سیاست زیر تیغ قیچی | گفتوگوهای داغ در زیر صدای سشوار

آرایشگاههای مردانه به محفل جدید نقدهای اجتماعی و سیاسی تبدیل شدهاند؛ پدیدهای که نشان از کمبود فضای گفتوگوی عمومی دارد
هفت صبح، ایمان برین| در گذر از خیابانهای پایتخت، اگر گذارتان به یکی از آرایشگاههای مردانه بیفتد، چیزی بیش از صدای قیچی و سشوار توجهتان را جلب خواهد کرد: بحثهای داغی که از اخبار اقتصادی شروع میشوند به سیاست داخلی میرسند، گاهی تا روابط بینالملل ادامه مییابند و نهایتاً با طنزی تلخ یا کنایهای گزنده به پایان میرسند. گویی در این فضاهای کوچک و بیادعا، نوعی از «نقد اجتماعی» شکل گرفته که نه رسمی است و نه بیتاثیر.
تا همین یکی دو دهه پیش، آرایشگاههای مردانه عمدتاً مکانهایی بودند برای اصلاح مو، معاشرتهای سطحی و گپوگفتهای روزمره از نوع فوتبالی و خانوادگی. روی میز آرایشگرها برای مشتریان منتظر پر بود از مجلات رنگارنگ زرد و جدول، اما در سالهای اخیر، بهخصوص پس از تحولات سیاسی_اجتماعی گسترده دهه اخیر، بهوضوح شاهد تغییر کارکرد این فضاها هستیم. بهنظر میرسد آرایشگاهها به تریبونهای غیررسمی شهروندانی تبدیل شدهاند که اگرچه رسانهای ندارند، اما دغدغه دارند؛ و اگرچه پشت تریبون نیستند، اما حرف برای گفتن زیاد دارند.
چه شده که اصلاح سر و صورت به اصلاح دیدگاه و تحلیل سیاست گره خورده؟ پاسخ را باید در تغییر بافت اجتماعی، رشد روزافزون فضای مجازی و البته انباشت مطالبات بیپاسخ جستوجو کرد. در نبود نهادهای گفتوگو محور و میدانهای مدنی واقعی، شهروندان ناگزیرند فضاهای نیمهخصوصی را برای بروز و بیان اندیشه و انتقاد برگزینند. درست همانگونه که قهوهخانههای مشروطهچیان روزی مرکز تبادل افکار سیاسی بودند، امروز آرایشگاههای مردانه (و البته تا حدی کافهها و باشگاههای ورزشی) نقش مشابهی ایفا میکنند؛
با این تفاوت که در دل جامعهای مدرنتر، پیچیدهتر و رسانهزده. نکته درخور توجه آن است که بیشتر این گفتوگوها هرچند رنگ و بوی اعتراض دارند، اما در چارچوب عرف و قانون باقی میمانند. نقدها عمدتاً متوجه عملکردهاست، نه اصول. زبان انتقاد، زبان مردم کوچه و بازار است: صریح، گاه تند، اما از جنس همان مردمی که همچنان پای صندوق رای میروند و به آینده امیدوارند.
در این میان، آرایشگرها _که خود نیز جزئی از بدنه اجتماعیاند_گاه در مقام مفسر، گاه میانجی و گاه شاکی ظاهر میشوند. آنها، بیآنکه مدرک علوم سیاسی داشته باشند، از گرانی ارز، رکود بازار، محدودیتها یا وعدههای عملینشده سخن میگویند؛ و همین، اهمیت حضورشان در فضای اجتماعی امروز را دوچندان کرده است. این پدیده، البته بدون مخاطره هم نیست.
وقتی آرایشگاه به عرصه تحلیل و نقد سیاسی تبدیل شود، ممکن است از سویی دچار یکسویهنگری شود و از سوی دیگر، به محل انتقال اطلاعات غلط یا شایعات نیز بدل گردد. به همین دلیل، توجه نهادهای فرهنگی و رسانهای به این فضاهای خاکستری اهمیت دارد؛ چراکه میتوانند هم آنها را در مسیر آگاهیبخشی هدایت کنند و هم مانع از انحراف افکار عمومی شوند. سیاستزده شدن آرایشگاههای مردانه بیش از آنکه تهدید باشد، هشدار است.
هشداری برای مسئولانی که شاید ارتباط مستقیمشان با مردم، سالهاست محدود شده به گزارشهای رسمی. وقتی مردم مجبورند حرفهای جدیشان را زیر صدای موزیک و میان اصلاح ریش و موی سر بیان کنند، یعنی جایی برای گفتوگوی رسمی و دوطرفه خالیست.
این جای خالی را نمیتوان نادیده گرفت. گوش دادن به صدای مردم، حتی وقتی از پشت آینه آرایشگاه میآید، یک ضرورت است؛ صرفا برای جلوگیری از شکافهای عمیقتر، برای بازسازی سرمایه اجتماعیای که این روزها بیش از همیشه نیازمند مراقبت و ترمیم است.