تدبیر لازم نیست، تعطیل میکنیم

تصمیم دولت در پی ناترازی آب و برق و افزایش فشار مصر
هفت صبح| وقتی گرما شدید میشود، دولت اعلام تعطیلی میکند، وقتی مصرف آب بالا میرود، فشار آب را پایین میآورد، وقتی برق کم میآید، خاموشیهای چند ساعته به مردم تحمیل میشود، هوا آلوده میشود، تعطیل میکند، ترافیک سنگین میشود مسیر را یکطرفه میکند و این الگوی تکرارشوندهای است که در سالهای اخیر به شکلی نگرانکننده، به رویه اصلی سیاستگذاری عمومی دولتها در مواجهه با بحرانهای اقلیمی و زیستمحیطی بدل شده است.
در غیاب هرگونه استراتژی کلان یا برنامهریزی بلندمدت، آنچه به چشم میخورد، انتقال بار بحران از دوش حاکمیت به دوش مردم است. مردمی که قرار است هم مصرفشان را کاهش دهند، هم در گرما و بیآبی دوام بیاورند و هم بابت این بیتدبیریها هزینه بالاتری را هم بپردازند و در عین حال سپاسگزار هم باشند.
تعطیلی اول مرداد در تهران، آنطور که سخنگوی دولت در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت، فرصتی برای «سفر، استراحت و با خانواده بودن» معرفی شد. اما زیر پوست این جمله اعتراف تلخی نهفته است. یعنی ای مردم! هیچ راهحلی جز تعطیلی نداریم. این بار نه به خاطر آلودگی هوا که آن هم به زودی از راه میرسد، نه بهخاطر اشعه فرابنفش که تا چهارشنبه قرار است دمار از دودمان تهرانیها در آورد، بلکه برای صرفهجویی در مصرف آب و برق.
این یعنی در مواجهه با پیامدهای سنگین تغییر اقلیم، گرمایش زمین و خشکسالی شدید، دولتها نه برنامهای برای اصلاح الگوی تولید و توزیع انرژی دارند، نه طرحی برای نوسازی شبکه فرسوده آبرسانی و نه عزمی برای مقابله با بحران بلندمدت کمآبی. آنچه هست، فقط یک نسخه فوری و اضطراری است. خاموشیهای مکرر، تعطیلی، کاهش فشار آب، قطع موقت و از همه جذابتر افزایش قیمت حاملهای انرژی.
سیاستگذاری زیستمحیطی در ایران، عملا به معنای نوعی «تقلیل بحرانها به رفتار مصرفکننده» است. یعنی سیاستگذار به نهادها، ساختارها و سیاستها نگاه نمیکند، بلکه تقصیر را مستقیما متوجه مصرفکننده میداند. مسعود پزشکیان بارها در سخنان خود به اشتباه مردم را مقصر اصلی مصرف معرفی کرده است.
از این رو برای کاهش مصرف آب، آب شرب را قطع میکنند، برای رفع ناترازی برق، برق را قطع میکنند، برای آلودگی هوا، تعطیل میکنند، اما برای بازنگری در نظام ناکارآمد آبیاری کشاورزی، افزایش تولید برق به شیوههای نوین، تولید خودروهای باکیفیت و .... کاری نمیکنند.
چاههای عمیق و نیمهعمیق را بیرویه مجوز میدهند، صنایع آببر را در خشکترین استانها توسعه میدهند، سدسازیهای بیمنطق را ادامه میدهند، اما در نهایت، تقصیر بحران آب و باقی بحرانها را به گردن مردم میاندازند و آب آشامیدنی آنها را سهمیهبندی میکنند.
وزیر نیرو بهتازگی با ادبیاتی ملایم اما طلبکارانه گفته است: «آب نیست و چارهای نداریم.» سال گذشته هم همین وزیر قول داده بود که بحران برق را تا سال آینده حل میکند. پزشکیان، رئیسجمهور وقت، به پشتوانه همین وعدهها از مردم خواست با دو ساعت خاموشی کنار بیایند، اما نه تنها مشکل حل نشد، بلکه خود او به اشتباه بودن محاسبات وزیرش اذعان کرد.
حالا همان حلقه تکراری ادامه دارد: قطع برق، قطع آب، اعلام وضعیت بحرانی و در نهایت یک «عذرخواهی محترمانه» در لایهای از «همینه که هست» بیهیچ مسئولیتپذیری حقوقی یا سیاسی.در شرایطی که شهرهایی چون مشهد، اصفهان، بندرعباس و تهران در صدر بحران آبی قرار دارند، دولت حتی نتوانسته برای مدیریت منابع آب در سطح بینحوضهای یک نظام پایدار طراحی کند.
همچنان کشاورزی پرمصرف در مناطق کمآب توسعه مییابد، صنایع فولاد و پتروشیمی در دل کویر ایجاد میشوند و حقآبه زیستمحیطی رودخانهها و تالابها نادیده گرفته میشود. اما آب شرب اولین چیزیست که از خانهها حذف میشود. بهعبارتی دیگر، اصلاحات همیشه از «سفره مردم» آغاز میشود نه از ساختارهای ناکارآمد.
دولتها، بهجای آنکه برای تابآوری شهری برابر بحران اقلیمی برنامهریزی کنند، برای مردم نسخه تعطیلی و سکوت میپیچند. گویی کار دولت فقط «اطلاعرسانی برای تحمل شرایط و نه تغییر شرایط است. سیاستگذاری اقلیمی نداریم و این وضعیت فقط شامل این دولت نیست، در ادوار گوناگون همین شرایط حکمرانی حاکم بوده است. در واقع در اغلب دولتها با «انفعال سازمانیافته» برابر مشکلات تغییراقلیم، خشکسالی و ناترازی روبهروییم. انفعالی که خود را پشت کلمات فریبندهای مانند «مدیریت مصرف»، «صرفهجویی ملی» یا «همراهی با دولت» پنهان میکند.
مقابله واقعی با بحران اقلیم از بالاترین سطوح یعنی از بازنگری در سیاستهای توسعهای، از تخصیص منابع، از شیوه کشاورزی و تولید صنعتی و از توزیع منصفانه منابع حیاتی آغاز میشود در غیراینصورت تداوم این روند به عمیقتر شدن بحران میانجامد.