حضور افراد غیرمتخصص در سطوح بالای مدیریتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باعث شده نگاههای غیرتخصصی آسیب بسیار و البته گاهی غیرقابل جبران به میراث کشور وارد کند.
تحول مدیریتی در عمل به معنای افزایشِ تمرکز بر رسانهپراکنی و بازدیدهای تبلیغاتی بوده و به ظاهر عمل بیش از کیفیت عمل بها داده شده است. حضور مدیران رسانهای در پستهای تخصصی میراث فرهنگی، به جای انتقال تجربه مرمتی، بیشتر منجر به حضورهای تصویری و خبری شده است تا نظارت فنی و کارشناسی.
مراغه در آینه انتقاد
حرکت به سوی شهر مراغه، آینه واضحی از وضعیت بحرانی حفاظت از میراث فرهنگی ایران است. در حالیکه گنبدهای مراغه، یادگارهایی از دوران سلجوقی و ایلخانی هستند، وضعیت امروز آنها بحرانی است. بندکشیهای زمخت، ترکهای عمیق، مصالح غیراصولی مثل سیمان و رنگ صنعتی و مرمتهایی که بیشتر به روکش تبلیغاتی شباهت دارند تا بازسازیِ علمیِ اثری تاریخی.
گنبد کبود، یکی از مهمترین آثار سلجوقی در مراغه، در خطر جدی قرار دارد. پیشتر باشگاه خبرنگاران جوان در گزارشی هشدار داده بود که یک شرکت سرمایهگذاری برای ساخت و ساز در حریم آن مجوز گرفته و حریم ۲۵ متری آن نادیده گرفته شده است. روزنامه جوان هم نوشته بود که در یکی دیگر از بناها، مسجد سفید مراغه، اثر ۶۰۰ ساله که به دوره شاهطهماسب صفوی تعلق دارد، با مرمت ناشیانه و استفاده از مصالح امروزی ارزش تاریخیاش را از دست داده است.
بر اساس گزارشِ خبرگزاری مهر در شهریور سال جاری، ۲۵ میلیارد تومان اعتبار برای مرمت بناها اختصاص یافته که از این مقدار، ۲۰ میلیارد تومان برای مرمت ۱۲ بنا، مسجد و پل تاریخی هزینه شده و ۵ میلیارد تومان برای تملک محوطه بوده است. اگر چه این تخصیص بودجه امیدوارکننده به نظر میرسد، اما این پرسش باقی است که چرا با وجود این رقم، مراغه همچنان شاهد مرمتهای ناقص و غیراصولی است؟ چرا مدیریت و نظارتهای علمی ضعیف است؟
عدم تخصص مدیریتی را شاید بتوان نقطه ثقل وضع کنونی دانست. ورود مدیران غیرمتخصص، نگاههای رسانهمحور و عدم اتکا به دانش فنی مرمت و حفاظت، باعث شده برنامهها فاقد سامان حرفهای باشند. تاکید بر جلسات، بازدیدها، واگذاریهای تبلیغاتی و سخنرانیها، بیآنکه پشت آنها ارزیابی ویژه، گزارش تخصصی، یا اقدامات میدانی دیده شود.
معضلات زیرساختی و محیطی مانند فرونشست زمین، کمبود اعتبار، پیمانکاران ضعیف، تضاد منافع با بخش خصوصی، تجاوز به حریم آثار، همگی در مراغه و دیگر نقاط کشور دیده میشوند و البته بخشی از چرایی وضعیت اسفناک امروز را باید در آنها جست.در نهایت ضعف نظارت و مشارکت محلی عامل وضع کنونیاست. سازمانهای محلی و جوامع شهری غالباً از فرآیند تصمیمگیری و اجرا کنار گذاشته شدهاند. گزارشها نشان میدهند اعتبارات به پروژههای نمایشی داده شدهاند نه برنامههای پایدار و علمی.
برای برون رفت از وضعیت فعلی لازم است در گام نخست ساختار مدیریتی وزارت میراث فرهنگی اصلاح شود. وزیری با سابقه امنیتی نمیتواند از میراث کشور صیانت نماید. معاونانی که فکر و ذکرشان رویدادهای نمایشی و پر طمطراق است، نمیتوانند آثار تاریخی کشور را از گزند حوادث حفظ نمایند. باید وزیر و مدیرانی با زمینه کارشناسی در حفاظت و مرمت برای پیشبرد امور انتخاب شوند. زمانی که تصمیمگیران، خود یا تجربه مرمت و بناهای تاریخی داشته باشند، اولویتها به سمت حفاظت اصیل خواهد رفت.
شفافیت بودجه و گزارشگیری دورهای نیز برای پیشبرد کار لازم است. وزارتخانه باید عملکردش را بهصورت عمومی منتشر کند تا امکان نظارت تخصصی فراهم شود. همچنین باید بر کیفیت مرمت تمرکز شود نه کمیت بازدید. کارگاههای مرمت باید مطابق با استانداردهای بینالمللی دایر شوند، مصالح مناسب بهکار رود و مستندسازی دقیق انجام شود.
مراغه اکنون نماد این حقیقت است که میراث فرهنگی ملی وقتی به عرصه نمایش مدیران رسانهای بدل میشود، و وقتی حفاظت علمی تبدیل به پروژهای نمایشی میگردد، خیلی سریع به وضعیتِ بحران نزدیک میشود. این تنها مشکل استان آذربایجان شرقی نیست، نشانه وضعیتی است که در کل کشور قابل مشاهده است.
وزارتخانه بهجای تمرکز بر خروجیهای رسانهای باید بر حفاظت علمی، مرمت اصولی، تخصیصِ بودجه موثر و ارتباط جدی با جوامع محلی تمرکز کند. در غیر این صورت شهر گنبدها ممکن است فردا تنها خاطرهای از معماریِ بینظیرِ ایران باشد، نه میراثِ زندهای برای نسلهای آینده.