موبایلقاپها، مشتریهای دائمی پلیس

داستانهایی تکاندهنده از موبایلقاپی در خیابانها در گفتوگو با پلیس و قاضی ویژه سرقت
هفت صبح، سیما فراهانی| در روزگاری که گوشی تلفن همراه، همدم و رفیق جدانشدنی مردم است، یک موجود معمایی به نام موبایلقاپ تصمیم گرفته وارد بازی شود. تحصیلکرده و بیسواد، پیر و جوان، پولدار و فقیر نمیشناسد. کافی است در خیابان چرخی بزنند، تمام زحمتشان همین است. پرسه زنی؛ بعد از آن کار برایشان به قول معروف بشمار سه انجام میشود. با دقت و تمرکز بالا، گوشی را از دست مردم میقاپند. موبایل قاپها با نگاهی دقیق و قدمهایی حسابشده، از میان جمعیت عبور میکنند و درست مثل یه جادوگر گوشیها را در چشم برهم زدنی ناپدید میکنند.
موبایلقاپی یکی از آسانترین و معروفترین جرمها در جامعه است. هوش بالا نمیخواهد، قدرت بدنی آنچنانی هم لازم نیست، زمان و استرس آن هم بسیار کم است. دزدانی که موبایلقاپی را انتخاب میکنند، سخت میتوانند از آن دل بکنند. ولی نمیدانند که هیچ چیز از تیررس پلیس دور نمیماند. درآمد بالایی دارند ولی اکثرشان نمیتوانند از این درآمد استفاده چندانی کنند. چون پلیس به آنها این فرصت را نمیدهد. پول درمیآورند و به زندان میروند. به محض آزادی بار دیگر طمع میکنند و باز هم این چرخه ادامه دارد.
به گفته کارآگاهان، موبایلقاپها مشتری دائمی پلیس هستند. کاهش 30 درصدی سرقتهای موبایل در شهرهای بزرگ، به یکی از دغدغههای اصلی شهروندان تبدیل شده است. با این حال کارشناسان امنیتی و مقامات انتظامی اعلام میکنند که این نوع سرقتها کاهش یافته است. سرهنگ «اصغر خدایی» معاون مبارزه با سرقت پلیس آگاهی پایتخت در گفتوگو با خبرنگار هفت صبح میگوید:
«سرقت موبایل نه تنها از نظر اقتصادی برای قربانیان خسارت دارد، بلکه تاثیرات روانی عمیقی نیز بر روی افراد به جا میگذارد. با این حال، موبایل قاپی در سال 1403 نسبت به سال 1402 بیش از 30 درصد کاهش داشته است. این موبایل قاپیها معمولا با استفاده از موتورسیکلت و غفلت شهروندان صورت میگیرد. مردم در طول روز مشغله زیادی دارند و حواسشان نیست. مثلا از عرض خیابان رد میشوند و همزمان با گوشی موبایل نیز صحبت میکنند. همین غفلت باعث میشود که سرقت صورت بگیرد. چون متمرکز بر گوشی هستند، سارق در کنارشان قرار میگیرد و به راحتی دست به دزدی میزند.»
جرم پرطرفدار
این کارشناس انتظامی درخصوص سابقهدار بودن موبایل قاپها هم میگوید: «بیش از 70 درصد این سارقان سابقهدار و مشتری دائم پلیس هستند و تکرار جرم دارند. تکرار این جرم نیز به نظر من به این دلیل است که نسبت به جرایم دیگر، برخورد جدی با مجرمان صورت نمیگیرد. فرد موبایل قاپ بعد از یک ماه دستگیری، با وثیقه آزاد میشود.
باید در این خصوص برخورد قویتر صورت بگیرد. شاید به همین دلیل است که این نوع جرم طرفدار بیشتری دارد. از طرف دیگر این سارقان درآمد خوبی هم دارند. در حال حاضر اکثر گوشیها بین 30 تا بیش از 100 میلیون تومان ارزش دارد. آنها گوشیهای سرقتی را بین 5 تا 10 میلیون تومان و حتی بیشتر میفروشند و یا به کشور همسایه میبرند و یا از قطعات آن استفاده میکنند. به همین علت این نوع دزدی برایشان کار پرسودی است و چون بعد از دستگیری هم برخورد قاطع نمیشود، مجددا به چرخه جرم باز میگردند.»
درآمد بالا، جرم آسان، مالخر فراوان
سرهنگ خدایی در ادامه صحبتهایش میگوید: «این جرم، نسبت به سرقتهای دیگر آسانتر است. در سرقتهای دیگر هرکس یک تخصصی دارد، ولی در این نوع دزدی، شگردها آسانتر است. فرد لازم نیست وارد جایی شود و یا حریم کسی را بشکند. فقط در حال پرسه زنی در خیابان گوشی را سرقت میکند. همچنین میتواند در طول روز چند مورد انجام دهد و روزی حداقل 10 تا 15 میلیون تومان درآمد داشته باشد.
از طرف دیگر مالخر هم در این زمینه بسیار زیاد است و آنها میتوانند گوشی مسروقه را به راحتی بفروشند. در واقع خریدار این نوع از وسیله سرقتی بیشتر از بقیه وسایل سرقتی است. وقتی هم که این گوشیها گران میشود مالخر با قیمت بهتری آنها را میخرد. یک جایی باید این چرخه قطع شود، آن هم مجازات سنگین است. البته ما جزو کشورهایی هستیم که میزان جرائمی که در این حوزه اتفاق میافتد به تناسب جمعیت نسبتا پایین است. تعدادش قابل توجه نیست. فقط چون در فضای مجازی بلافاصله منتشر میشود، احساس ناامنی ایجاد میکند. البته این را هم باید گفت که در این نوع جرم، میزان خشونت کمتری صورت میگیرد. در بیشتر مواقع درگیری اتفاق نمیافتد و کسی صدمهای نمیبیند.»
آیفون پرومکس؛ محبوب آقای سارق
«میثم حسین پور» قاضی سابق دادسرای ویژه سرقت بود و پروندههای این چنینی زیادی را بررسی کرده است. او که حالا قاضی دادگاه کیفری دو است و برای موبایلقاپان حکم صادر میکند، در این باره میگوید: «این نوع سرقت بیشتر به خاطر ضعف بزه دیده و عوامل محیطی رخ میدهد. رعایت برخی موارد میتواند آمار سرقتهای این چنینی را حتی بعضا به صفر برساند. برای مثال فرد داخل خودرو از گوشی استفاده میکند و همزمان پنجره نیز باز است و یا در را قفل نکرده است.
همین مسئله عامل محرکی میشود برای گوشی قاپی. یا استفاده افراد از گوشی در خیابان و جای خلوت، دزدان را ترغیب میکند به انجام دادن این جرم. درواقع بزه دیده خودش آلارم میدهد. بارها گفتهایم که 90درصد گوشی قاپیها به خاطر رعایت نکردن و عدم پیشگیری است.
البته من پروندهای داشتم که تحت عنوان تصادفات دست به گوشی قاپی میزد. مثلا سارق به آینه خودروی طرفی که از قبل شناسایی کرده بود، میزد و وقتی فرد خودرو را متوقف میکرد، میآمد و گوشی را میبرد. در پرونده دیگری نیز، سارقی داشتیم که فقط گوشی آیفون 12 پرومکس سرقت میکرد. آن هم هفتهای یک عدد آیفون؛ وقتی او را دستگیر کردیم، میگفت حدودا دو یا سه روز مالباخته را زیر نظر میگرفته تا بتواند در فرصتی مناسب گوشیاش را سرقت کند. یعنی برای دزدیدن یک گوشی آیفون، سه روز وقت میگذاشت.»
دزدان کم هوش
قاضی حسینپور در ادامه صحبتهایش میگوید: «سارقان موبایلقاپ تخصصشان معمولا فقط در همین زمینه است. معمولا هم افراد کم هوشی هستند که از ضعف بزه دیده استفاده میکنند. مثلا من بارها گفتهام که مثلا قاتلان سریالی ضریب هوشی بالایی دارند. نکته بعدی اینکه سارقان اکثرا اعتیاد دارند و سابقه دارند.
مثلا وقتی سرقتی در این زمینه صورت میگیرد و فیلم آن در فضای مجازی منتشر میشود، پلیس بلافاصله به سراغ بانک اطلاعاتی مجرمان میرود چراکه 80 درصد این افراد سابقهدار هستند. در این نوع سرقت معمولا در پنج درصد آن، سارق مال مسروقه را برای نیاز شخصی استفاده میکند. بقیه به مالخر میفروشند. برای همین است که در طرحهای مختلف پلیس وقتی مالخران زیادی دستگیر میشوند، آمار سرقت کاهش مییابد. اگر سارق، یکی دو بار، مال مسروقه روی دستش بماند دیگر سرقت نخواهد کرد.»
مجازات بدون هیچ تخفیفی
این قاضی دادگاه، البته به دزدان موبایل هشدار نیز میدهد و میگوید:«در این دو سه سال اخیر هیچ نهاد تخفیفی اعم از مرخصی و آزادی مشروط و عفو برای این نوع از مجرمان در نظر گرفته نشده است. در شش ماه گذشته میزان سرقت نسبت به قبل خیلی کمتر شده است. درواقع آمار موبایل قاپیهای ما کم شده است. یکی از دلایل کاهش این سرقتها، این است که غالب موبایلقاپان ما در رصد پلیس هستند. وضعیت پیشگیری ما خیلی بهتر از قبل شده است. بانک اطلاعاتی بسیار قوی داریم. سارقان حتی با ماسک نیز به صورت تنپیمایی و ظاهر و اندامشان هم به راحتی شناسایی میشوند.
همچنین باید گفت که در حال حاضر اپلیکیشنی برای گوشیها آمده که فقط صاحب گوشی میتواند آن را خاموش کند. هوشمند شدن این گوشیها درست است که باعث گرانی آنها شده ولی ردیابیها را هم آسانتر کرده است. وقتی سارق نتواند گوشی را خاموش کند، دیگر سمتش نمیرود. من خودم حالا که قاضی دادگاه هستم، برای سرقتها، بسته به نوع سرقت مجازاتهای مختلفی صادر میکنم. ولی از هیچ نهاد تخفیفی استفاده نمیکنم. معمولا هم به اجرای احکام میسپارم که برای این افراد مرخصی در نظر نگیرند. از طرفی من حکم جایگزین بسیار زیادی صادر کردهام، ولی برای سارقان و اراذل و اوباش از حکم جایگزین حبس به هیچ عنوان استفاده نمیکنم.»
عذاب وجدان بعد از هر سرقت
یحیی یکی از همین موبایلقاپان حرفهای است. مجرمی که در این زمینه تخصص بسیار بالایی دارد. با این سنوسالش کم است. همدستانش هم همینطور، اما دستبند پلیس بر دستانش است و از آینده تباه شدهاش میگوید. یحیی در شبی به یک دزد تبدیل شد که با دوستش در خیابانها ویراژ داد و با حرکات نمایشی، موتورسواری حرفهایاش را به رخ کشید.
همانجا بود که دوستش پیشنهاد سرقت را به او داد. از استعدادش در موتورسواری گفت. یحیی آن زمان نوجوان بود و از تعریف و تمجیدهای دوستش مغرور شد. همین مسئله باعث شد او قدم در دنیای خلافکاران بگذارد و به جرم دزدی، یک بار به کانون اصلاح و تربیت برود و بعد از آن نیز زندگی جدیدش در زندانها شروع شد.
او بدشانسی و دستگیریهایش را مجازات الهی میداند و در گفتوگو با خبرنگار هفت صبح میگوید: «اولین بار 16 سالم بود که با دوستم به خیابانها رفتیم و گوشی مردم را قاپیدیم. البته همان زمان خیلی زود دستگیر شدم. یعنی در اولین شب دزدی دستگیر شدم و مرا به کانون اصلاح و تربیت بردند. بعد از آن تبدیل به یک سارق شدم. البته من اصلا شانس ندارم.
هر بار سرقت رفتم همان اول دستگیر شدم. خودم فکر میکنم بهخاطر این است که دلم برای مالباختهها میسوخت. عذاب وجدان میگرفتم. فکر میکنم این دستگیریها مجازات الهی باشد. همیشه بعد از هر سرقت عذاب وجدان گرفتم. البته همیشه هشتم گرو نهم بود. از طرفی دیدم دوستانم و اکیپش با پولهای سرقتی توانستند ماشینهای گرانقیمت بخرند. بینیهایشان را جراحی کردند. دندانهایشان را لمینیت کردند. کلی پولدار شدند و زندگیشان از این رو به آن رو شد. برای همین من هم وسوسه شدم و تصمیم به سرقت گرفتم.»