کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۵۹۰۵
تاریخ خبر:
انتشار قطعه همکاری تازه شهرام ناظری و تهمورس پورناظری واکنش‌های مختلفی به پا کرد

سوگ در جشن| تضاد شادی و اندوه در قطعه تازه‌ عمو نوروز شهرام ناظری

سوگ در جشن| تضاد شادی و اندوه در قطعه تازه‌ عمو نوروز شهرام ناظری

آهنگ جدید عمو نوروز، به مخاطب یادآوری می‌کند که جشن‌ها همیشه نمی‌توانند از درد و رنج‌های اجتماعی غافل شوند

سما بابایی روزنامه نگار

هفت صبح| هم‌زمان با نوروزی که گذشت، شهرام ناظری (استادِ بزرگِ آوازخوان) پس از سال‌ها بارِ دیگر با گروه شمس همراه شد و قطعه‌ «عمو نوروز» را با آهنگ‌سازی «تهمورس پورناظری» و هم‌خوانی سحر محمدی و دنیا کمالی بر اساس شعری از «پوریا سوری» منتشر کرد. 


 آینه اشک پنهان

در ابتدای نماهنگ شهرام ناظری، خواننده پرآوازه، در حال گذر از خیابان دیده می‌شود:‌ «آی عمو نوروز...حال خوشت کو؟ ...‌ داریه‌دمبکِ‌‌‌‌ عاشق‌کشت کو؟ ... آی عمو نوروز … دردا رو ببین … دست خالی مردا رو ببین... » بدین ترتیب، قطعه‌ «عمو نوروز» نه نمادی برای شادمانی، بلکه بدل به آینه‌ای برای اشک‌های پنهانِ مردمانی ‌شد که چند سالِ گذشته را بیش از هر زمانِ دیگری زیرِ فشارِ زندگی، زیسته‌اند. 

 

مرثیه‌سرایی مأیوس‌کننده، آب به آسیاب آنان است

پس از این انتشار این قطعه، ترانه‌ آن بحث‌های بسیاری را برانگیخت؛ پوریا سوری شاعر است و در عینِ‌حال ترانه‌سُرا. تعدادی از ترانه‌های او در سال‌های اخیر، بخشی از تاریخِ این سرزمین را روایت کرده‌اند؛ از جمله «ایران من» با صدای «همایون شجریان» و آهنگ‌سازی سهراب پورناظری و «سووشون» با صدای همایون و آهنگ‌سازی «تهمورس پورناظری» در پی غمِ کشته‌شدگانِ دانشجویانِ افغان و بسیار کارهای دیگر. 
 

حالا اما برخی صاحب‌نظران، شعری که او سروده است را سیاه‌نمایی می‌دانند و پراکندن‌ ناامیدی، برای مثال کامبیز نوروزی (حقوقدان) درباره‌ این قطعه نوشت: «ترانه عمو نوروز، فارغ از ارزش موسیقایی‌ آن که دیدنی‌ است، یک مرثیه‌سرایی مأیوس و غیرمسئولانه است. اگرچه مایل نیستم در مورد آقای ناظری چنین تعبیری به کار برم اما این ترانه نه تنها از واقعیت‌های پنهان و آشکار جامعه ایران دور است، بلکه زهرناامیدی در رگ جامعه می‌ریزد. این ترانه ادامه‌ همان ادبیات و اصول منطبق قدیمی‌ است که آدم اهل هنر و قلم باید به فاقه بنشیند و اشک بگیرد و مستند بسازد، کنش نکند تا آوانس بماند.» 
 

این حقوق‌دان در ادامه‌ نوشته‌ خود آورده است: «مثل روز روشن است که این ایام اوضاع و احوال مملکت هیچ خوب نیست. تورم افسارگسیخته، کمبودهای مهلک آب و برق، فساد، احساس خطرحمله‌ نظامی، قتل و غارت، خودکشی، دولتِ مفقود و بیکار و بی‌اثر، ناکارآمدی بی‌سابقه و گسترده و خیلی چیزهای دیگر که به شکل جانکاهی با زندگی روزمره ایرانی آمیخته‌اند. اما روی دیگر سکه این است که انسان ایرانی در میان آتش این هم سختی طاقت‌فرسا می‌خواند. به هر طریقی که هست برای خود سرود می‌سازد و زندگی می‌آفریند.» 
 

او در پایان به این نکته صحه گذاشته است که: «این شیوه‌ مرثیه‌سرایی‌ها، که مدتی است به شکل‌های مختلف رواج یافته‌اند، آب ریختن به آسیاب همان کسانی است که این اوضاع پر ‌بحران را آفریده‌اند. یأس و نومیدی آدم‌ها را زمین‌گیر و علیل می‌کند. همین تاجران بحران خیلی دوست دارند جامعه زمین‌گیر و علیل و منزوی و مفلوج باشد تا بهتر به اهداف قدرت‌طلبانه نامشروع خود برسند.» 


سال‌های تلخ، ترانه از 5 سال پیش هنوز زنده است 

اما شاعرِ «دیکته‌ اقلیت» خود در این‌باره می‌گوید: «روزها نه، سال‌های سختی بر ایران و ایرانیان می‌گذرد، تلخی‌ها آن‌قدر پرشمارند که فرصت لذت بردن از اندک شیرینی‌های زندگی را از ما گرفته‌اند. عمو نوروز حاصل همین سال‌هاست، این شعر را در سال ۱۳۹۸ و بعد از ماجرای هواپیمای اوکراین همراه با چند اثر دیگر نوشتم و مثل سایر اشعاری که هر از گاه در اختیار دوست هنرمندم تهمورس پورناظری قرار می‌دهم، قرار گرفت و سال ۱۴۰۱ و بعد از تلخی‌های خون‌بار آن سال، تهمورس برایش آهنگی ساخت اما انتخاب خواننده و‌ انتشار آن به تشخیص ایشان تا امسال به تأخیر افتاد که بخت‌یاری من، استاد شهرام ناظری با صدایشان آن را مانایی بخشیدند و خوشبختانه مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفت.»


‌سوگواری در پازل اجتماعی  دیده نشده

یادداشت آقای نوروزی البته با واکنش دکتر مرتضی کریمی (انسان‌شناس و جامعه‌شناس) نیز روبه‌رو شد و به آن چنین پاسخ داد: «سوگواری مساوی یأس و خندیدن و رقصیدن به معنای سوگوار نبودن نیست. این دو کلیشه آفت سوگواری است و محققان حوزه سوگ سال‌هاست که در اندیشه تغییر این دیدگاه مدرن و پزشکی‌زده هستند. این دیدگاه باعث می‌شود جایی برای سوگواری در پازل اجتماعی دیده نشود. سوگواری و مواجهه با فقدان از کودکی آموزش داده نمی‌شود و فرد سوگوار جرأت نمی‌کند بعد از فوت عزیز بخندد، چون هم خودش و هم دیگران قضاوتش می‌کنند. 

 

در بسیاری از بوم‌های ایرانی عمیق‌ترین سوگواری‌ها ریتمیک و مناسکی بوده است. در برخی از بوم‌ها رقصیدن جزو جدانشدنی از سوگواری است. همچنین امیدواری به معنای نادیده گرفتن سوگ و فقدان نیست. این هم یک کلیشه غلط و مدیکالایزد شده‌ دیگر است که باعث می‌شود افراد بخواهند زود سوگشان را درمان (انگار که سوگ بیماری است!) کنند یا از آن رد شوند.»


‌ملتی که غم‌اش را ابراز نکند از آن نمی‌گذرد

او ادامه می‌دهد: «به نظر من کسانی که هنر و ادبیات را به صورت دستوری تشویق به سفیدنمایی و امیدپردازی دور از واقع می‌کنند و در کل نقشه‌ راه می‌دهند که چه بگوید و چه نگوید، اساسا درک دقیقی از مقوله‌ خلق اثر هنری ندارند. چه آنکه اگر بر مسیر پیشنهادی ایشان گام بگذاریم دیگر اثری از خلق تراژدی و درام در عرصه‌ هنر باقی نخواهد ماند و همه به فرموده خوش‌رقصی می‌کنند برای ارباب هنر، از آن گذشته مگر می‌شود سیاهی و ناامیدی، فساد و نابرابری و فقر را به وسیله‌ اثر هنری جارو کرد و زیر فرش داد که خدای نکرده این‌همه به چشم نیاید.


این کار سیاست‌بازان و عادی‌سازان وضع موجود است، چه آنکه اثر هنری همین که تألمات و احساسات جمعی را در خود می‌بیند و تجسد می‌بخشد و مجموع می‌کند، قدمی در راه امیدآفرینی برداشته، چرا که معتقدم ملتی که غم و اندوهش را ابراز نکند و با آن روبه‌رو نشود توان گذر از آن و چیرگی بر مصیبت‌هایش را هم نخواهد داشت. برای برداشتن پرچم مبارزه و تغییر، مهم است زخم‌هایمان را توی مشت‌مان داشته باشیم که یادمان نرود چرا ایستاده‌ایم.»

 

‌همکاری شهرام ناظری و گروه شمس؛ تأثیری شگرف بر نسل جدید 

همکاری شهرام ناظری با گروه موسیقی شمس و آهنگساز برجسته‌اش، کیخسرو پورناظری، یکی از نقاط عطف موسیقی معاصر ایران محسوب می‌شود و می‌توان آن را به‌عنوان یک مسیر تحول‌زا در پیوند شعر عرفانی، آواز ایرانی و نوگرایی در موسیقی دستگاهی بررسی کرد. گروه موسیقی شمس به رهبری کیخسرو پورناظری از دهه‌ ۱۳۶۰ فعالیت خود را آغاز کرد و یکی از نخستین گروه‌هایی بود که به صورت جدی به بازآفرینی موسیقی تنبور بر بستر اشعار عرفانی پرداخت. شهرام ناظری در این گروه با کیخسرو پورناظری همکاری خود را آغاز کرد؛ همکاری‌ای که نقطه‌ عطف آن، در آثاری چون حیرانی، مطربِ مهتاب‌رو و صدای سخن عشق شنیده شد.
 

این آثار نه‌ تنها از نظر موسیقی، بلکه از نظر مفهومی و تأثیرگذاری بر نسل جدیدِ شنوندگان، اهمیت بسیار داشت و با آوردن سازهایی مانند تنبور به صحنه‌ رسمی موسیقی کلاسیک ایرانی، تجربه‌ای متفاوت برای مخاطبان شکل گرفت. البته که آهنگساز و خواننده از آن‌جا که هر دو از خطه‌ کردستان بودند، تعدادی از قطعاتِ آلبومِ مشترکشان را به اشعار کردی اختصاص دادند. بازگشت به ریشه‌های موسیقی مقامی و کردی و تمرکز بر اشعار عرفانی (به‌خصوص) دیوان شمس، نوعی موسیقی با پیام درونی، معنوی و عمیق خلق کردند که در آن دوران کمیاب بود.البته در سال‌های اخیر، مسیر هنری شهرام ناظری با گروه شمس به تدریج از هم جدا شد. کیخسرو پورناظری بیشتر با فرزندانش (تهمورس و سهراب پورناظری) فعالیت را ادامه داد و گروه شمس وارد مرحله‌ جدیدی از تجربه‌گرایی شد. شهرام ناظری نیز مسیر مستقل خود را در پروژه‌هایی دیگر ادامه داد. 


‌امید انتزاعی که پشیزی ارزش ندارد

آقای کریمی که خود تحلیل‌گر‌ مهارت‌های سوگ و سوگواری است، ادامه داده است: «امید جایی است که افراد فقدان‌شان را ببینند، به رسمیت بشناسند، به شکل جمعی برای آن سوگواری کنند و آن را به عنوان بخشی از زندگی به رسمیت بشناسند تا بتوانند برای آن چاره‌اندیشی کنند. در غیر این صورت امید می‌شود همان چیزی که از رسانه‌های دولتی می‌بارد و پشیزی ارزش ندارد. با این کار آقای ناظری بسیاری از روایت‌هایی که در حال خرد شدن و نادیده گرفته شدن بودند دیده شدند. این دقیقا روایتی در مقابل روایت دولتی بود که هر روز از رسیدن به قله دم می‌زند.»


‌عمو نوروز سوگ‌کار است نه سوگوار

او در پستی جداگانه نیز درباره‌ قطعه‌ «عمو نوروز» نوشته است: « حتما! متن کامل این تصویر به شرح زیر است: «سوگواری فقط به معنای گریه کردن با گوشه‌ای در عزلت نشستن نیست. اگر چه تا هر وقت که بخواهیم می‌توانیم برای دردها و فقدان‌هایمان اشک بریزیم، اما سوگواری یا آنچه آن را سوگ‌کاری می‌نامیم، به معنای انجام کاری برای سوگ خود است. سوگ‌کاری یعنی دیدن و به رسمیت شناختن سوگ و انجام کاری برای آن. همین کاری که در این کلیپ شهرام ناظری و تهمورس پورناظری و پوریا سوری (شاعر) انجام داده‌اند.» این جامعه‌شناس توضیح می‌دهد به زبان آوردن و بیان سوگ قسمت مهمی از سوگواری و یافتن معنای جدید برای سوگ است. 

 

کدخبر: ۵۸۵۹۰۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • مونا

    آوازتو بخون استاد. انقدر سیاه نمایی نکن. این آشوب راه انداختنا بابت بیشتر شنیده شدنه فقط.