وعدههای قشنگ ناممکن!
تحلیلی از حرفهای کاندیداها در مورد قانون حجاب، رفع فیلتر، ساماندهی مهاجران افغان، تغییر وضعیت کنکور و خدمت سربازی و افزایش قدرت پاسپورت ایران
هفت صبح| روز شنبه ۲۶ مرداد گزارشی مفصل نوشتیم در مورد وعدههای اقتصادی کاندیداها به دلایل مختلف غیرممکن است یا به سختی ممکن است در چهار سال ریاست جمهوری آنان عملی شود. حالا در گزارشی مشابه میخواهیم به وعدههای غیراقتصادی بپردازیم و ببینیم که آیا کاندیداها میتوانند در مورد گشت ارشاد، رفع فیلتر اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و یوتیوب، ساماندهی مهاجران افغان، تغییر وضعیت کنکور و افزایش کشورهایی که ایرانیان میتوانند بدون ویزا به آنجا سفر کنند (در اصطلاح قدرت پاسپورت ایران) وعدههای خود را اجرایی کنند؟
گشت ارشاد
نهایت خواسته برخی در جامعه فعلی ما اختیاری شدن پوشش است. این مسئله نه در اختیار رئیسجمهور است و نه هیچ قوه دیگری توان اجرایی کردن آن را دارد. در حقیقت حجاب به هویت اسلامی بودن نظام گره خورده و درست یا غلط، حاکمیت تصور میکند که در صورتی که از این مسئله دست بکشد در حال حرکت به سمت یک جامعه غیراسلامی است.
اینکه در خیابان گشت ارشاد باشد یا نه هم در دست رئیسجمهور نیست. نیروی انتظامی یکی از نیروهای مسلح کشور است و نیروهای مسلح زیر نظر فرمانده کل قوا یعنی رهبری اداره میشوند. البته به دلیل اجرایی بودن بیشتر ماموریتهای نیروی انتظامی و گره خوردن آن با ماموریت وزارت کشور، معمولا وزیر کشور جانشین فرمانده کل قوا در امور نیروی انتظامی میشود ولی توان این را ندارد که به این نهاد بگوید گشت ارشاد را به خیابان نیاورد.
اساسا ماموریت گشت ارشاد یک ماموریت مشخص در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. اعضای این شورا منتخب رهبری هستند و از ۲۹ عضو آن، ۵ نفر دولتی هستند.
در عین حال الزام به پوشش قانون مصوب مجلس (نخستین بار در سال ۱۳۶۲ و پس از آن در قانون تعزیرات ۱۳۷۰) است و هرگونه تغییر در آن باید از تصویب شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام بگذرد که تقریبا در فضای کنونی، امیدی به تسهیل مقررات آن نمیتوان داشت.
تنها نکته این است که چون نیروی انتظامی به هر حال مجبور به تعامل با وزیر کشور است؛ بین وزیر کشوری مثل احمد وحیدی که خود یکی از افراد در صف نخست الزام پوشش در قالب امر به معروف بوده با فرد دیگری که ممکن است در این زمینه نظرات بازتری داشته باشد تفاوت وجود دارد و در واقع در صورتی که مثلا یک اصلاحطلب رئیسجمهور شود نیروی انتظامی به اصطلاح «بسط ید» یا «حمایت ۱۰۰ درصدی» فعلی را نخواهد داشت.
رفع فیلتر
فیلترینگ یا مصوب کمیته تعیین مصادیق مجرمانه مستقر در دادستانی است مثل فیلترینگ یوتیوب، یا مصوبه شوراهای امنیتی (کشور و ملی) مثل فیلترینگ واتساپ و اینستاگرام در روزهای اول یا به حکم یک قاضی انجام شده است (مثل فیلترینگ تلگرام). رئیس جمهور در هیچ یک از این نهادها اکثریت را در اختیار ندارد.
از ۱۲ عضو رسمی کمیته تعیین مصادیق مجرمانه، ۶ نفر دولتی هستند و به همین دلیل دولت حسن روحانی در رفع فیلتر توییتر هم موفق نبود، در شورای امنیت کشور دو نماینده از دولت وجود دارد (وزیر کشور و وزیر اطلاعات) و سه عضو نظامی دیگر منصوب دولت نیستند و در شورای عالی امنیت ملی هم که دولت با ۵ عضو اکثریت دارد، باید توجه داشت که مصوبه برای قانونی شدن باید به تایید رهبری برسد.
در مورد حکم قاضی تکلیف مشخص است و اگر هم فکر میکنید که رئیس جمهور با شورای عالی فضای مجازی میتواند کمکی به وضعیت کند اشتباه میکنید چون از ۲۸ عضو این شورا، ۹ نفر دولتی هستند.
در عین حال در جریان هستید که اپراتورهای اصلی اینترنت همراه کشور (که جریان اصلی اینترنت را در اختیار دارند) در اختیار نهادهای عمومی (ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان) هستند و در نمونه منحصر به فردی خود فیلترینگ کلاب هاوس را اجرا کردند و زور دولت روحانی هم به آنها نرسید.
تنها امیدی که میتوان به دولت در این زمینه داشت این است که از طریق شورای عالی فضای مجازی محدودیتهای بیشتری برای اینترنت وضع نشود و از طریق وزارت ارتباطات اختلالهایی مخصوصا از طریق عدم افزایش پهنای باند اعمال نشود.
ساماندهی مهاجران افغان
موضوع خیلی پیچیدهتر از دولت است. ایده حاکمیت این است که قدرت گرفتن طالبان در افغانستان با منافع آمریکا تضاد دارد و باید با طالبان همکاری کرد تا اولا خود به تهدیدی امنیتی برای نظام تبدیل نشود و ثانیا با تهدیدهای امنیتی مثل داعش شاخه خراسان مبارزه کند. نزدیکی چین و روسیه با طالبان هم در همین منطق درک شده است. از سوی دیگر مهاجران افغان در سالهای بعد از سال ۲۰۱۱، یکی از بازوهای اجرایی سیاست منطقهای ایران از طریق لشگر فاطمیون بودند.
از سوی دیگر اخراج مهاجران مخصوصا مهاجران هزاره و شیعه که با خطر پیگرد در افغانستان روبهرو هستند هم با تعهدات بینالمللی ایران منافات دارد و هم با تعهدات مذهبی به حمایت از شیعیان.
در عین حال جمعیت مهاجران افغان در ایران میتواند ابزاری برای مذاکره با اروپا (که در ترس از مهاجرت این افراد به اروپا هستند) باشد و هم ابزاری برای تحت فشار گذاشتن طالبان در مواردی مثل حق آبه هیرمند.
به این ترتیب بین نگاه مردم به مهاجران افغان با نگاه حاکمیت تفاوت وجود دارد. ضمنا در این مسئله نهادهای دیگری به جز دولت و به طور مشخص نیروی قدس سپاه هم جزو سیاستگذاران هستند و تصمیمگیری منحصرا در دست دولت نیست.
تغییر وضعیت کنکور
کنکور در ایران هیچ نسخه بهتر از این که اجرا میشود ندارد. منظور از بهتر هم از نظر اجرایی و هم از نظر عادلانه بودن است. شما تقریبا یک میلیون داوطلب دارید و کمتر از ۵۰ هزار صندلی مرغوب دانشگاهی. باید چه کنید؟ سه راه دارید:
۱. یک کنکور سراسری برگزار کنید. کاری که قبلا میشد.
۲. کنکور را به یک دوره چهار ساله سرایت بدهید یعنی از ابتدای دبیرستان. کاری که حالا میشود.
۳. به دانشگاهها بگویید خودشان کنکور بگیرند. کاری که با مورد اول هیچ فرقی ندارد چون مثلا برای رشتهای نامرغوب در یک شهرستان کوچک در فلان استان که خواهانی وجود ندارد. همه میخواهند یا در دانشگاه تهران درس بخوانند یا در علوم پزشکی شهید بهشتی و ... بنابراین آش همان است و کاسه همان.
تغییر وضعیتی که در سالهای اخیر از راهحل اول به راهحل دوم شده ممکن است استرس کنکور را در آن چهار ساعت کم کرده باشد ولی باعث نشده افراد به صورت عادلانهتر وارد کنکور شوند. چرا؟ چون افراد منتقد کنکور میگفتند در کنکور سراسری کسی که پول بیشتری دارد در مدرسه پیش دانشگاهی و کلاس کنکور خوب ثبت نام میکند و با کتابهای گران مهارت تستزنی خود را افزایش میدهد و حالا دقیقا همین وضعیت در مورد چهار سال مدرسه وجود دارد یعنی باز هم افراد ثروتمند فرزندان خود را در مدارس خوب ثبتنام میکنند و نتایج خوبی، این بار در امتحان نهایی میگیرند.
بنابراین گره کلاف کنکور کور است. ضمنا تصمیمگیری در مورد کنکور در اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی است و همان طور که قبلا گفتیم ترکیب این شورا به نفع تعداد اعضای غیردولتی است. همین جا یک خط هم در مورد خدمت سربازی بگوییم. دغدغه حاکمیت برای خدمت سربازی سه چیز است: تامین برخی از خدمات عمومی به صورت ارزان، به تاخیر انداختن حضور پسران در بازار کار برای کاهش فشار بیکاری و تامین نیازمندیهای امنیتی کشوری که از نظر امنیتی با تهدیدات گوناگون دست و پنجه نرم میکند. تا وقتی این سه مشکل به خصوص سومی حل نشده، ایدههایی مثل سربازی حرفهای اجرایی نیست و تصمیمگیری در این مورد هم در اختیار دولت نیست و در اختیار ستاد کل نیروهای مسلح است.
سفرهای بدون ویزا
رسم است که کاندیداها در این دوران از ضعیف بودن قدرت پاسپورت ایرانی انتقاد کنند. منظور از قدرت پاسپورت تعداد کشورهایی است که میتوان بدون ویزا به آنها سفر کرد. بهترین پاسپورت جهان برای سنگاپور است. شهروندان این کشور میتوانند به ۱۹۲ کشور جهان بدون ویزا سفر کنند. در منطقه ما امارات رتبه اول را دارد و اماراتیها بدون ویزا میتوانند به ۱۷۹ کشور جهان سفر کنند. با پاسپورت ایران میشود به ۴۵کشور جهان بدون ویزا سفر کرد.
کاندیداها میتوانند با تعاملات بینالمللی این تعداد را افزایش بدهند ولی کار دشواری است. چرا؟ چون سفر بدون ویزا یعنی عدم بررسی امنیتی مسافران، عدم بررسی وضعیت اقتصادی آنان و اطمینان به آنان که نمیخواهند در کشور مقصد کار کنند یا به آنجا مهاجرت کنند.
در شرایط فعلی که با تبلیغات کشورهای غربی برخی کشورها به ایران به چشم یک تهدید امنیتی نگاه میکنند و در شرایطی که حداقل حقوق ماهانه یک کارگر در ایران کمتر از ۲۰۰ دلار است و با آن مثلا به سختی میتوان یک روز را در دوبی گذراند و در میانه موج مهاجرت ایرانیان، اطمینان کشورها به ایران برای این مسئله بسیار سخت اتفاق خواهد افتاد. از این روست که برخی کشورهای دوست ما مثل قطر هم شرط ویزا را برای مسافرت ایرانیان برنداشتهاند.