کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۲۵۸۶۸
تاریخ خبر:

آیا باید فیلم‌های قبل از انقلاب کیمیایی را دید؟

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | من متولد ۱۳۶۹ هستم. آبانش. می‌توانید دهه هفتادی حسابم کنید اصلا با ارفاق. کودکی و نوجوانی‌ام بیش از هر چیز با کتاب گذشت و از سینما دور بودم. به خودم که آمدم دیدم در دانشگاه همه هم‌سن‌وسال‌هایم فیلم‌هایی را دیده‌اند که من به زحمت اسمشان را شنیده بودم. شروع کردم به فیلم دیدن. ولی حجم ندیده‌ها آنقدر زیاد بود و البته روزمرگی‌ها آنقدر پررنگ که هی فیلم روی هم تلنبار شد و من هی عقب ماندم. تا اینکه تصمیم گرفتم یک جور دیگر فیلم ببینم.

اسمش را گذاشتم فیلم دیدن بر اساس تایملاین. این طوری که بنشینی و همه آثار یک سینماگر را ببینی. اولین کارگردانی که انتخاب کردم یک ایتالیایی مشهور بود. نتیجه ناامیدکننده بود چرا که او قطعا در کارهای اخیرش سینما نساخته بود. پروژه شکست خورد و رفت قاطی بقیه کارهای نکرده. اما اخیرا دوباره آن را از بایگانی کشیدم بیرون و این بار مطمئن‌تر شروعش کردم.

با یک کارگردان ایرانی. مسعود کیمیایی. مردی که تقریبا یک نیم قرن از من بزرگتر است. نشستم و فیلم‌هایش را از همان ابتدا دیدم. همه فیلم‌های قبل از انقلابش را. این‌ها که قلمی کردم اینجا، نگاه من است به فیلم‌هایش. این من را نه منتقد فیلم بدانید و نه حتی یک مطلع از سینما. این من را یک مخاطب دهه هفتادی بدانید.

* یک: شانس با من یار بود و کیمیایی را از همان ابتدای ابتدا ندیدم. یعنی اولین فیلمی که دیدم قیصر بود. اولین فیلم کیمیایی ولی «بیگانه بیا» نام دارد. نسخه بی‌کیفیتی از آن را در یوتیوب پیدا کردم. داستانش به طور خلاصه یک مثلث عشقی بین دو برادر و یک زن است که بعدها نیز در غزل شاهدش هستیم. نویسنده این فیلم هم خود کیمیایی است و راستش را بخواهید اگرچه پیرنگ قصه خوب است.

ولی دیالوگ‌ها آنقدر شعارزده و غیرداستانی است که می‌توانی همان ۱۰دقیقه اول به کلی از فیلم و کارگردانش زده شوی. با این حال باید حساب کنی که فیلم در ۲۶ سالگی کیمیایی ساخته شده و برای نشان دادن توانایی او در ساخت یک فیلم بوده است و به نوعی سندی است برای مهارت کارگردانی. کما اینکه فیلم کوتاهی از آن به نام «مستوره» نیز ساخته شده که البته من به آن دسترسی نداشتم.

* دو: قیصر را قبلا دیده بودم. ولی حالا در این تایملاین، بزرگی کار کیمیایی معنا پیدا می‌کند. وقتی بتوانی داستان ساده‌ای را با این مهارت، به یک فیلم ارزشمند تبدیل کنی. با آن آهنگ عجیب اسفندیار منفردزاده و آن تیتراژ جذاب عباس کیارستمی. بعدها از اهل فن شنیدم که قاب‌هایش نیز یکی از معرکه‌هاست در سینمای ایران و دیدم چه درست می‌گویند. شاید درست نباشد که بگویم ولی حتی آن صحنه کافه و خوانندگی هم درست در سر جای خودش قرار دارد و زیادی نیست.

* سه: منتقدان از رضاموتوری تعریف زیاد می‌کنند ولی راستش را بخواهید من دوستش نداشتم و بعد از قیصر توی ذوقم می‌زد. شاید به خاطر نسخه‌ای بود که دیدم. نسخه‌ای پر از پرش‌های داستانی که به گفته دوستی، به خاطر کوتاه شدن آن و مناسب شدن برای پخش در سینما بوده است. هر چه که هست، من فیلم را تا تقریبا بیست دقیقه آخرش دوست ندارم. قصه برای من زمانی راه افتاد که رضا تصمیم گرفت پول‌ها را پس بدهد و بعد از آن، سکانس خوب سینما و بعدش موتورسواری او و البته سکانس فاینال با آن استعاره قوی ماشین آبپاش.

* چهار: سه فیلم بعدی کیمیایی با تم محلی ساخته شدند. راستش را بخواهید دوستشان نداشتم. از داش آکل فقط برایم به تصویر کشیدن یک عروسی در آن زمان جذاب آمد و از خاک تقریبا هیچ چیز. داستان بلوچ ولی فرق می‌کند. بلوچ از وقتی به شهر آمد برای من از حیث نشان دادن حضیض آن مرد جذاب بود. آن هم حضیضی از حیث جنسیتی. به نظرم ایده مدرنی بود که بتوانی یک مرد را هم در ساحتی نشان دهی که به نوعی تن خود را معامله می‌کند؛ هم مدرن و هم شاید کمی ترسناک برای کسی که مردهای قصه‌هایش قهرمانند و زنانش از دختر بیگانه‌بیا گرفته تا مادر و زن قیصر و مادر و دختر رضا موتوری همه و همه افرادی ضعیف بودند و نمی‌توانستند بار داستان را به دوش بکشند.

* پنج: گوزن‌ها و سفر سنگ دو فیلم انقلابی کیمیایی هستند. یکی برای ۵۳ و دیگری برای ۵۶٫ از گوزن‌ها بازی بهروز وثوقی را دوست دارم که توانست در مقابل سرمای بازیگری فرامرز قریبیان یکی از بهترین معتادهایی باشد که تاکنون در فیلم‌های سینمایی دیدم. با این حال منتقدان می‌گویند که این فیلم بهترین فیلم سینمای پیش از انقلاب و یا بهترین فیلم سینمایی تاریخ ایران است. من ولی گفتم که منتقد نیستم و لابد آن‌ها معیارهایی داشتند برای خود که در فهم من نیست.

از نظر من در کارهای کیمیایی، قیصر اول است. در مورد سفر سنگ هم بگویم که فیلم عجیبی است از حیث دوراندیشی کیمیایی نسبت به اوضاع اجتماعی و بیان استعاری البته پیدا و آشکار آن در این فیلم. فیلم اگر بالذات داستان ساده‌ای داشته باشد؛ این نکته‌ای خیلی عجیب است که این مرد چگونه در سال ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ که در حال تهیه این فیلم بوده توانسته سنگ بزرگی را ببیند که از کوه پایین خواهد آمد و خانه اربابی را خراب خواهد کرد.

* شش: غزل به نظر من جسورانه‌ترین فیلم کیمیایی است. شاید در معیارهای جمهوری اسلامی درست نباشد که از این فیلم ستایش شود ولی به هر حال از حیث سینمایی اینکه بتوانی تضادها و بالا و پایین‌های یک مثلث عشقی را آن قدر عجیب دربیاوری، قابل ستایش است حتی اگر داستان ذاتا غیراخلاقی باشد.

* هفت: کیمیایی البته دو فیلم کوتاه نیز قبل از انقلاب ساخته است. برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. هر دو فیلم در اینترنت به سادگی قابل دسترسی است. فیلم کوتاه‌تر پسر شرقی نام دارد و در سال ۱۳۵۴ ساخته شده است و به نظرم از حیث نشان دادن ادبیات کودکانه در میانه دهه پنجاه و البته از نظر داستان رفاقت و رقابت در میان کودکان فیلم مهم و زیبایی است. با این حال اسب را دوست نداشتم هر چند که به خوبی بتواند بازگشت به اصل خویش را به کودکانی یاد دهد که در اوج جریان مهاجرت از روستا به شهر زندگی می‌کردند.

* هشت: سینمای کیمیایی البته المان‌هایی دارد که منتقدان به آن اشاره کردند. مثلا اینکه رفاقت در فیلم‌هایش اینقدر اهمیت دارد یا اینکه اینقدر سینمایش نمای بیرونی از تهران دارد. این دومی واقعا مرا شیفته کیمیایی کرده است. و در نهایت اگر بخواهم از نگاه خودم سه فیلم برتر کیمیایی پیش از انقلاب را نام ببرم؛ از قیصر، غزل و پسر شرقی نام می‌برم که لابد با فهرست منتقدان بسیار متفاوت خواهد بود.

کدخبر: ۳۲۵۸۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • Mansourov

    فیلمهای حاتمی کیا رو ببین حالشو ببر! شما گذشته ای نداری!