کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۵۷۴۴۰
تاریخ خبر:

گفتگو با خانم دکتری که هفته پیش قله اورست را فتح کرد

روزنامه هفت صبح، نگین باقری| ‌درست یک هفته پیش افسانه حسامی‌فرد هشت هزار و ۸۰۰ متر ارتفاع را در ۳۴ روز بالا رفت، ۱۳ دقیقه آن بالا ماند، سه ویدئو از خودش گرفت و دوباره همین مسیر را برگشت. روزهای اول بدنش به هوا عادت نمی‌کرد و کم اشتها شده بود؛ در طول مسیر دما گاهی تا منفی ۴۵ درجه هم کاهش می‌یافت و شرایط را سخت‌تر می‌کرد اما ماجرا این است که هیچ چیزی از وسوسه زیر پا گذاشتن بام دنیا این پزشک کوهستان اهل خراسان شمالی را پشیمان نمی‌کرد.

او به هفت صبح می‌گوید: «با خودم در این مسیر یک کتاب و چند آلبوم موسیقی داخل گوشی برده بودم تا شب‌های هیمالیا را با آنها بگذرانم.» در این مصاحبه از او خواسته‌ایم که توضیحی درباره هزینه‌هایش و اتفاق‌هایی که در طول مسیر برای او افتاده بدهد که آن را می‌توانید اینجا بخوانید.

از چه زمانی به فتح اورست فکر می‌کردید؟
من سال‌های زیادی است که دارم کوهنوردی می‌کنم اما در ۱۰‌سالی که به صورت جدی در این زمینه فعالیت داشتم، ذهنم همیشه متوجه اورست بوده. نه فقط هم برای من، برای خیلی از کوهنوردهایی که به این موضوع فکر می‌کنند، اورست یه نقطه یا هدف خاص است همیشه وسوسه آن برای گروه زیادی از کوهنوردان وجود داشته است. برای من این فکر در دو سال اخیر دیگر جدی شده بود و هدفمند به آن فکر می‌کردم.

شما ۲۲ فروردین سفرخودتان را شروع کردید. ممکن است سوالم خیلی مبتدی باشد ولی نمی‌شد فصلی بروید که کمی هوا بهتر باشد؟
بهار فصل صعود به اورست است. نمی‌شود مثلا مرداد ماه صعود کرد. چراکه شکاف‌های یخ در فصل گرما بیشتر و خطر سقوط بیشتر می‌شود.

قبل از صعود برای افزایش قدرت بدنی و جهت تمرین چه می‌کردید؟
تمرین‌های ریوی و هوازی که در سالن‌های ورزش و برخی از تمرین‌ها هم در کوه‌ها انجام می‌شود. دماوند را در یک سال گذشته چند بار فتح کردم. کلکچال، اراک و هرجایی که کوه و ارتفاعی می‌دیدم تمرین می‌کردم.

زمانی که شما روی قله اورست بودید نهایت سرما به چند درجه سانتی‌گراد رسید؟
دما تا منفی ۴۵ سانتی‌گراد هم رسید.

در چند مرحله به قله رسیدید؟
من در سه مرحله هم‌هوایی داشتم که بدن با اکسیژن باید هماهنگ شود و به آن عادت کند. مرحله اول صعود به یک قله شش هزار و دویست پایی به نام لوبوچه بود. سپس کمپ دوم که رسیدم، مدتی خوابیدم. مرحله بعد کمپ سوم بود که آن را لمس کردم و به مسیرم برگشتم و مرحله بعدی هم صعود نهایی بود.

در این راه سخت‌ترین مرحله و نقطه‌ای که پشت سر گذاشتید چه بود؟
اینطور نبود که یک لحظه خاص من را خیلی اذیت کند ولی در هم‌هوایی دوم که تا کمپ سوم رفتم، بدنم هنوز با شرایط عادت نکرده بود و دچار بی‌اشتهایی آزاردهنده‌ای شدم. به غیر از این، سرمای قله هم سخت و محدودکننده بود.

در مصاحبه‌های قبل گفته بودید که ۱۳ دقیقه روی قله ماندید. در این ۱۳ دقیقه قله چه کردید؟
من ۱۰دقیقه به هشت صبح به قله رسیدم. بعدا از روی عکس‌هایم متوجه شدم که ایستادنم روی قله ۱۳ دقیقه طول کشیده. سه دقیقه اول کمی نشستم و نفسم را تازه کردم. برای فیلم گرفتن باید ماسک اکسیژن را جدا می‌کردم و به همین دلیل طول کشید که به این شرایط عادت کنم و در ویدئو هم مشخص است که دارم به سختی حرف می‌زنم.

آنجا سه کلیپ گرفتم ولی یکی از آنها را پخش کردم. یکی از آنها هم شخصی و برای فرد خاصی بود. تعدادی هم عکس گرفتم. شرپایی که همراهم بود از من خواست که از او عکس بگیرم. (در اصطلاح کوهنوردی به افرادی گفته می‌شود که در ازای مبلغی در حمل بار کوهنوردان مشارکت می‌کنند.) بعد بلند شدم دوری روی قله زدم تا از جبهه شمالی اورست فیلم بگیرم. کمی هم آب و مواد غذایی شیرین خوردم و دوباره شروع به برگشتن کردم.

وقتی به قله رسیدید چند نفر بودید؟
نشمردم ولی کوهنوردان پشت سر هم می‌رسیدند. روز دوازده اردیبهشت بیشترین تعداد صعود را داشتیم که ۱۸۵ نفر قله را فتح کردند ولی روزی که من رسیدم، حدود ۷۵ تا ۸۰ نفر اقدام به صعود کردند که یکی یکی رسیدند.

آنجا با کوهنوردی هم دوست شدید؟
با سه نفر از تیم آمریکای جنوبی‌ آشنا شدم و با خانمی در امارات. یک اتفاق جالب دیگر این بود که متوجه نشدم همزمان با دوست اماراتی‌ام به قله رسیدیم. عکسی از صعودش گرفته بود که بعدا متوجه شدیم در بک‌گراندش من نشسته بودم ولی نمی‌دانستم نایلا همان لحظه روی قله است. استرس، فشار، خستگی، ماسک و پوششمان باعث می‌شد که همدیگر را در مسیر نشناسیم.

در مصاحبه‌ای گفته بودید می‌خواستید زمینتان را بفروشید، ولی این کار را نکردید و وام گرفتید. دست آخر هم یک میلیارد تومان هزینه‌تان شد. برخی پرسیده بودند کجا وام یک میلیاردی می‌دهند؟
نه اینکه وام یک میلیاردی گرفته باشم. منظورم این بود که بخشی از آن را با پس‌اندازم تامین کردم و بخشی دیگر را هم با وام. اما به پزشکان هم وام یک میلیاردی داده می‌شود. {خنده}

یک میلیارد تومان صرف چه شده؟
بخش اعظم آن صرف قرارداد با شرکتی شد که به کوهنوردان خدمات ارائه می‌دهد.

یعنی برای صعود باید با شرکتی قرارداد بست؟
بله. آنها شرپا می‌دهند، غذا را تامین می‌کنند، کمپ مسیر را اجاره می‌دهند. برای مثال تیمی اول وارد منطقه می‌شوند، آن را ایمن‌سازی می‌کنند. طناب ثابتی برای کوهنوردان می‌کشند و خلاصه هزینه همه این‌ها را از کوهنورد می‌گیرند.

سفر چند روز طول کشید؟
۳۴ روز.

در این ۳۴ روز همیشه که مشغول بالا رفتن از کوه نبودید. بقیه روز موقع استراحت چه می‌کردید؟
کوهنوردان کشورهای دیگر بودند که با آنها صحبت می‌کردم. برای مثال گروهی از ایرانیان هم در این مسیر بودند که گاهی به کمپ آنها می‌رفتم یا آنها به کمپ من می‌آمدند تا با هم گپ بزنیم. در این یک ماه ۲۰ دوست از کشورهای مختلف پیدا کردم. به غیر از این، من کتابی همراهم داشتم و همچنین موسیقی هم خیلی دوست دارم و وقت زیادی را به گوش دادن موسیقی می‌گذراندم.

چه کتابی با خودتان برده بودید؟ چه آهنگ‌هایی داخل گوشی ریخته بودید؟
کتاب قلندر و قلعه را برده بودم که به زندگی سهروردی می‌پردازد. دو یا سه بار آن را در همین یک ماه خواندم. گاهی هم شعر و متن می‌نوشتم. من تنهایی را راحت تحمل می‌کنم. مثلا خیلی موسیقی دوست دارم و اهل آن هستم و در این مدت شجریان‌ها، معتمدی، بنان، تار شهناز گوش می‌دادم.

به ایرانیانی اشاره کردید که در مسیر بودند. آنها هم قله را فتح کردند؟
بله. همه رسیدیم. آقای سامان تهمورثی، عزیز عبدی اورست را و آقای سیاوش شهباززاده هم قله دیگری را فتح کردند.

حالا برنامه بعدی چیست؟ دیگر بلندترین قله دنیا را فتح کردید. کاری مانده که بخواهید انجام دهید؟
قله‌های چهارده گانه‌ای در دنیا هست که فتح کردن آن کار شاخصی به حساب می‌آید. من دو مورد از آنها را رفته‌ام و هنوز دوازده قله دیگر برای تلاش مانده است که برنامه بعدی‌ام هم تمام کردن آنهاست.

کدخبر: ۴۵۷۴۴۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر