یادداشت تئاتر| درباره فیلمتئاتر «اعتراف»
روزنامه هفت صبح| «اعتراف» نمایشی تکاندهنده است. نمایش داستان قاتلی حرفهای و خطرناک است که برای اعتراف به گناهانش به کلیسا آمده و کنار پدر مقدس به تعریف زندگیاش میپردازد. او که مشخص است اعتقادی به کلیسا و بارگاهش ندارد، از گذشتهای نزدیک به گذشتهای دور طی مسیر میکند. از قتلهای اخیری که انجام داده تا دلیل اینکه چرا او به چنین قاتلی تبدیل شده است. در نهایت به روزگاری برمیگردد که تنها هشت سال داشت و با مادر و پدرِ همیشه مستش زندگی میکرد. در یکی از شبهای مستی، پدر دست او را روی اجاق گاز سوزانده و مادرش را مجبور کرده بود از تراس خانه به پایین بپرد و بمیرد.
پسر سه شبانهروز را در تنهایی سپری کرده و بعد به کمک صاحبخانه به یتیمخانه رفته، بارها مورد آزار و اذیت واقع شده بود و کمکم راه زندگی از طریق خلاف را آموخته بود؛ تا اینکه وقتی از جلوی کلیسایی گذر میکند مردی را میبیند که پیریِ پدرش بود و در لباس کشیش اعتراف دیگران را میشنید.
حال مرد آمده بود تا برای کشیش از چرایی تبدیل شدنش به قاتل و تصمیمش برای کشتن نفر آخر یعنی کشیش بگوید. پدر که حال کشیش شده و مردی متدین است از او حلالیت میخواهد اما آیا توبه او گذشته پسر را تغییر میداد؟! آیا از رنجهای فرزندش که بارها مورد تجاوز دیگران قرار گرفته بود کم میکرد؟ آیا کشیش شدن او، اندوه مرگ مادر را برای فرزند کمرنگ مینمود؟ کشیش شدن او تنها برای خودش آرامشی به ارمغان آورده بود و برای گذشتهای که ساخته بود هیچ نداشت.
«اعتراف» موضوعی تکاندهنده را به نمایش میگذارد و سوالی مهم را مطرح میکند. خداوند همانطور که فرموده در توبه باز است، به این هم اشاره داشته که او از حق خود به راحتی میگذرد اما از حق مردم نه. باز بودن در توبه به معنی پایمال کردن حق مردم نیست. باز بودن در توبه به این معنی نیست که در راستای جبران گذشته برنیاییم و آن را به حال خود رها کنیم.
توبه میتواند آینده را تغییر دهد اما گذشته را نه. بسیاری از آنهایی که راحت وجدان خود را از خطاهایشان آسوده میکنند اینطور برداشت مینمایند که باز بودن همیشگی در توبه یعنی همیشه بخشیده شدن؛ اما اینکه کسی هر اشتباهی بکند با توبهای آن را بر خود ببخشد، آیا خود گریزی از انسانیت نیست؟! این سوالی است که نمایش «اعتراف» برای مخاطب بهتزدهاش به ارمغان میآورد و او را با کشیشی تنها میگذارد که بعد از سالها با خود واقعی و آسیبهای جبرانناپذیر این خود روبهرو شده است.
«اعتراف» جدای از موضوع تفکربرانگیزی که مطرح میکند، با بازیهای بینظیر بازیگرانش ضربهاش را قویتر بر فرق مخاطب فرود میآورد و رنج فهمیدن را برای او مضاعف مینماید. صحنه نمایش نیز در عین رئال بودنش، مدرن است. صحنهای کامل که علاوه بر مرکزیت آن که محراب گفتوگوی دو مرد است، با پلکانی به عقب و طرفین به بستر حادثههای دیگری که مرد برای تعریف کردن از قتلهایش دارد سر میزند
و در نهایت به دورترین خاطره مرد و دورترین بخش دکور میرسد، به خانهای که در آن سرنوشت کودک هشت ساله به کل تغییر کرده و کودکی برایش به مفهومی از درد بدل میشود. «اعتراف» نمایشی است که باید آن را دید و دیدنش برای کسانی که اهل ایمان هستند ضروریتر است.
نویسنده: برد میرمن
کارگردان: شهاب حسینی
بازیگران: علی نصیریان/ شهاب حسینی/ صالح میرزاآقایی/ نیما رئیسی/ پرویز بزرگی/ مهدی بجستانی/ میثاق زارع/ غزاله نظر/ شهرام ابراهیمی/ ایلیا نصرالهی/ پرند عینبیگی/ تنی آواکیان/ فاطمه عربکرمانی/ مهران هاشمی/ فرنام حقیقتجو