کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۸۵۵
تاریخ خبر:

جنگ اول به از صلح آخر(۲)

جنگ اول به از صلح آخر(۲)

در قسمت قبلی به مسئله سرکوب هیجان و اثراتی که بر روی سلامت جسم و روان فرد باقی می‌گذارد و همچنین اینکه بر روی روابط فرد با دیگران نیز اثرات مخربی دارد پرداختیم.

حال اگر قرار است فرد هیجانات و احساساتی که در جریان روزمره زندگی دارد را نشان بدهد و وجود آنها را به رسمیت بشناسد دقیقا چه کار باید بکند؟  آیا می‌تواند با بروز هیجانات مثبت و منفی باز هم نزد دیگران محترم باشد؟

گفتیم که تنظیم هیجانی عبارتست از تعدیل یا حفظ یک هیجان. با توجه به اهداف فرد و منظور حذف هیجان نیست.

البته یادآوری می‌کنم در خیلی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی و ... افراد هیجانات خود را به شکلی پررنگ و غیرقابل کنترل بروز می‌دهند که به خودشان و یا دیگران آسیب می‌زند و در این موارد مراجعه به روانشناس و روانپزشک کاملا ضروری است.

چرا گاهی در هنگام بروز مشکلات پیچیده فرد نمی‌تواند اوضاع را درست مدیریت کند؟

به نظر می‌رسد مشکل اصلی کم خردی باشد. منظور از خرد(wisdom) همان چیزی است که از یک پیر فرزانه، فیلسوف و انسانی دانا انتظار می‌رود.
 

پژوهش‌ها به خوبی نشان داده‌اند که خرد کاملا با هوش متمایز است و عنصری ذاتی نیست یعنی این نیست که بگوییم فلانی به طور ذاتی خردمند است. خرد وابسته به فضا و مکان و فرهنگ است.

 

 یک تصمیم و قضاوت خردمندانه شامل 4 ویژگی است که باعث می‌شود افراد در موقعیت‌های مختلف زندگی قضاوتی درست‌تر و رفتاری معقول‌تر داشته باشند. این ۴ ویژگی عبارتند از:

 

1-فروتنی ذهنی: یعنی اینکه فرد می‌پذیرد که عقل کل نیست و ندانسته‌های او بسیار زیاد است و جایی ممکن است اشتباه کند.

2-مصالحه و سازش: یعنی اینکه همیشه هم اینطور نیست که بتوانم همه حق خودم را بگیرم و به آنچه باید، برسم. خیلی وقت‌ها هم باید تن به شکست، ولو به ناحق داد.

3-پذیرش تغییر وعدم قطعیت جهان: دانستن این موضوع که جهان همیشه قابل پیش‌بینی نیست و هر اتفاقی عواقب متفاوتی دارد به قول حافظ شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد.

4-درک دیدگاه دیگران: دیدن موضوعات و اتفاقات از نگاه دیگری و نه فقط تکیه بر ادراک خود. به قولی همدلی و درک شرایط دیگری.

فردی را در نظر بگیرید که در یک شراکت دوستانه، شریکش به او نارو زده و با پول‌های او فرار کرده، این فرد هیجانات مختلفی را همزمان تجربه می‌کند. دوستش به او نارو زده پس غمگین است. مال و دارایی خود را از دست داده حس غم همراه با خشم و عصبانیت دارد و همچنین شرم از اینکه شاید جایی سادگی کرده و سرش کلاه رفته یا خیلی احساسات دیگر ولی حال با این همه حس و هیجان باید چه کار کند؟

چوبی برداشته و به سراغ رفیقش برود، دادخواهی کند یا متقابلا به اموال و خانواده او صدمه بزند، شروع به سرزنش خودش کند و کنج خانه هر روز به دیوار زل بزند وسیگار بکشد و به زمانه و خودش ناسزا بفرستد؟!

شاید با اینکارها به هیج جا نرسد اما با پرهیز از رئالیسمی کودکانه و برخورداری از 4 ویژگی بالا او پذیرای تمام این احساسات و هیجانات در خودش هست و می‌داند که الان عصبانی و غمگین و شرم زده است او هیجاناتش را نادیده نمی‌گیرد اولین قدم نامگذاری بر هر حسی است که تجربه می‌کند اینکه با خود می‌گوید الان غمگینم و شرمگین و...

 

 بعد برای بررسی اوضاع موجود با خود می‌گوید دقیقا الان خواسته و نیاز من چیست؟ ادامه رفاقتم برایم مهم است؟ می‌خواهم به مالم برسم؟ تجربه‌ای که از این ماجرا گرفتم برایم کافی است؟ و ... .

خوب من که همه چیز دان نیستم مثلا نمی‌دانستم که اینجا باید قرار دادی محکم‌تر نوشته شود (فروتنی ذهنی)؛ اگر ادامه رفاقتم برایم مطلوب است ولی رفیقم با پول‌ها رفته یا محتاج بوده  یا حرص و طمع او را وادار به اینکار کرده؛شاید در این اتفاق خیری برای من باشد. من که از عاقبت چیزی خبر ندارم حداقل رفیق خودم را شناختم و میزانی که باید به او اعتماد کنم را متوجه شدم (ویژگی پذیرش تغییر وعدم قطعیت)؛ او به من دروغ گفت خوب شاید ناچار بوده خوب در این شرایط که پیش آمده و پول را لازم داشته و تحمل ورشکستگی و قرض را نداشته چکار میتوانسته انجام دهد(درک دیدگاه دیگران)؛ آیا می‌خواهم پولم را برگردانم و ضرر را جبران کنم خوب شاید نتوانم و دیگر هیچوقت به این پول نرسم(مصالحه و سازش).

این متن برداشتی آزاد از درسنامه "پارادوکس سلیمان "دکتر آذرخش مکری است.

 

 

کدخبر: ۵۵۳۸۵۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر