دوچرخهسواری یا اختراع دوباره چرخ؟

تعداد قابل توجهی از اعضای شورای شهر با اجرای رینگ دوچرخهسواری مخالفند
هفت صبح، حمیده عبدالهی| لولههایی که هنوز از دل آسفالت خیابانهایی مثل بهشت، کریمخان یا انقلاب بیرون زدهاند، یادگار همان مسیرهای قوسی نردههای قرمزرنگ دوچرخهسواری هستند که زمانی قرار بود تهران را به شهری پاک و مدرن بدل کنند. اما حالا، فقط تابلوهایی از سوءمدیریت و ناهماهنگیهای مدیریت شهری هستند که بدجوری توی ذوق میزنند؛
مسیرهایی که در دوره شهرداری پیروز حناچی به نام مسیرهای دوچرخهسواری معروف شده بودند، گرچه همان زمان هم تعداد دوچرخههایی که از این مسیرها عبور میکردند شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسید، رد ناتمام پروژهای که بیشتر شبیه وعدهای نیمهجان است تا بخشی از زیرساخت پایدار شهری.
سال ۹۳ بود که توسعه مسیرهای دوچرخهسواری دوباره وارد ادبیات مدیریت شهری تهران شد، اندیشهای که ابتدا نوید تغییری جدی در نگاه به حملونقل شهری میداد و از آن بهعنوان نمادی از حرکت به سمت پایداری و کاهش آلودگی هوا یاد میشد. یکی از نخستین نشانههای جدی شدن توسعه مسیرهای دوچرخه در تهران، در زمان مدیریت شهری «محمدباقر قالیباف» در دهه ۹۰ دیده شد اما تمرکز او بر ساخت مترو و بزرگراه، عملا این ایده را به حاشیه راند.
طرحها بیشتر بهصورت نمادین اجرا شدند، بیآنکه به شبکهای منسجم و کاربردی تبدیل شوند. با آغاز به کار شورای پنجم و روی کار آمدن «پیروز حناچی» نگاه تازهای به پروژه دمیده شد. مسیرهایی در منطقههای مرکزی ازجمله خیابانهای منطقه ۶ و ۷ طراحی و اجرا شدند، ایدههایی مثل سهشنبههای بدون خودرو راه افتاد و بدنه اجتماعی محدودی هم از آن استقبال کرد.
با این حال، ناهماهنگی بین بخشهای مختلف شهرداری، مقاومت سنتی در ساختار اداری و کمبود نظارت باعث شد طرحها یا نصفهنیمه بمانند یا به کلی متوقف شوند. هیچ شبکهای شکل نگرفت، پیوستگی خاصی میان مسیرها دیده نشد و تضمینی هم برای امنیت دوچرخهسواران وجود نداشت.
شهری که قرار بود انسانمحور شود
اما این پایان شعارهای مدیریت شهری برای ایجاد شهری انسانمحور نبود. در سال ۹۸ «مسیرهای» دوچرخهسواری در برخی خیابانهای مرکزی تهران ایجاد شدند؛ پروژهای که در ظاهر گامی در راستای توسعه حملونقل پاک و ارتقای کیفیت زندگی شهری تلقی میشد اما این بار هم حکایت از اقدامات شتابزده، تصمیمگیری بدون پیوست مطالعاتی و بیتوجهی به الزامات فنی، فرهنگی و اجتماعی را با خود داشت.
اگرچه شهرداری تهران این اقدام را بهعنوان نقطهعطفی در رویکرد جدید مدیریت شهری معرفی کرد اما با گذشت چند سال، نه تنها توسعه واقعی در مسیرهای دوچرخه رخ نداد بلکه بسیاری از مسیرهای موجود نیز به مرور بلااستفاده، ناایمن و حتی حذف شدند. این مسیرها که قرار بود چهرهای تازه به رفتوآمد شهری ببخشند، امروز بیشتر به عنوان نشانهای از شکاف میان تصمیمات کاغذی و واقعیت میدانی در شهر دیده میشوند.
در ادامه، ماجرا وارد مرحلهای متناقض شد. در حالیکه در دوره شهرداری حناچی، تلاش برای رونق فرهنگ دوچرخهسواری از طرق سهشنبههای بدون خودرو و اجرای مسیرهای دوچرخه ادامه داشت، در ابتدای دوره «علیرضا زاکانی» شهردار فعلی تهران، این مسیرها با نگاهی تمسخرآمیز و انتقادی مواجه شدند. زاکانی آن زمان در جلسهای رسمی با کنایه به طرح دوچرخهسواری، گفته بود: «دوچرخهسواری در تهران؟ کدام عقل سالم میگوید؟ وسط این ترافیک و آلودگی!»
همین جمله کافی بود تا معلوم شود رویکرد مدیریت شهری نسبت به پروژههای قبلی بهکل تغییر کرده است. علاوه بر زاکانی، برخی اعضای شورای ششم شهر تهران نیز با نگاه منفی به این طرح، آن را بیفایده و حتی مانع ترافیکی میدانستند. «نرگس معدنیپور» عضو شورای شهر، ازجمله کسانی است که بارها با لحن انتقادی نسبت به این مسیرها سخن گفته و آنها را ناایمن و موجب سردرگمی عابران و موتورسواران دانسته است. او معتقد است تا زمانی که فرهنگسازی و آموزش در کنار طراحی اصولی صورت نگیرد، هر طرحی در مورد تشویق به دوچرخهسواری محکوم به شکست خواهد بود.
دوخت و دوز دوباره در دل شهر
واکنش مدیریت شهری به رونق دوچرخهسواری ولی به همین جا ختم نشد بلکه تنها چند ماه از آغاز به کار شورا و شهرداری جدید، به دستور زاکانی، نردههای قوسمانند دوچرخهسواری بریده و برای همیشه از دل خیابانهای تهران محو شدند. این انتقادها و اقدامات اما به یکباره با تغییر موضع شهرداری تهران سروشکلی جدید به خود گرفت.
اواخر سال 1402 شهرداری به شکل ناگهانی و در حالیکه به نظر میرسید متنبه شده، در یک چرخش ۱۸۰ درجهای اعلام کرد که میخواهد یک رینگ دوچرخهسواری و پیادهروی که از منطقه دو شروع شده و قرار است کل شهر را پوشش دهد، احداث کند؛ خبری که هم برای کارشناسان عجیب بود و هم برای دوچرخهسوارانی که تا دیروز از حذف همان مسیرهای قبلی ناراضی بودند.
گفته شد که نقشهای طراحی شده تا این رینگ تمام مناطق تهران را به هم متصل کند اما در عمل، تاکنون تنها بخشهایی از آن در مناطقی مانند سعادتآباد، محدوده پارک پردیسان یا بزرگراه یادگار اجرا شده. نه استفاده چشمگیری از آن دیده شد، نه تبلیغات گستردهای صورت گرفت و هنوز هم شهروندان نمیدانند که پروژه احداث این مسیرها قرار است به کجا برسد؟ چطور نگهداری میشوند و اصلا چقدر هزینه صرف آنها شده است.
میلیاردهایی که فاش نمیشوند
هزینه احداث این رینگ پرطمطراق هیچ وقت درست اعلام نشد اما «مهدی صباغ» مدیرکل برنامهریزی و بودجه وقت شهرداری تهران در خرداد ۱۴۰۳ به رسانهها گفت که هزینه اجرای فاز نخست این رینگ بالغ بر ۱۲۰ میلیارد تومان بوده اما دیگر توضیح بیشتری در مورد برآورد کل اجرای این رینگ دوچرخهسواری منتشر نشد؛ گرچه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حوزه اقتصاد شهری، این طرح با توجه به بودجه هنگفتی که به شهر تحمیل میکند اصلا توجیهپذیر نیست.
«سعید نایینی» پژوهشگر و کارشناس برنامهریزی شهری که در جلسات کارشناسی طرح حضور داشته، در گفتوگویی تاکید کرده که اگر هدف از این طرح فقط احداث یک مسیر باشد بدون اتصال واقعی به شبکه حملونقل عمومی و بدون توجه به اقلیم و رفتار ترافیکی، این پروژه هم مانند نمونههای قبلی، در حد گزارش عملکرد باقی میماند.
نایینی به این نکته اشاره کرده که ما چرا باید چرخ را دوباره اختراع کنیم؟ همان مسیرهایی که قبلا طراحی شدند، میتوانستند با اصلاحات جزئی به کار بیایند. حالا باید با هزینهای چند برابری مجددا احداث شوند. به اعتقاد او، بخش زیادی از این تغییر رویکردها ناشی از تصمیمات سیاسی و بیثباتی مدیریتی در شهرداری تهران است، نه نیاز واقعی شهروندان!
بدون اطلاع شورا
نکته جالب اینکه هنوز هم تعداد قابل توجهی از اعضای شورای شهر با اجرای این رینگ دوچرخهسواری مخالفند و آن را نمایشی از سوی شهرداری میدانند. «علیاصغر قایمی» عضو کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر یکی از همین اعضاست که در گفتوگو با «هفتصبح» میگوید: نکته کلیدی در این میان ساخت رینگ دوچرخهسواری نیست. گویا شهرداری تهران میخواهد خودش با آزمون و خطا به نتیجه برسد و اعتقادی به این ندارد که باید از تجربیات گذشتگان نیز استفاده کرد! برای همین برایش فرقی نمیکند که بخواهد چند بار چرخ را دوباره اختراع کند!
وی میافزاید: راستش را بخواهید ما هم به اندازه شما در مورد این طرح و دلایل اجرا یا هزینههای آن میدانیم چون هیچ گزارشی تاکنون در این زمینه به ما نرسیده است. قایمی در پاسخ به این سوال که اگر قرار بود دوباره این مسیرها احداث شود، چرا مسیرهای قبلی که با هزینههای سنگین ساخته شده بود، بریده و جمع شدند؟
میگوید: این را باید شهردار تهران جواب بدهد! من فقط طبق اطلاعاتی که دارم میدانم مسیرهای دوچرخهسواری که قبلا احداث شده و بعد برچیده شد، هم هزینههای فراوانی را روی دست شهرداری و شهر گذاشت و هم باعث وارد شدن ضرر و زیان سنگینی به پیمانکار بخش خصوصی آن شد. ولی اینکه حالا چرا باید مجددا چند ده برابر آن را برای تکمیل رینگ دوچرخهسواری تهران از جیب من و شما صرف کنند و اینکه آیا اصلا این طرح توجیهپذیر است یا خیر؛ سوالی است که هم شما و هم شورای شهر باید از شهردار بپرسند.