کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۶۰۹۲
تاریخ خبر:

گفتگو با امین ‌حیایی درباره آقازاده و عصر‌جدید

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | امین حیایی روزهای خاصی را سپری ‌می‌کند. از یک طرف در قامت داور برنامه عصر جدید محبوبیتش بیش از پیش شده و از آن طرف هر هفته مخاطبان او را در نقشی متفاوت در سریال آقازاده ملاقات ‌می‌کنند. انتخاب حیایی در سال‌های اخیر نیز باعث شده مخاطبان سخت‌گیر سینما با دقت مضاعف بازی‌اش را زیر نظر داشته باشند. این موقعیتی ویژه است که در اختیار امین حیایی قرار گرفته؛ هم محبوب مخاطبان گسترده است و هم مورد توجه سخت پسندها.

به بهانه پایان مرحله نیمه نهایی برنامه عصر جدید و بازی متفاوت امین حیایی در سریال آقازاده، نقبی به کارنامه او زده‌ایم. پیش از آن گفت‌وگوی حیایی را ‌می‌خوانید و در پایین همین صفحه ۱۰ نقش شاخص و ماندگار او مرور شده است. درباره آقازاده هم این اشاره لازم است که حیایی سعی کرده نقش وکیل یک آقازاده را خارج از کلیشه‌های مرسوم ارائه کند. بازی خویشتندارانه به همراه نگاه‌های ثابت و لحن آرام، از بهرا‌می‌کاراکتری ویژه ساخته است. حیایی به پشتوانه سال‌ها تجربه در بازیگری توانسته این نقش را بی‌کم و کاست ارائه کند.

*** از بازیگری لذت ‌می‌برم
* امسال تقریبا سه دهه از ورود شما به دنیای بازیگری ‌می‌گذرد. تصویری که امین حیایی وقتی برای اولین بار جلوی دوربین قرار گرفت چقدر شبیه جایگاهی است که امروز در آن قرار گرفته‌؟

واقعیت این است که تصویر خاصی در ذهنم نداشتم. فقط از اینکه وارد دنیای جدید و حرفه‌ای بازیگری شده بودم، لذت ‌می‌بردم. وقتی با پیشنهاد خانم ثریا قاسمی‌اولین حضورم را در بازیگری با فیلم دو همسفر اصغر‌هاشمی‌تجربه کردم، اصلا نگاهی به آینده نداشتم و نمی‌دانستم در آینده چه اتفاقاتی قرار است بیفتد. هر چقدر جلوتر رفتیم یعنی وقتی پنج شش پروژه را کار کردم، از سریال آپارتمان به بعد تصمیم گرفتم به طور جدی این حرفه را ادامه دهم.

* مسیری که طی کردید و صبر و حوصله‌ای که برای رسیدن به این موقعیت و جایگاه داشتید، قابل توجه و احترام است. چطور این قدر صبور بودید؟
خب ! در گذشته، زمان این قدر به سرعت نمی‌گذشت، یعنی دنیا، دنیای سرعت و شتاب نبود. صبوری ما هم به نسبت آن زمان بود. با شروع دنیای دیجیتال، سرعت هم بیشتر شد. یک زمان سرعت معنی نداشت. برای تهیه کننده فقط زمان فیلمبرداری مهم بود چون نگاتیو گران و سهمیه بندی بود. تنها جایی که سرعت و شتاب اهمیت داشت همین زمان فیلمبرداری پروژه بود.یادش به‌خیر، حسین فرحبخش، متخصص جمع کردن سریع کارها بود و مثلا در ۲۶ جلسه، یک فیلم سینمایی فیلمبرداری ‌می‌شد.

همین چیزها باعث ‌می‌شد که برای کار ارزش قائل باشیم و بهترین بازی را حین برداشت ارائه دهیم چون ممکن بود به دلیل محدودیت‌ها، همان برداشت هم روی پرده برود.سر صحنه حساسیت‌ها بالا بود. دیالوگ‌ها درست ادا ‌می‌شد و انرژی زیادی ‌می‌گذاشتیم. این شرایط ما را آبدیده ‌می‌کرد.هر چقدر به سمت دیجیتال رفتیم، شرایط هم تغییر کرد. اینترنت و فضای مجازی هم سرعت دیده شدن را بالا برده است.فضای امروز شبیه میدان مسابقه است در نتیجه صبوری هم کم ‌می‌شود.

*** خودم را به خدا سپردم
* اما باز هم مسیری که شما طی کردید، مسیری با صبر و حوصله بود؟
خب من با یک ریتم جلو آمدم. در این مسیر با خدا زندگی کردم و همین باعث شد قدم‌ها را مطمئن بردارم. به قول معروف فرمان دست خدا بود و اعتقاد داشتم مرا به مسیر درست هدایت ‌می‌کند. همه اتفاقات زندگی هم برایم تجربه بود. حتی آنها که تلخ و بد بود هم به هرحال حکمتی داشته و چالشی بوده تا در این مسیر کامل‌تر شوم و دیگر نگران دغدغه‌های زمینی نباشم. چون یکی مرا با برنامه ریزی جلو ‌می‌برد، پس خودم را به خدا سپردم.

* سی سال بازیگری از لحاظ عدد و رقم خودش یک جور بازنشستگی است. منظورم این است که کار بازیگری را به طور کامل به سرانجام رسانده‌اید. در این سال‌های حضور در دنیای پرفراز و نشیب هنر، چه چیزی بیشتر شما را اذیت و چه چیزی حالت‌تان را خوب کرد؟

اختلافات خانوادگی در سینما واقعا مرا عذاب ‌می‌دهد. همه ما از یک خانواده دوست داشتنی هستیم. خانواده‌ای با هنرمندانی مثل مرحوم اسماعیل خانی، هما روستا و …. از وقتی با این خانواده آشنا شدم، عاشق آنها شدم. تلاش کردم عضوی از این خانواده باشم و البته زمانی سپری شد تا مرا بپذیرند. این اختلافات که گاهی به نظر ‌می‌رسد سیاستی هم در پس پرده آن است، آزار دهنده است. دوست دارم فضای این خانواده همان فضای سینمایی و هنری باشد. رقابت سالم در جریان باشد تا رفاقت بیشتری حاصل شود. همدیگر را دوست داشته باشیم و بدون ماسک در کنار هم باشیم و لذت ببریم.

* نگفتید چه چیزی حالِ امین حیایی را در این سال‌ها خوب ‌می‌کرد؟
پیشرفت در حرفه‌ای که در آن بودم، حس و حال خوبی به من ‌می‌داد. حس ‌می‌کردم که متوقف نشدم، درجا نزدم و همه چیز رو به جلو بود. این حال خوب، آمادگی و انگیزه‌ام برای کارهای بهتر را بیشتر ‌می‌کرد. گاهی خدا در زندگی برایت شگفتی‌هایی خلق ‌می‌کند که جز شکر و سپاس کاری از ما بر نمی‌آید.

*** اتفاق‌های بد را هم پذیرفته‌ام
* نقش‌های بسیاری را تجربه کردید. نقش‌های متنوع و متعددی که گاهی با اقبال مخاطب روبه‌رو شده و گاهی با نقد منتقدان. به هرحال هم گریزی از نقد نیست و هم بدون مخاطب، سینما معنا ندارد. این تعادل و به قول خودمان حرکت روی لبه تیغ را با مشاوره‌ها حفظ ‌می‌کردید یا فقط دل ‌می‌سپردید؟
وقتی اعتماد کامل نیست، مجبور ‌می‌شوی خودت تصمیم بگیری. همانجا هم کار خراب ‌می‌شود. این تجربه‌ها باعث شد، اعتماد کنم و اتفاقات بد را هم بپذیرم. به هرحال اینها هم جزئی از زندگی است و درس آموز. در همین قصه کرونا، دیدید که دنیا به هم ریخت. احساس کردم تا خواست خدا نباشد هیچ اتفاقی نمی‌افتد و همه چیز تحت کنترل اوست.اینها باعث ‌می‌شود ‌فکر کنیم ما داریم دنیا را نابود ‌می‌کنیم.

* ‌می‌توانیم بگوییم که سیاستمدارها حالا با آن تعریفی که از علم سیاست داریم، کارهایی که ‌می‌کنند، دست خودشان نیست؟
نه! آنها نقش خودشان را انتخاب کردند. هر نقشی هم شرایط خودش را دارد چه مثبت و چه منفی. هر دو نتیجه خاص خودش را دارد. نقش منفی، شاید تو را زودتر به مقصد برساند مثل این اختلاس‌ها اما لذتی که ‌می‌بری، کوتاه است. شبیه یک پوسته شکننده، نه محبتی در زندگی هست، نه عشقی و نه خانواده‌ای. هر چقدر پول داشته باشی هم کمکی به تو نمی‌کند. خدا ‌می‌گوید با من باش، پادشاهی کن. همه چیز را من به تو ‌می‌دهم. شهرت، ثروت و … قرار نیست برای به‌دست آوردن آنها مرا و همه چیز را فراموش کنی و حتی از فرزندت بگذری. زندگی این چیزها نیست.

*** سیاست در جهت غارت شوم است
* سیاست در ذهن امین حیایی چه تعریفی دارد. برداشت تو از سیاست در ایران چیست؟
سیاست در جهت غارت اتفاق بدی است و ‌می‌توانم بگویم شوم است. منظورم غارت کلی منابع و ثروت یک ملت است تا جیب عده‌ای پُر شود و لذت ببرند. واقعا دنیایی که همه از آن لذت نمی‌برند، چه فایده‌ای دارد. وقتی اکثریت حالشان خوب نباشد، ثروت و قدرت به چه کاری ‌می‌آید. دنیا و منافع آن به همه تعلق دارد.

* با این دیدگاه «آقازاده » از نگاه شما چه تعریفی دارد؟
وقتی قدرت و ثروت دست شخصی ‌می‌افتد که بلد نیست از آن چگونه استفاده کند، باید کنار برود. باید به آنها گفت شما برای خدمتگذاری به قدرت رسیدید؛ اصلا حکومت در جهت خدمت به مردم شکل گرفته است. پس چرا از این موقعیت سوء‌استفاده ‌می‌کنید. به هرحال آنها هم در همین جامعه شکل گرفته‌اند و گاهی خود ما هم مقصر بوده‌ایم. همه اتفاقاتی که در این جامعه و کشور ‌می‌افتد، شرایطی است که خدا در نظر گرفته تا ما آگاه شویم و نسبت به دنیای واقعی به آگاهی بالاتری برسیم. بد نیست اگر از پوسته ظاهری خوشی‌های دنیا بیرون بیاییم؛ خوشی واقعی یک خوشی همگانی است.

*** از بازیگری لذت ‌می‌برم
* سریال آقازاده نگاهی به پرونده‌های واقعی و فسادهای مالی دارد. وقتی درباره فساد حرف ‌می‌زنیم، مسئله‌ای جناحی است یا اینکه اصل مسئله مهم است؟
هر چقدر درباره یک معضل اجتماعی صحبت کنیم، بهتر از این است که در لفافه سخن گفته شود. این مسائل باید آشکار شود. به هرحال مشکلات یک خانواده است.

* یک دهه پیش در اولین سریال شبکه نمایش خانگی یعنی قلب یخی حضور داشتید. سریالی به نویسندگی حامد عنقا و کارگردانی محمدحسین لطیفی. حالا دوباره در آقازاده یک همکاری جدید را تجربه ‌می‌کنید که از قضا محمد حسین لطیفی هم در آقازاده نقشی را برعهده دارد. امین حیایی و

* حامد عنقا در این مدت چه تفاوت‌هایی کرده‌اند چه در متن و چه در کیفیت؟
ده سال قبل که با حامد عنقا در سریال قلب یخی آشنا شدم، دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی داشتیم. امروز اما دغدغه‌هایش بزرگتر شده به اندازه یک ایران. حالا که سراغ این معضل جامعه یعنی آقازاده‌ها رفته، همه را به فکر خواهد انداخت. یک جور آسیب شناسی آقازاده‌ها در مسیر اصلاح جامعه.

* فیلمنامه آقازاده، لحظه به لحظه ‌می‌رسید. این موضوع کار تو را سخت نمی‌کرد؟
به هرحال کمی ‌سخت‌تر ‌می‌شد. مخصوصا در صحنه دادگاه و آن دیالوگ‌های سنگین که بعضی‌هایش را تا به حال نشنیده بودم. سنگین‌ترین قسمت‌ها همان صحنه‌های دادگاه بود که در دو روز ضبط شد. فشار کاری من همین دو روز بود.

* پس با این قضیه مشکل خاصی نداشتید؟
به هرحال هم حُسن داشت و هم ایراد. برخلاف پروژه‌هایی که متن آماده است، اینجا کمی ‌استرس وجود دارد. شخصیتی را که بازی ‌می‌کنی، قدم به قدم ‌می‌شناسی و البته غافلگیری‌هایش جذاب است. در صحنه با بهرنگ توفیقی بحث‌هایی داشتیم. اینکه مثلا قصد و منظور نویسنده‌ها از نوشتن این سکانس چه بوده. ضمن اینکه خب طبعا در این شرایط ممکن است گروه معطل شود. حفظ کردن دیالوگ‌هایی که قبلا مرور نکرده‌ای، سخت‌تر ‌می‌شود یا برنامه‌ریزی پیچیده‌تر است. ولی با این حال بداهه هم برای خودش جذابیتی داشت. و اتفاقاتی خلاقانه هم در لحظه شکل ‌می‌گرفت.

*** تجربه شیرین بازی در آقازاده
* دیالوگ ماندگاری داشتید که در یادتان مانده باشد؟
دیالوگ‌هایی که در کلاه پهلوی به زبان فرانسه داشتم، در یادم هست اما از آقازاده فعلا چیزی در یادم نمانده!(با خنده)

* حامد عنقا به عنوان تهیه کننده چه ویژگی‌هایی داشت؟
آقای عنقا همان ابتدای پروژه با همه تسویه حساب کردند. کاری که بقیه ده ماه بعد ‌می‌کنند.در آقازاده همه راضی بودند و با عشق کار ‌می‌کردند. پروژه را به درستی مدیریت کردند و همه در طول کار آرامش داشتند.

* حدود ۲۵ سال با بهرنگ توفیقی، سابقه دوستی و آشنایی دارید. بهرنگ توفیقی چه ویژگی جذابی دارد که تو را برای همکاری با او ترغیب کند و چه توانایی‌هایی دارد که در ساخت و کارگردانی سریالی چون آقازاده تاثیر دارد؟
البته آشنایی من با بهرنگ توفیقی در موقعیت کارگردان بودن امروز نبوده. از سریال مهرخوبان که آشنا شدیم، فردی بود که اطلاعات سینمایی خوبی داشت، اهل فیلم و سینما بود و حتی همان موقع هم در قد و قواره کارگردانی بود اما شاید تجربه امروزش را نداشت. چندی بعد هم در سریال آمین دوباره همکاری داشتیم. بهرنگ توفیقی مسلط و کاربلد است. سینما را خوب ‌می‌شناسد. کارکردن با او راحت است و هرچقدر هم که جلو ‌می‌رویم او خبره‌تر و باتجربه‌تر ‌می‌شود. ان‌شاءالله به‌زودی اولین فیلم سینمایی‌اش را هم بسازد.

* در آقازاده تعدادی از بازیگران بزرگ و ستاره‌های سینمای ما حضور داشتند. ارتباط‌تان با دیگران چطور بود؟
ببین همه اینها دست کارگردان است که چگونه با برخورد مناسب و تعاملش، روابط خوب میان بازیگران برقرار کند یا همه چیز را تیره و تار کند. کارگردانی که بین بازیگران تبعیض قائل ‌می‌شود یا مناسبات و ارتباطات خاصی با دیگران داشته باشد، طبعا اختلاف هم به‌وجود ‌می‌آید.وقتی گروه کارگردانی یک دست و هماهنگ باشد و احترام همه سرجایش باشد. زمان‌بندی و برنامه‌ریزی هم اگر اصولی باشد، اختلافی پیش نمی‌آید.

در سکانس‌ها هم فرقی نمی‌کند، نقش چه کسی مهم‌تر است. همه باید در کنار هم باشیم. حتی اگر نقش اول باشی.این هماهنگی‌ها را بهرنگ خوب انجام ‌می‌دهد. با امیر آقایی، اولین تجربه همکاری را داشتم. همیشه شنیده‌هایی در مورد بازیگران از قبل و خارج از پروژه ‌می‌شنوی اما تا از نزدیک با کسی همکاری نکنی، شناختت کامل نمی‌شود. واقعا جز احترام و دوستی بین ما چیز دیگری نبود. همه با هم خوب بودیم و لذت بردیم. با خانم کریمی‌که قبلا کار کرده بودم، انصافا امیرآقایی هم خیلی باور پذیر نقش یک آقازاده را بازی کرد و جذاب است. مهم این است که به عنوان نقش اول بتوانی طوری تقسیم انرژی کنی که همه درست دیده شوند.

*** شخصیت مرموز بهروز
* بهروز بهرا‌می‌از نظر شما چه جور شخصیتی است؟
بهروز شخصیت پیچیده‌ای دارد. ابتدا فکر ‌می‌کردم خیلی بچه مثبت باشد اما هر چقدر جلوتر ‌می‌رفتیم، شخصیت بهروز تغییر ‌می‌کرد. کم کم این دگرگونی شخصیت بهروز، برایم جذاب شد.قبلا در فیلم سیب سرخ حوا نقش یک وکیل را بازی کرده بودم اما وکیل سریال آقازاده کجا و آن کجا! به نظرم نقش وکیل یا همان بهروز بهرا‌می‌خیلی واقعی‌تر بود.

*** بهرا‌می ‌چه جور آد‌می‌است؟ چه چیزی باعث تحول او ‌می‌شود؟
بهروز شخصیتی است که عاشق شده و به خاطر همین عشق، روی وفاداری کاری و شغلی‌اش پا ‌می‌گذارد. شخصی که درگیر عشق شده اما وکیل یک خانواده هم هست. به خاطر عشق به همه اینها پشت ‌می‌کند.

* منطقی است؟
بله! عشق واقعا قابل پیش‌بینی نیست. خیلی سخت است که پیش‌بینی کنی یک عاشق چه کاری قرار است انجام دهد. خودم هم همینجوری فیلم قرمز را رها کردم درحالی که حتی ۱۵ دقیقه‌اش هم فیلمبرداری شده بود. امین حیایی باشی و رها کنی بروی. مگر ‌می‌شود اما اگر درگیر عشق شوی دیگر از کسی کاری ساخته نیست.

* شخصیت وکیل یعنی بهروز بهرا‌می ‌تقریبا شبیه یک وکیل واقعی است که در جریان پرونده‌های فساد مالی، یک ما به ازای بیرونی دارد. وکیلی که از فساد موکلش خبردارد، چه تعریفی دارد؟
آدم بی‌همه چیزی است. چیز دیگری نمی‌شود گفت.

* این وفاداری به آدم‌های مسئله‌دار از کجا سرچشمه ‌می‌گیرد؟
منافع مالی یا کسب موقعیت! قطعا رفاقت که نیست. همه چیز بر اساس نقشه و کسب سود است. مثل ازدواجی که بر پایه پول و موقعیت خانوادگی باشد. در چیزی که به خاطر خودت نباشد، وفاداری هم وجود نخواهد داشت.

*** وقتی امیر آقایی خبرنگار بود
* در پروژه‌هایی که حضور داشتید و پشت صحنه، فردی بوده است که به چشمتان بیاید و فکر کنید مثلا این در آینده یک چیزی ‌می‌شود؟
واقعیتش این است که چون سرگرم کار و بازیگری هستم، روی تک تک آدم‌ها تمرکز ندارم. ولی بودند کسانی که زمانی در پروژه ای همکاری داشتیم و بعدها مشهور شدند.مثلا در سریال روزگار جوانی، اصغر فرهادی یک نویسنده جوان و آرام بود. چه کسی فکر ‌می‌کرد امروز به یک کارگردان جهانی تبدیل شود.یا با حامد بهداد که در مهر خوبان دستیار کارگردان بود یا پیمان معادی که دوست مشترک من و بهرام رادان بود. همین امیر آقایی، خودش یادآوری کرد که زمانی در سریال مهرخوبان خبرنگار بوده و حتی با من مصاحبه کرده.

* الگوی خاصی در بازیگری داشتی؟ یا مثلا از بازی فلان بازیگر لذت ببری؟
من همه را دوست دارم. همه حرفه‌ای‌ها. بالاخره حتی آنها که در‌هالیوود مشغول کار هستند الکی که نیامدند، یک مسیری را طی کردند تا به این جایگاه رسیده‌اند.

* نقشی بوده که دوست داشته باشید شما آن را بازی ‌می‌کردید؟
نه! دغدغه‌های من این چیزها نیست.

کدخبر: ۳۴۶۰۹۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر