دورکاری مقدمه بیکاری است؟

امنیت شغلی در روزهای بعد از جنگ به خطر افتاده است
هفت صبح| در میان گرد و غبار و تبادلات آتش یک جنگ 12 روزه، آنچه بار دیگر ثابت شد، شکنندگی اقتصاد بهخصوص در بخش خصوصی بود. بررسیهای جهانی نشان میدهد که درگیریهای نظامی همواره با افزایش نرخ بیکاری، کاهش سرمایهگذاری و فرار مغزها همراه است، با این حال عدم اطمینان از پایان تنش همچنان سایه خود را بر اقتصاد به خصوص در بخش خصوصی گسترده و بسیاری شغلشان تحت تاثیر اتفاقات اخیر قرار گرفت.
طبیعی است که اقتصاد ایران پیش از این هم با مسئله عدم رشد اقتصادی، تحریم و رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد و با وقوع یک ریسک سیستماتیک مانند جنگ، وضعیت برایش حادتر شود. با این حال جوانانی که طی این سالها در کشور ماندند، قید مهاجرت را زدند تا در کشور خود مشغول باشند، مستحق این همه شوک و عدماطمینانی برای آینده شغلی خود نیستند.
یکی از مشکلات دیگر قطع شدن اینترنت بود که روی همه ابعاد زندگی ایرانیها تاثیر گذاشت. اختلال در شبکه بانکی کشور و قطع شدن اینترنت بینالمللی، از یکسو و فشارهای روانی نیروهای انسانی از سوی دیگر، بسیاری از کسبوکارها را با چالش جدی تعطیل شدن مواجه کرده است. فعالان حوزه اقتصاد دیجیتال باور دارند وزارت ارتباطات و معاونت علمی ریاست جمهوری برای عبور از این بحران باید به داد کسبوکارها برسند و علاوه بر برطرف کردن مشکلات اینترنت، تسهیلاتی برای آنها در نظر بگیرند.
«زهرا» یکی از کاربران هم در لینکدین مینویسد: «خیر سرم ۴ تا پروژه گرفتم که اگه یکیش کنسل شد، ۳ تای دیگه باشه به اضافه اینکه کار حضوری که میرم ولی انقدر بدشانسم که کار حضوری روز اول جنگ، تعدیل نیرو کرد. یه پروژه پول نمیزنه و توقع داره در راه رضای خدا براش کار کنم، دوتای دیگه هم بعد از یک هفته همچنان میگن کار استاپ شده.
پروژه کارفرمای خارجی هم آماده بود، ولی نتی وجود نداشت که بتونم براش بفرستم که اونم باهام خداحافظی کرد. احساس بیهودگی دارم و به نظرم هر شغلی که ربطی به اینترنت داشته باشه توی این مملکت جوکه. کاش به جای این شغل مزخرف، یه سوپرمارکت داشتم، حداقل بابت امنیت شغلی خیالم راحت بود.»
بیکاری سختتر از آوار
واقعیت این است که در وضعیت تورمی که معیشت همه مردم در دشوارترین حالت خود قرار دارد شوک بدتر از حمله نظامی، میتواند خبر اخراج از کار باشد.خبرنگار «هفتصبح» با برخی از کسانی که در این دوران اخراج یا به اصطلاح تعدیل شدند، گفتوگوهای کوتاهی انجام داد.
«سینا» تا همین دو هفته پیش به عنوان یک نیرو در بخش فناوری، تمام تلاشش داشتن اندک امنیت شغلی و حقوق نهچندان زیادی برای گذران زندگی بود. امروز اما سینا نگرانتر از همیشه است. خودش آهسته و با لحنی تلخ میگوید: «دورکاری اجباری برایم ۷ میلیون تومان آب خورد... البته این هنوز شانس بهتری بود نسبت به همکارم که عذرش را خواستند.»
سینا میگوید: وضعیت برای فریلنسرها در این شرایط بسیار سختتر است. برخی از این همکاران منتظر سفارش کار جدید هستند در حالیکه بسیاری از شرکتها کارهای قبلی را هم به حالت تعلیق درآوردهاند. «هانیه» مثال دیگریست از داستان یک زن جوان و پر تلاش که سه سال تمام در یک شرکت خصوصی با قراردادهای کوتاه و چندماهه سر کرده بود و همچنان امیدوارانه به آینده نگاه میکرد. جنگ اما انگار داستان زندگیاش را عوض کرد، داستانی که فکرش را نمیکرد اینگونه پایان پذیرد: «قراردادم بعد از این بحران تمدید نشد. نه بهانهای داشتند و نه توضیح درستی دادند... صرفا گفتند در این اوضاع و احوال امکان تمدید نیست.»
نهتنها شرکتهای خصوصی بلکه حتی خبرنگارانی که با حداقل دستمزدها در دل حوادث اخبار جنگ را پوشش میدادند نیز از این توفان بینصیب نماندند. شماری از خبرنگاران که در شرایط بحرانی حاضر به حضور در محل کار نبودند و درخواست دورکاری داشتند، با این واقعیت تلخ مواجه شدند که مدیرانشان ترجیح دادند آنها را کنار بگذارند. گویا در برخی نگاههای مدیریتی و رسانهای، ترس و نگرانی انسانی و طبیعی جایی ندارد و باید در خط مقدم باشی تا معاش هم داشته باشی!
درسهای جنگ برای اقتصاد
اما حالا پس از آتشبس، گرد و غبار جنگ کمکم فرو مینشیند و آنچه پیش روی ماست تلهای آواری است در حوزه اقتصاد و کسبوکار؛ آواری که باید سریع و به دقت کاویده و بازسازی شود. انجمن مدیریت کسبوکار ایران هم در بیانیهای فوری، ضرورت اقدامات دولت را متذکر شده است.
آنها شفاف و روشن گفتهاند که حال اقتصاد خوب نیست و حمایت فوری لازم است: پرداخت سریع خسارتها، ایجاد تنفس در تعهدات مالی و اداری، حمایت از استمرار فعالیت کسبوکارها در فضاهای استیجاری، ارائه تسهیلات فوری به بنگاههای کوچک و متوسط، بازگرداندن امیدوارانه کارآفرینان به چرخه فعالیت اقتصادی و بهبود سریع زیرساختهای ارتباطی کسبوکارهای دیجیتال ازجمله نقاط کلیدی در این بیانیه هستند.
این جنگ کوتاه اما سخت درس بزرگی را به ما یادآوری کرد؛ اقتصاد ایران همچنان به شدت آسیبپذیر و نیازمند بازنگری و مقاومسازی در زیرساختهاست. تا زمانیکه زیرساختهای اقتصادی محکم نباشد، با هر نسیم تندی همچون جنگ یا بحران، زندگی اقتصادی میلیونها نفر به خطر خواهد افتاد.
هر چند طی ماههای گذشته دلایل زیادی برای تعدیل بسیاری از نیروها مطرح شد؛ از فشارهای اقتصادی، کاهش سرمایهگذاری، تغییر در استراتژی، رکود بازار و ناتوانی در مدیریت منابع انسانی تا رشد بیش از حد و خارج از ظرفیت در دورههایی خاص اما دادهها و مطالعات بینالمللی حاکی از آن است که بسیاری از سازمانها به جای سرمایهگذاری بلندمدت در بهسازی منابع انسانی، سادهترین راه را انتخاب میکنند: کاهش هزینه از طریق حذف نیروها چرا که تعدیل نیرو راهکاری سریع برای کاهش هزینهها یا چابکسازی عملیات سازمان شناخته میشود.
پژوهشهای گسترده در یک دهه گذشته نشان میدهد که این تصمیم، پیامدهای بلندمدت و پرهزینهای دارد. اغلب تحقیقات نشان دادهاند که اگرچه تعدیل نیرو ممکن است در کوتاهمدت بار مالی را کاهش دهد اما در بلندمدت اغلب به تضعیف عملکرد عمومی و سلامت سازمان میانجامد.با این حال موضوع جنگ نیز به خودی خود توانسته بر حادتر شدن موضوع بیفزاید.
تا این لحظه، گزارش جامعی از میزان دقیق خسارات واردشده منتشر نشده اما چهرههای نگران امثال سینا، هانیه یا خبرنگاران کنار گذاشتهشده به تنهایی میتوانند گواه روشنی بر شکنندگی و ناکارآمدی زیرساختهای موجود باشند.