آب نمیاد تا بدونه، جای خالیش تو خونه، واسه من یه زندونه!

مثلا در این تصویر پشت من که لایو میبینید 85 درصد اروپا در تاریکیه که نشون میده از ما بدبختترن
هفت صبح| مخلص جمع، آبکش هستم! نه از اون آبکشا که باهاش برنج دم میکنیدا نچ! بنده و تیم استارتاپم واقعا آب رو میکشیم به طبقات بالای ساختمونا. ما آبرو بالا میکشیم، ولی اموال مردم رو مثل بعضیا بالا نمیکشیم. داداش چه بکش بکشی شد. به قول شاعر: کشیدی خلق را پایین، کشاندی خویش را بالا/ بکش پایین نه تا آنجا، بکش بالا نه تا این حد!
خلاصه من و تیمم در بین طبقه اول و بقیه طبقهها وایمیستیم و آب رو دست به دست توی تشت و آفتابه و... میدیم بالا و خلاصه آبرسانی به مناطق محروم داریم. همیشه پایینترا محروم بودن، حالا یه مدت بالاترا محروم باشن و به قول دوستمون: از قضا هرکس که بالاتر نشست، کوزه آبش سختتر خواهد شکست. شما که تو پنتهاوس نشستی و داری توی وان طلا استحمام میکنی، دو ماه دیگه میبینمت که نشستی توی وانت تا با وانت واسهت آب بیاد؛ که البته آب نمیاد تا بدونه، جای خالیش تو خونه، واسه من یه زندونه!
خواب دیدم یکی از مسئولین خدوم و زحمتکش، پاشنهرو کشیدن بالا و اومدن پشت میکروفن فرمودن: «اهم! آب قطعه! یعنی یه وقتایی احتمالا توی تابستون هستا، ولی همیشگی نیس. اصلا این دنیا ذاتش همینه و بر نیستی استواره (مدیر روابط عمومی آقای مسئول از این جمله به ذوق اومد و برای مدیرش با بغض ایستاده دست زد و به کیفکشی ایشون افتخار کرد).
خلاصه ما تا طبقه اول احتمالا یه آب باریکه تقدیم سروران گرانقدر میکنیم اما از اونجا به بالا شما باید بیایید بالا و پول خرج کنید منبع پنبع و از این مزخرفات بخرید تا آبتون بیاد بالا و طبقات بالایی بتونن کمی آب داشته باشن و بتونن با کمک خاک معلق در هوا، یه گلی به سرشون بگیرن. البته که شان مردم عزیز و نازنین خیلی بیشتره، منتها حیدر بابا دنیا یالان دنیا دی و کل دنیا دچار این مشکلات هستند.
مثلا در این تصویر پشت من که لایو میبینید 85 درصد اروپا در تاریکیه که نشون میده از ما بدبختترن». یه خبرنگار بلند شد و گفت: «جسارته! اونجا اصلا اروپا نیست و شما دارید اقیانوس اطلسرو نشون میدید که اگه 15 درصد از اقیانوسشونم برق داره که اوضاعشون نباید بد باشه و برق زیاد آوردن ریختن توی اقیانوس».
مسئول یه نگاه قلعهنوییوار کرد به مدیر روابط عمومی و گفت: علی. و با سر یه علامتی نشون داد که سر مدیر روابط عمومی کاملا تصادفی خورد توی سر خبرنگار. مسئول ادامه داد: «مغلطه نکنید لطفا! ضمنا اینکه شما انقدر جغرافیات خوبه نشون میده که غرض و مرضی داری و علی جان و دوستان فیزیکترو هم درست خواهند کرد ایشالا! پایان جلسهرو اعلام میکنم، حیف از من و معلوماتم که برای شما وقت بذارم و حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی... عشق من طلا! چقدر سری تو سرا! آره آره والا...
خوابگذار:
آقای آبکش دستت درد نکنه که با هنرت هم یه آبی به مردم میرسونی و هم یه نونی به چند تا جوون حیرون. عزیزم بعید میدونم شما اینرو خواب دیده باشی. احتمالا در نشست مسئولی بودی و وسط سخنرانیش یه چرت ریزی رفتی وگرنه ما بدتر از اینارو در بیداری داریم میبینیم. ضمنا شما که برای گردش آب قراره نقش منبعرو بازی کنی، میتونی نقش منبع موثقرو بازی کنی و غیر از آب، خبر هم ببری و بیاری که اگه یه روز دیدی دیگه کلا آب نیست، خبر همیشه هست و پول خوبی براش میدن.