آب کم، آلودگی زیاد و گرمایی که میسوزاند

هزینههای زندگی برابر با گرانترین شهرهای جهان؛ کیفیت زندگی برابر با کویر لوت
هفت صبح| در تهران یا شهرهای بزرگ ایران که زندگی کنید هزینههای زندگی در گرانترین شهرهای جهان را میپردازید، اما همزمان در آلودهترین هوا نفس میکشید و داغترین دمای روی زمین را تجربه میکنید. به تعبیری در گرانترین، آلودهترین و داغترین و بیامکاناتترین شهر جهان زیست میکنیم اما هزینههای باکیفیتترین زندگی در بهترین نقاط جهان را میپردازیم.
خورشید در آسمان ایران انگار مشعلی بر فراز آسمان ایران زمین برافروخته که بیوقفه میسوزاند. ظهر روزهای مرداد خیابانهای تهران به کورههای داغ میماند، جایی که آسفالت زیر پایتان شل شده و هرم گرما همچون اشعهای نامرئی از زمین به هوا برمیخیزد و در تاروپود تنتان میپیچد. میدان امامحسین(ع) ابتدای خیابان دماوند ماشینها و موتورها در ترافیک به هم پیچیدهاند و از اگزوزشان هوای داغ ۵۰ تا ۶۰ درجه به خیابان دمیده میشود. در اکثر ساختمانها کمپرسور کولرها به دیوارهای بیرونی آویزان است.
کمپرسورهایی که داخل ساختمانها را خنک میکند اما همزمان گرمای شدیدی را به هوای شهر میپراکنند. اخبار هواشناسی دمای هوای تهران را ۳۸ درجه نشان میدهد، اما اگر دماسنج اپلیکیشنی که در دست من است دمای محیط را 54 اعلام میکند که همتراز با کویر لوت یکی از داغترین نقاط زمین است. عرق هم بر تن آدم خشم میشود و شورهای سفید بر جا میگذارد گویی پوست آدمی چروکیده شده است.
این روزها خبر آمد دانشگاه تهران مطالعاتی درباره جزیره گرمایی شهری انجام داده است که پرده از رازی نگرانکننده برمیدارد چون ثابت میکند اثر جزیره گرمایی شهری دمای سطح شهر را تا ۱۵ درجه از حومه داغتر میکند. آسفالتهای تیره، مثل اسفنج، بیش از ۹۰ درصد انرژی خورشید را میمکند و به گرما تبدیل میکند.
نمای شیشهای ساختمانها همچون آینههای غولپیکر نور خورشید را متمرکز کرده و خیابانها را به کورههای داغ تبدیل میکند. حتی شباهنگام که نسیم خنکی میوزد، آسفالت هنوز ۴۰ درجه حرارت دارد، گویی گرمای روز را در خود زندانی کرده و آرامآرام آزاد میکند. وسط میدان امام حسین که سنگفرش شده است اگر بدون جوراب پای خودتان را روی زمین بگذارید بیش از چند دقیقه طاقت نمیآورید. کاش میشد امتحان کرد آیا تخممرغ روی این سنگفرشها نیمرو میشود یا نه.
اما این گرما فقط به تهران محدود نیست. صادق ضیاییان، رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا، هشدار میدهد که گرما در روزهای آینده هم دست از سر ایران برنمیدارد. امروز و فردا (۲۷ و ۲۸ مرداد) دما در بیشتر نقاط کشور حتی بالاتر میرود. تهران به ۳۹ درجه نزدیک میشود و اهواز، با دمای سوزان ۴۸ درجه، گرمترین مرکز استان کشور خواهد بود. در این میان، شهرکرد با ۱۲ درجه خنکترین نقطه باقی میماند، انگار پناهگاهی در دل این تابستان آتشی است.
مشکل یکی دوتا نیست علاوه بر گرما، بادهای سرکش در نیمه شرقی، جنوب و جنوبغرب کشور، گرد و خاک را به هوا بلند میکنند. در استانهای مرزی مثل کرمانشاه، ایلام و خوزستان، آسمان پرغبار است و نفس کشیدن سختتر از همیشه میشود. دیروز در نوار شرقی، مرکز کشور و دامنههای جنوبی البرز وزش باد، گاهی با گرد و خاک همراه است. حتی شرق دریای خزر مواج میشود و در مناطقی از اردبیل، سواحل خزر، خراسان شمالی و شمال خراسان رضوی، ابرها جمع میشوند و رگبار و رعد و برق میآورند. اما این رگبارها کوتاهاند و گرما همچنان فرمانروایی میکند.
چهارشنبه (۲۹ مرداد) در اردبیل و گیلان و پنجشنبه (۳۰ مرداد) در مازندران، گلستان و ارتفاعات البرز، ابرها کمی پررنگتر میشوند و رگبارهای پراکنده با وزش باد و کاهش نسبی دما میآیند. اما در بقیه نقاط، آسمان صاف است و بادهای گردوخاک خیز در نیمه شرقی همچنان میتازند. روز جمعه (۳۱ مرداد) هم رگبارهای خفیف در مازندران، گلستان و خراسان شمالی، آن هم فقط در ساعات بعدازظهر، کمی از شدت گرما میکاهند، اما این تسکین کوتاه است.
این وضعیت، چیزی بیش از یک گزارش هواشناسی است؛ هشداری است از طبیعت که انگار با زبان گرما و گرد و خاک با ما سخن میگوید. در تهران، جایی که حتی آسفالت خیابانها با گرما نفس میکشند و شعله میدمند، زندگی روزمره به چالشی نفسگیر بدل شده است. موتورسوارانی که پشت چراغ قرمز عرقریزان منتظرند، عابرانی که زیر سایههای باریک درختان پناه میگیرند و کودکانی که در پارکها با بطریهای آب بازی میکنند، همه در گرما و آلودگی گرفتارند. در خوزستان و ایلام هم گرد و خاک نه فقط هوا را تیره میکند که نفسها را هم تیره میکند.
این روزها ایران در رقص باد و خاک و گرما گرفتار شده است و ما ساکنان این سرزمین باید راهی برای همزیستی با این طبیعت خشمگین پیدا کنیم. گرما و طبیعت مقصر نیستند. سایهبانهای بیشتر در شهرها، آسفالتهایی که گرما را کمتر جذب کنند و مدیریت بهتر منابع آب برای کاهش گرد و خاک، میتوانند مرهمی بر این زخم باشند. اما تا آن روز، ما همچنان در این دیگ جوشان تابستان، با آسفالتی که نیمرو روی آن میپزد و بادی که خاک به چشم میآورد، زندگی میکنیم. (عکس: فاطمه عموزاد/مهر)