زندهباد زندگی سطحی!
یک یادداشت گیجکننده بیسرانجام و پراکنده اما از صمیم قلب
روزنامه هفت صبح| دیروز در یک بیخبری لذتبخش غوطهور بودیم. نمیدانید چقدر این بیخبریها را دوست دارم. در خیابان که به سمت دفتر روزنامه میآمدم از تک تک مغازهها و فروشگاهها و تاکسیها صدای فوتبال میآمد. با موبایل، با تبلت، با تلویزیون و رادیو. مردم داشتند فوتبال دنبال میکردند.
در یک 110 دقیقه زیبا کسی نگران هیچ چیزی نبود. نه کسی سخنرانی فلان خطیب تندرو را دنبال میکرد و حرص میخورد، نه کسی اپلیکیشن قیمت دلار را بالا و پایین میکرد و نه کسی اخبار نگرانکننده منطقه را برای دیگری نقل میکرد. پیامک توقیف هم برای کسی مهم نبود.
همه در خلسه فوتبال بودند و چه لذتی داشت. راستش من طرفدار بزرگ بیخبری هستم. طرفدار غرق شدن در امور زیبای زندگی روزمره. دغدغه جشنها و سالگردها. هدیه خریدنها و دید و بازدیدها. کری خواندنها و شوخی کردنها و عکسهای یادگاری.
از شنیدن جملات غلیظ سیاسی از خطبای کهنهکار و جوانان جاهطلب و کنشگران عبوس خسته شدهام. دلم زندگی سطحی میخواهد. اما اجازه نمیدهند که! از فیلم دیدن تا طرفداری از فوتبال و گشتوگذار در پارک و شنیدن موسیقی و زیارت حرم و همه چیز باید رنگ و بوی سیاسی بگیرد در این کشور.
شاید هم به خاطر بالارفتن سنم باشد. هرچه هست دیروز عصر یکی دو ساعت اوضاع بر وفق مراد من بود و مردمانی که مشکلات معیشتی و اجتماعی و سیاسی را فراموش کرده بودند. اما میدانم که این فقط یکی دو ساعت کوتاه بود.
غزه بمباران میشود و کودکان میمیرند و سیاستمداران جملات خود را این طرف و آن طرف پرتاب میکنند. دلار بالا میرود و تورم لگد میزند و پیامکهای آزارنده میآیند و زندگی فرصتی برای یک زیستن ساده در اختیار ما نخواهد گذاشت. پس فعلا زندهباد فوتبال. زندهباد همه مشغولیات سطحی زندگی.