کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۷۱۶۹۳
تاریخ خبر:

پیشنهادهایی هیجان‌انگیز از بهترین‌های سینما

روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | هر سال انستیتو فیلم آمریکا آثار سینمایی و تلویزیونی برجسته را اعلام می‌کند. امسال مثل خیلی از مراسم دیگر، جوایز انستیتو فیلم آمریکا هم به صورت مجازی اهدا شد. در بخش تلویزیون از سریال‌های قدیمی‌تر «بهتره با سائول تماس بگیری» و «تاج» با فصل‌های جدیدشان مورد توجه قرار گرفتند و مینی‌سریال‌های جدید «گامبی وزیر» و کمدی «تد لاسو» هم جزو برترین‌ها بودند.

اینکه «گامبی وزیر» جزو فهرست بهترین‌های تلویزیونی AFI باشد قابل پیش‌بینی بود؛ مینی‌سریالی که خیلی‌ها را تحت‌تاثیر قرار داد. داستانش درباره‌ دختری یتیم بود که با استعدادی فوق‌العاده تبدیل به قهرمان شطرنج جهان می‌شود و البته در این راه فرازونشیب‌هایی را هم پشت‌سر می‌گذارد.

اما نکته‌ جالب، حضور سریال «تد لاسو» در این فهرست است؛ کمدی‌ای که زیاد جدی گرفته نشد. درباره‌ یک تیم فوتبال انگلیسی که مدیر جدیدش به‌خاطر لج‌ولجبازی با مدیر سابق که شوهرش بوده، می‌خواهد باشگاه را زمین بزند و درنتیجه برای مربیگری آن، یک مربی فوتبال آمریکایی می‌‌آورد که چیزی از فوتبال سرش نمی‌شود، ولی آدم خوش‌قلبی است.

به‌جز اینها، سریال جدید «خانم آمریکا» که درباره‌ تصویب اصلاحیه‌ای برای قانون برابری مردان و زنان است، با حضور کیت بلانشت و سریال «مندلورین» که در جهان «جنگ ستارگان» اتفاق می‌افتد هم در فهرست برترین‌های سال گذشته‌ انستیتو فیلم آمریکا حضور دارند. اما همیشه فهرست سینمایی انستیتو فیلم آمریکا مهم‌تر بوده است، درنتیجه نگاهی داریم به فیلم‌هایی که به عنوان بهترین آثار سال ۲۰۲۰ انتخاب کرده‌اند.

*** ۵ همخون / کارگردان: اسپایک لی / بازیگران: دلروی لیندو، چادویک بوزمن / امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
یکی از جان‌دارترین و جذاب‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر کارنامه اسپایک لی است. داستان چند سرباز جنگ ویتنام که سرکرده‌ گروهانشان را در زمان جنگ از دست داده‌اند؛ پسر جوانی با بازی بوزمن که با او رابطه‌ احساسی نزدیکی داشته‌اند. از آن‌طرف در روزهای جنگ چهار سرباز یک هواپیمای آمریکایی سقوط‌کرده پر از شمش طلا پیدا می‌کنند. آنها شمش‌ها را جایی مخفی می‌کنند. حالا بعد از سال‌ها این کهنه‌سربازان که هرکدام زندگی خودشان را در طول این سال‌ها داشته‌اند دوباره کنار هم قرار می‌گیرند و به ویتنام برمی‌گردند تا هم جنازه‌ سرگروهان و هم طلاها را پیدا کنند، اما جنگل‌های ویتنام هنوز پر از خطر است.

از همان ابتدای فیلم و سخنرانی‌های آرشیوی محمدعلی کلی و مارتین لوترکینگ، فیلم سطح انرژی بالایش را به مخاطب نشان می‌دهد؛ درامی که هرچه جلوتر می‌رود، خشونتش بیشتر می‌شود. اسپایک لی این‌بار شعارهای ضدتبعیض نژادی‌اش را در زرورق یک درام هیجان‌انگیز پنهان کرده و درنتیجه می‌توانید از فیلم لذت ببرید و پیام کارگردان را هم درباره‌ آنچه در سال‌های ویتنام بر سیاهان رفته دریافت کنید.

*** یهودا و مسیح سیاه / کارگردان: شاکا کینگ / بازیگران: دانیل کالویا، لاکیت استانفیلد / امتیاز متاکریتیک: هنوز اکران عمومی‌اش آغاز نشده
گروه «پلنگ سیاه» همیشه یکی از گروه‌های معترض جذاب در فرهنگ ضدتبعیض نژادی و برابرخواهی سیاهپوستان بوده است؛ گروهی که دست به حرکات مسلحانه زدند و البته در فیلم‌هایی مثل «سیبرگ» دیده‌ایم که چطور ستاره‌های آرمان‌خواه مثل جین سیبرگ جذب آن شدند. قصه‌ «یهودا و مسیح سیاه» در اواخر دهه‌ ۶۰ در ایلینویز اتفاق می‌افتد. ویلیام اونیل یک مجرم خرده‌پاست که در ازای آزادی‌اش قبول می‌کند به عنوان خبرچین اف.بی.آی با پلیس آمریکا همراهی کند و به عنوان نفوذی وارد گروه پلنگ سیاه شود.

او می‌خواهد فرد همپتون، رئیس بخش پلنگ سیاه ایلینویز را بدنام کند و پایین بکشد.
افتتاحیه‌ فیلم در جشنواره‌ ساندنس است و فیلم قرار است هم روی پرده‌ سینماها برود که شانسش برای اسکار بالا برود و همزمان از شبکه‌ HBO Max هم پخش شود. نقدهای فیلم هنوز منتشر نشده، اما از واکنش یکی، دو منتقد به نظر می‌رسد که درام فیلم بسیار گیراست. یک نفر نوشته است چیزی که باعث می‌شود «یهودا و مسیح» فیلم خاصی شود، یادآوری غمگینانه‌ این نکته است که بدنام کردن افراد هنوز هم از اسلحه ترسناک‌تر است.

*** دادگاه شیکاگو ۷ / کارگردان: آرون سورکین / بازیگران: ساشا بارون کوهن، ادی ردمین، مارک رایلنس/ امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
دومین فیلم فیلمنامه‌نویس باهوش و اسکاری هالیوود بعد از فیلم «بازی مالی» اثر جدی‌تری است و البته به اندازه‌ همان فیلم «بازی مالی» سرگرم‌کننده است. فیلمنامه‌های سورکین یک‌جور شوخ‌طبعی ذاتی دارند به همراه دیالوگ‌های هوشمندانه‌ تندوتیز و سریع و پینگ‌‌پنگی که تماشاگر را سرحال می‌آورند.
فیلمنامه‌ «دادگاه شیکاگو ۷» را آرون سورکین سال‌ها پیش برای استیون اسپیلبرگ نوشته بود، اما اسپیلبرگ گرفتار پروژه‌های دیگری شد و بعد که خود سورکین فیلم «بازی مالی» را ساخت، اسپیلبرگ بود که به او توصیه کرد این فیلم را هم خودش بسازد. نتیجه فیلم پرحس‌و‌حال شده که البته چندان عمیق نمی‌شود.

فیلم درامی دادگاهی و روایتگر یک اتفاق واقعی است. گروه‌های ضدجنگ ویتنام سرگرم تدارک برای تظاهرات بزرگی در شیکاگو هستند که پلیس با شدت با آنها برخورد می‌کند. سرکرده‌ گروه‌های مختلف دانشجویی به‌علاوه‌ رئیس گروه پلنگ سیاه (که اتفاقا اصلا نقشی در این تظاهرات نداشته) دستگیر می‌شوند و دادگاهی غیرعادلانه برای محاکمه‌ آنها برگزار می‌شود. ساشا بارون کوهن در نقش ابی هافمن ستاره‌ اصلی فیلم است.

*** بلک باتم ما رینی / کارگردان: جورج سی.ولف / بازیگران: وایولا دیویس، چادویک بوزمن / امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
«بلک باتم ما رینی» درامی ساخته‌شده بر اساس نمایشنامه‌ای به همین نام به قلم آگوست ویلسون، نمایشنامه‌نویس تحسین‌شده و مطرح آمریکایی است که آخرین نقش‌آفرینی چادویک بوزمن، بازیگر تازه درگذشته هالیوود را نمایش می‌دهد.«بلک باتم ما رینی» درباره یک جلسه‌ ضبط موسیقی است که در آن گروه موسیقی تنش‌هایی را تجربه می‌کنند؛ این تنش‌ها و درگیری‌ها بر اثر کشمکش‌ میان ما رینی، خواننده مطرح و از اولین خوانندگان حرفه‌ای شناخته‌شده موسیقی بلوز در آمریکا و مدیر برنامه‌های سفیدپوستش بر سر کنترل اثر هنری در حال ضبط ایجاد می‌شود.

بلک باتم ما رینی بابت پرداختن به یک اسطوره موسیقی بلوز، توجه دقیق به فرهنگ سیاه‌پوستان و بازی‌های درگیرکننده، به‌ویژه آخرین نقش‌آفرینی بوزمن مورد تمجید گسترده منتقدان قرار گرفته است. بوزمن برای بازی بی‌نظیرش در نقش لوی بسیار ستایش شد؛ بسیاری از منتقدان می‌گویند آخرین اجرای وی بهترین عملکرد او بود.در این فیلم وایولا دیویس نقش اصلی را به‌عنوان افسانه‌ برجسته سبک بلوز (با دندان‌های سرتاسر طلا) برعهده دارد.

*** منک / کارگردان: دیوید فینچر / بازیگران: گری اولدمن، آماندا سیفرید / امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
این یکی از بهترین فیلم‌های سال است. اولین فیلم فینچر که پس از ۶ سال فاصله با «دختر گم‌شده» به نمایش درمی‌آید.این فیلم سیاه‌وسفید درباره هرمن جی. منکیه‌ویچ و کار او روی فیلم‌نامه اثر بسیار مشهور اورسن ولز؛ یعنی «همشهری کین» است.

جک فینچر، پدر دیوید فینچر که یک روزنامه‌نگار بوده، فیلم‌نامه‌نویس اصلی فیلم منک است، اما دیوید فینچر و اریک راث در سال‌های اخیر زمانی را صرف بازنویسی این فیلمنامه کرده‌اند. گری اولدمن در این اثر نقش هرمن جی. منکیه‌ویچ را بازی می‌کند؛ فیلمنامه‌نویسی که در کمپانی متروگلدوین مایر کار می‌کرد، اما بعد با لویی‌ بی.مایر دچار اختلاف شد و به‌خصوص وقتی زدوبندهای سیاسی غیراخلاقی مایر منجر به خودکشی یکی از رفقای منکیه‌ویچ شد، استودیو را ترک کرد. او یک الکلی خودویرانگر بود و البته نابغه‌ای بزرگ.

فینچر در فاصله ۶ ساله میان آخرین فیلم سینمایی‌اش تا این اثر اخیر، به کار روی چندین پروژه تلویزیونی نتفلیکس مشغول بود. به‌هرحال با نگاهی به نظرات منتقدان و روزنامه‌نگاران واضح است که آنها فیلم فینچر را بسیار جدی گرفته‌اند. به باور آنها منک فیلمی است لذت‌بخش و دلچسب با توجه ویژه به تاریخ هالیوود؛ اثری که ویژگی‌های تکنیکی تحسین‌برانگیز بسیاری دارد و از شانس‌های مهم و مسلم اسکار خواهد بود.

*** سرزمین آواره‌ها / کارگردان: کلویی ژائو / بازیگران: فرانسیس مک‌دورمند / امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
کلویی ژائو، کارگردان آسیایی در فیلم «سرزمین آواره‌ها» برای اولین‌بار با یک بازیگر بزرگ و نام‌آشنا همکاری کرده و فرانسیس مک‌دورمند را برای ایفای نقش زنی با وقار مالیخولیایی هدایت می‌کند؛ زنی که چنان به دور از آداب مرسوم رفتار می‌کند که تشخیصش از یک خانه‌به‌دوش واقعی ممکن نیست. فیلم در دوران رکود اقتصادی هزاره‌ سوم آمریکا رخ می‌دهد و داستان زنی است که بیکار شده و در ماشین ون زندگی می‌کند و با همان ماشینش تصمیم می‌گیرد دست به سفری در دشت‌های پهناور آمریکا بزند.

اریک کوهن از ایندی‌وایر درباره‌ فیلم نوشته است: «فیلم «سرزمین آواره‌ها» از آن دست آثاری است که می‌توانست فیلم بدی از کار دربیاید. با وجود فرانسیس مک‌دورمند در نقش اصلی و استفاده از خانه‌به‌دوش‌های واقعی در اطراف او، فیلم می‌توانست به ارضای فانتزی‌های سطح‌پایین بپردازد یا اسیر فخرفروشی‌هایی غیرضروری شود، اما به‌جای اینها، کلویی ژائو با بازیگر اصلی و اطرافیان او یک ترکیب جادویی تولید کرده که قادر است اندیشه‌هایی عمیق را در رابطه با رهاکردن جامعه به حال خود بازتاب دهد.»

*** میناری / کارگردان: لی ایساک چانگ / بازیگران: استیون یون، یری هن / امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
«میناری» قرار است امسال جای فیلم «انگل» را از سینمای کره بگیرد. «میناری» آن روایت معماگونه‌‌ «انگل» را ندارد، اما یکی از انسانی‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین ملودرام‌های سال‌های اخیر است. به اندازه‌ کافی احساساتی‌تان می‌کند. شوخ‌طبعی در خودش دارد و به‌خصوص بازیگر نقش پسربچه و رابطه‌ او با مادربزرگش خیلی شیرین از کار درآمده است.

فیلم ماجرای یک خانواده کره‌ای است که به دنبال زندگی بهتر به آمریکا آمده‌اند. آنها اول ساکن کالیفرنیا می‌شوند، اما پدر خانواده که دلش می‌خواهد مزرعه‌ای از سبزیجات کره‌ای داشته باشند، به جایی دورافتاده می‌رود. زن از این نقل‌مکان راضی نیست، به‌خصوص که پسر کوچکشان مشکل قلبی دارد. مادر زن از کره می‌آید تا وقتی آنها کار می‌کنند مراقب بچه‌ها باشد. زندگی‌شان فرازونشیب‌های زیادی را طی می‌کند و روابط اعضای خانواده هم به تناسب دستخوش تغییراتی می‌شود.
بازی‌های خوب، نگاه انسانی به روابط خانوادگی و مشکلاتشان و کارگردانی به‌اندازه باعث شده که «میناری» جزو فیلم‌های خوب امسال باشد.

*** شبی در میامی / کارگردان: رجینا کینگ / بازیگران: الی گوری، کینگزلی بن ادیر / امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
فیلم سینمایی «یک شب در میامی» درامی درباره ملاقاتی میان چند چهره مشهور آفریقایی‌-آمریکایی است که اولین اثر کارنامه کاری رجینا کینگ به حساب می‌آید. رجینا کینگ بازیگری است که یک جایزه‌ اسکار نقش مکمل هم برای فیلم «اگر خیابان بیل می‌توانست حرف بزند» در کارنامه‌اش دارد.

فیلم روایت ملاقاتی است که در واقعیت رخ داده؛ ملاقات میان مالکوم ایکس (فعال سیاه‌پوست حقوق آفریقایی‌آمریکایی‌ها)، محمدعلی کلی (بوکسور حرفه‌ای سنگین‌وزن)، جیم براون (پیشکسوت فوتبال و هنرپیشه آمریکایی) و سم کوک (موسیقی‌دان مشهور) سال ۱۹۶۴ در یکی از اتاق‌های هتلی در میامی تا برد غافلگیرکننده محمدعلی در برابر سانی لیستون را جشن بگیرند. این چهره‌های مشهور آفریقایی‌آمریکایی در واقعیت با یکدیگر دوستان نزدیک بوده‌اند و دیدار آنها در میامی واقعا رخ‌ داده است، اما آنچه دقیقا در این شب گذشته، روایتی داستانی است که لزوما نه بر مبنای جزئیات واقعی که بر اساس تخیل نویسنده به رشته تحریر درآمده است.

*** صدای فلز / کارگردان: داریوس ماردر / بازیگران: ریز احمد و … / امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
یکی از قدرتمندترین لحظه‌های بازیگری امسال در لحظه پایانی فیلم «صدای فلز» داریوس ماردر رقم می‌خورد. ریز احمد که نقش روبن را بازی می‌کند، توسط صداهای بلند اطرافش غرق شده و به کمک سمعک است که صداها را می‌شنود. او سمعک‌ها را از گوشش خارج می‌کند و در یک لحظه‌ سکوت با آرامش و راحتی روبه‌رو می‌شود.

دوربین خیلی محکم صورت ریز احمد را نشانه رفته است و زیر سطح پوستش تماشاگر می‌تواند درد جوش و خروش روبن را حس کند که سرانجام به صلح و پذیرش رسیده است.
این جایی است که بازی ریز احمد و در کنارش خود فیلم به درجه‌ای از همدلی جهانی می‌رسد که اوج می‌گیرد. هر انتخاب حرکتی که احمد در طول فیلم دارد، ساخته شده تا به این لحظه‌ احساسی نفس‌گیر آخر برسد.

روبن در فیلم نوازنده درام است که از شدت صداهای اطراف ناشنوا شده و حالا دوران نقاهتش را طی می‌کند. احمد موفق می‌شود تصویری درونی از مردی ارائه بدهد که در خطر از دست دادن بزرگترین شور و شوق زندگی‌ و مسیرش است. بازی احمد زیبا و نابودکننده است و یک دستاورد بزرگ به شمار می‌رود.

*** روح / کارگردان: پیت داکتر / صداپیشگان: جیمی فاکس و … / امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
جو گاردنر، آموزگار موسیقی یک دبیرستان، درحالی‌که بالاخره فرصتی برای اجرای زنده در یک گروه موسیقی جاز نصیبش شده، در اثر یک اتفاق از دنیا می‌رود و به جهان دیگر می‌رود. اما او نمی‌خواهد از فرصتش برای اجرا در این گروه دست بکشد و هرطور شده می‌خواهد به جهان برگردد.

منتقد اسکرین‌دیلی درباره‌ آخرین انیمیشن پیکسار که شانس بزرگ اسکار است، نوشته: «موسیقی جاز و انیمیشن‌ها همواره رابطه‌ خوبی با یکدیگر داشته‌اند. این انیمیشن که بیشتر مناسب مخاطبان مسن‌تر پیکسار است، می‌تواند به‌عنوان یک هدیه برای دوستداران موسیقی و انیمیشن تلقی شود. پیکسار تا به امروز خیلی مسائل فلسفی را دستمایه ساخت انیمیشن‌های خود قرار نداده است، اما در روح مخاطب با پرسش‌هایی جدی مواجه می‌شود و به یک اثر خیره‌کننده می‌رسد. سؤالاتی همچون «معنای زندگی چیست؟» یا «چه چیزی وجود انسان را معنادار می‌کند» مطرح می‌شوند و انیمیشن با روشی خلاقانه و به کمک موسیقی به آنها پاسخ می‌دهد.»

کدخبر: ۳۷۱۶۹۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر