توقف، ایستگاه آخر

لغو اختتامیه دوره قبلی کوچه، بار دیگر نشان داد که حتی موفقترین و کمحاشیهترین رویدادها نیز از برخوردهای سلیقهای در امان نیستند.
هفت صبح | لغو اختتامیه دوره قبلی کوچه، بار دیگر نشان داد که حتی موفقترین و کمحاشیهترین رویدادها نیز از برخوردهای سلیقهای در امان نیستند. در حالی که وزیر وقت فرهنگ دستور بررسی صادر کرد، هیچگاه مشخص نشد چرا چنین فستیوالی با وجود دریافت مجوزهای لازم، باید در ایستگاه آخر متوقف شود. این برخورد، نه تنها بیاحترامی به هنرمندان، بلکه نوعی بیاعتمادی به مردم بود.
چطور یک شهر بندری قلب تپنده موسیقی بومی ایران شد؟
در روزگاری که موسیقی نواحی ایران در خطر فراموشی و انزواست، نام بوشهر به عنوان شهری که توانسته موسیقی بومیاش را نه تنها حفظ، بلکه جهانی کند، میدرخشد. این اتفاق تصادفی نیست. دو جریان مهم فرهنگی در سالهای اخیر نقشی حیاتی در این موفقیت ایفا کردهاند: گروه موسیقی «لیان» به سرپرستی محسن شریفیان، و فستیوال موسیقی «کوچه» که با نگاه مردمی و خلاقانه، صحنهای برای بروز موسیقی بوشهری فراهم کرده است.
محسن شریفیان و گروه لیان، بیش از دو دهه است که پرچمدار موسیقی بوشهری هستند. آنها با اجراهایی پویا، ترکیب سنت و مدرنیته و سفر به کشورهای مختلف، نشان دادهاند که موسیقی نواحی میتواند نه تنها در سطح ملی، بلکه در مقیاس جهانی شنیده شود. کاری که لیان کرده، فراتر از موسیقی است؛ آنها موسیقی بوشهر را از انزوا بیرون کشیدند و به نسل جدید معرفی کردند.
از آن طرف فستیوال کوچه نیز برخلاف اغلب جشنوارههای رسمی، از دل مردم شهر شکل گرفت و خیلی زود توانست فضای بوشهر را به صحنهای باز برای موسیقی محلی و فرهنگ اقوام تبدیل کند. کوچه نشان داد که اگر فرصت دیده شدن به موسیقی محلی داده شود، چطور میتواند بدرخشد.
فقدان حمایت از موسیقی بومی
موفقیت موسیقی بوشهر در چنین سطحی، یک حقیقت تلخ را نیز نمایان میکند: «فقدان ساختار حمایتی در موسیقی بومی ایران». بسیاری از موسیقیهای نواحی در سیستان، خوزستان، گیلان، کردستان، خراسان، ترکمنصحرا و حتی مناطق مرکزی، به دلیل نبود برنامهریزی، امکانات و فضای اجرای زنده، در آستانه خاموشی هستند و اغلب هنرمندان این مناطق، حتی امکان ضبط حرفهای یا برگزاری یک کنسرت کوچک در شهر خود را ندارند، چه برسد به حضور در رسانههای ملی یا جشنوارههای رسمی.
اگر در این سالها، تنها بوشهر توانسته موسیقیاش را سرپا نگه دارد، دلیلش، نوعِ موسیقی این شهر نسبت با موسیقیهای اقوامِ دیگر نیست، بلکه تلاشهای فردی تعدادی از هنرمندانِ این شهر است، در حالیکه نگاه دولتی و مرکزگرای حاکم بر جامعه، باعث شده توجه به موسیقی نواحی به چند انتخاب کلیشهای و گاه نمادین محدود شود.
به نظر میرسد در شرایطی که موسیقی پاپ ایران با همه فراز و نشیبهایش از حمایت نسبی برخوردار است، موسیقی نواحی، بدون حمایت زیرساختی، در حال تبدیل شدن به حافظهای فراموششده است. اگر تجربه موفق بوشهر تکرار نشود، ممکن است در آیندهای نهچندان دور، دیگر کمتر صدایی از گیلان، بلوچستان، ایلام یا گلستان بشنویم.