داستان تجاوزهای دستهجمعی و قصاص متهمان
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری| فیلم علفزار روی پرده سینماست؛ ماجرای یک تجاوز گروهی که حالا به اصل داستان که در خمینیشهر اتفاق افتاده اشاره نمیشود، اما اصل بر تجاوز گروهی است. ماجرای خمینی شهر چه بود؟ حادثه خمینیشهر تجاوزی دستهجمعی در ۲ خرداد سال ۱۳۹۰ در یکی از روستاهای نزدیک خمینیشهر در استان اصفهان است که منتهی به عکسالعملهای گسترده اجتماعی شد. ۱۳زن و مرد جوان در یکی از باغهای شهرستان خمینیشهر حضور داشتند که ناگهان مردانی با ورود غیرقانونی به داخل باغ، پس از حبس هفت مرد در اتاقی، زنان حاضر در مهمانی را با خودروی سمندی به باغ دیگری در فاصله هزار و ۵۰۰ متری منتقل کردند.
متجاوزان سپس با تهدید، چهار تن از زنان را مورد آزار و اذیت قرار داده و قبل از رسیدن پلیس گریختند. این پرونده سروصدای زیادی داشت ولی برخی اعدام شدند و برخی زندانی. اگرچه شاید به عنوان یک خبرنگار حوزه جنایی بگویم چندان سوژه فیلم در نیامده بود اما به هرحال به داستان اصلی اشاره داشت. به ترسهای زن، به مقاومتاش در برابر دیگران که میگفتند نباید شکایت کند چراکه آبروی خانوادگی در میان است. واقعیت تجاوزهای گروهی که گاهی هم به قتل منجر شده این است که همیشه مخفی نخواهد ماند و قصاص در انتظار کسانی است که در آن لحظه فکرش را هم نمیکردند دستشان رو شود. در این گزارش پنج پرونده تجاوز گروهی را مورد بررسی قرار میدهیم.
یک: خفاش شب معروفترین پرونده
بیاغراق وحشتی که خفاش شب در دهه هفتاد در دل خیابانهای پایتخت انداخت فراموش نخواهد شد. عکس زنانی که او به آنها تجاوز کرده و به قتل رسانده بود در رسانهها منتشر میشد. خبر دادگاههاش میچرخید و همه دچار رعب و وحشتی عجیب بودند. ماجرا غلامرضا خوشرو یا همان خفاش شب چه بود؟ همه جور جرمی را مرتکب شده است، از جاسوسی، سرقت، قتل و تجاوز. اما همه او را به خاطر قتلهای سریالیاش میشناسند.
غلامرضا خوشرو، معروف به خفاش شب در دهه ۷۰ وحشتی در خیابانها افکند. غلامرضا خوشرو بعد از اولین قتلش در سال ۷۱ دستگیر، اما موفق شد فرار کند.او تا سال ۷۶ آزاد بود و هشت قتل دیگر در این سال انجام داد، موضوعی که در صحنههای قتل برای ماموران جلب توجه میکرد تجاوز قاتل به مقتولان قبل از ارتکاب جنایت بوده است.غلامرضا سال ۷۱ هم به اتهام تجاوز و قتل دستگیر شد، اما توانست فرار کند. همدست او، اما محاکمه و اعدام شد.غلامرضا چندسالی دست به جنایت نزده بود، اما فقط از ۱۳ فروردین تا ۳۰ خرداد سال ۷۶ هشت زن و دختر را سوار پیکان قرمز رنگ خود کرده و بعد از تجاوز آنها را به قتل رساند. خوشرو که هربار با اسامی جعلی از دست ماموران فرار میکرد، سرانجام در تیرماه از سوی نیروهای گشت ایست و بازرسی بسیج دستگیر شد و در مرداد ماه در قسمتی از ورزشگاه آزادی به دار مجازات آویخته شد.
دو: باند عقرب سیاه متجاوزان سریالی و ترسناک
صادق مرادی، معروف به عقرب سیاه فردی بود که سال ۱۳۸۸ و پس از تلاش برای ربودن یک زن توسط پلیس در جنوب تهران دستگیر شد و اواخر سال ۱۳۸۹ به اتهام آزار و اذیت و سرقت اموال ۳۰ زن و دختر جوان در دادگاههای ایران محاکمه شد. او در محاکمه اول به اعدام محکوم و در محاکمه دوم تبرئه شد. تبرئه او باعث ایجاد بحثهای اعتراضآمیز در میان رسانههای اجتماعی شد و قربانیان هم نسبت به نقض حکم اعدام توسط دیوانعالی کشور، اعتراض کردند. این مسئله حتی باعث اعتراض رئیس قوه قضائیه به حکم شد. وی در سومین محاکمه در بهمن ۱۳۹۰ به اعدام محکوم شد.
وی پس از محاکمه مجدد به اعدام محکوم و مقرر شد در ۲۱ شهریور ۱۳۹۱ در چهارراه نظامآباد (تهران) اعدام شود. از اواخر سال ۸۷ چند زن و دختر جوان با مراجعه به پلیس آگاهی از راننده خودرو پراید سیاه رنگی به اتهام آزار و اذیت شکایت کردند. یکی از زنان شاکی به پلیس گفت: از میدان ری سوار خودرو پراید مسافرکش شدم، راننده مسیرش را تغییر داد و من را به سمت بیابان فشافویه برد، هر کاری کردم در خودرو باز نشد او با تهدید چاقو من را مورد آزار و اذیت قرار داد و بعد هم با پیچ گوشتی بدنم را سوراخ کرد. در نهایت حکم اعدام عامل تجاوز به ۳۰ زن در بیابانهای تهران تایید شد.
سه: مرد ژلهای و تجاوز به زنان شیراز
سال ۹۳ بود که مرد ژلهای در شیراز جرایمش را آغاز کرد. چند زن و مرد با مراجعه به پلیس از جنایت سیاه پسر جوانی شکایت کردند. یکی از شاکیان به کارآگاهان پلیس گفت: شب متوجه حضور مرد غریبه در خانه شدم، خواستم او را بگیرم که لخت بود و بدنش چرب به خاطر همین از دستم فرار کرد و به پشت بام رفت و لباسهایش را برداشت و دیگر خبری از او نشد، پسر جوان به همسرم تعرض کرده و لباسهای او را در خواب پاره کرده بود.
خیلی زود تعداد شکایتها بسیار زیاد شد تا جایی که برخی مدعی حضور مرد لخت با بدن چرب در خانهشان شده، اما قبل از هرگونه تجاوز مرد خانه متوجه و شیطان جوان ناکام مانده بود.با انتشار این خبر مرد شیطان صفت به مرد ژلهای تغییر لقب داد. تحقیقات برای دستگیری مرد ژلهای ادامه داشت تا اینکه یکی از شاکیان به پلیس مراجعه و اعلام کرد مرد ژلهای شلوارش را در پشت بام خانهاش جا گذاشته و فرار کرده است.با بررسی شلوار مشخص شد از سوی یک خشکشویی نام امین پشت شلوار حک شده است، کارآگاهان تحقیقات خود را ادامه دادند تا اینکه چهره مرد ژلهای در روز توسط یک دوربین حین فرار ثبت شد، با مطابقت چهره و اسم مجرم ۲۲ سالهای شناسایی شد که دو سال قبل با شکایت یک دختر به خاطر سرقت و اذیت و آزار دستگیر، اما با رضایت دختر آزاد شده بود.
با دستگیری امین ۲۲ ساله در جنوب شهر، هویت مرد ژلهای لو رفت، او در جلسه دادگاه گفت: من بیمارم و دست خودم نیست، هر شب از خواب پا میشدم و از طریق پشت بام میرفتم در خانهای تا به زنی تعرض کنم. در بین قربانیانم دختر ۱۸ساله تا زن ۶۰ ساله هستند. من ۱۰۰ خانه رفتم، اما فقط ۲۳ بار موفق به تجاوز شدم.مرد ژلهای دو سال بعد در سال ۹۵ در ملأعام به دار مجازات آویخته و پرونده زندگی و جرایمش برای همیشه بسته شد.
چهار: پستچی قلابی و تجاوز به زنان
خود را پستچی معرفی میکرد و بعد از ورود به خانهها هنگامی که مطمئن میشد زن یا دختر در خانه تنهاست به زور متوسل و دست به جنایت سیاه میزد. این پرونده جنجالی از تیر ۹۱ با شکایت زنی به کلانتری شهدا آغاز شد، بررسیها نشان میداد این مرد در چند مورد به عنوان پستچی وارد خانهها شده و زنان را به زور مورد تجاوز قرار داده است.هر روز با افزایش شکایت زنان، پلیس خود را دورتر از متهم میدید تا اینکه هنگام ورود او به یک ساختمان تصویرش از سوی دوربینها شکار شد. همین سرنخ کافی بود تا پلیس او را دی ۹۲ در یکی از روستاهای صومعه سرا دستگیر کند. در جریان دادگاه این مرد به تجاوز به زنان اعتراف کرد و گفت: به عنوان پستچی در میزدم و وقتی میدیدم زن یا دختر در خانه تنهاست، به آنها با تهدید چاقو تجاوز میکردم.در جریان دادگاه ۴۰ نفر از پستچی شکایت کردند و حکم اعدام او صادر شد و در اردیبهشت سال ۹۷ به دار مجازات آویخته شد.
پنج: ابلیس بدبو در مشهد و تجاوز سریالی
دی ماه سال ۹۸ بود که دختر ۱۴سالهای وحشت زده و هراسان با نیروهای انتظامی تماس گرفت و ماجرای تکاندهندهای را فاش کرد. او که مدعی بود مورد تعرض «ابلیس بدبو» قرار گرفته است به پلیس گفت: در حالی که قصد داشتم از ایستگاه مترو در محدوده بلوار دانش آموز مشهد خارج شوم ناگهان مرد جوانی که از دهانش بوی تعفن خارج میشد، مقابلم قرار گرفت و درحالی که خود را نگران نشان میداد به من گفت: «همسرم باردار است و اکنون به دلیل بیماری که دارد درون شمشادهای وسط بلوار افتاده است و کسی کمکم نمیکند!
آن مرد شیطان صفت حتی برگههای آزمایشگاهی هم در دست داشت و با التماس از من خواست تا به همسرش کمک کنم! من هم که تحت تاثیر عواطف انسانی قرار گرفته بودم، بدون تامل با او همراه شدم تا به یک انسان بیمار کمک کنم، ولی زمانی که به وسط شمشادها رسیدیم ناگهان «ابلیس بدبو» با تهدید به مرگ سرم را داخل شمشادها خم کرد. تازه فهمیدم که فریب خوردهام، ولی آنقدر ترسیده بودم که همه وجودم میلرزید. او که چشمانی ترسناک و از حدقه بیرون زده داشت شال روی سرم را به دست و پاهایم بست و مرا درون شمشادها مورد تعرض قرار داد.
این درحالی بود که بوی عرق بدن و بوی زنندهای که از دهان او خارج میشد با یکدیگر درآمیخته و حالت تعفن پیدا کرده بود. او سپس مرا در همان حالت زننده درون شمشادها رها کرد و از محل گریخت. ابتدا با تلاش زیاد شال پاهایم را باز کردم و سپس با دندانم گره دیگر شال را گشودم که به دستانم حلقه زده بود. بعد از آن بلافاصله ماجرا را برای خانوادهام بازگو کردم و با پلیس تماس گرفتم! این مرد به ابلیس بدبو معروف و مشخص شد به دختران و زنان زیادی تجاوز کرده است. این مرد در ملأعام اعدام شد.