کلاسیک ببینیم| مامور مخفی آلفرد هیچکاک
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی| یک: «مامور مخفی» در اصل اقتباسی آزاد از دو داستان کوتاه نوشته سامرست موام است؛ نویسندگان فیلمنامه به شکلی قابلتوجه این دو داستان را با هم ترکیب کردهاند. اگرچه به موفقیت آثار مطرح هیچکاک نرسید، اما خیلی از مولفههای این فیلمساز بزرگ بریتانیایی را در خود دارد.
این تریلر جاسوسی داستان یک مامور مخفی بریتانیایی بهنام ادگار برودی (جان گیگلد) است که در میانه جنگ جهانی اول، ماموریت مییابد به سوئیس برود، یک مامور آلمانی مهم را شناسایی کند و به قتل برساند. السا کرینگتون (مدلین کارول) و ژنرال (پیتر لور)، دو مامور دیگری هستند که او را در این مسیر همراهی میکنند. اما خیلیزود اختلاف عقیده بین ژنرال و ادگار و السا، ماموریت آنها را وارد دردسرهای تازهای میکند.
دو: همانطور که پیشتر اشاره شد، «مامور مخفی» از فیلمهای درجه یک هیچکاک نیست، ولی لابهلای آن خیلی خوب میتوان ردپای دستمایهها و دغدغههای مورد علاقه هیچکاک را مشاهده کرد. مثلا عوضی گرفتن یکی از شخصیتهای داستان، چیزی است که در چند مورد از فیلمهای هیچکاک، مثلا «شمال از شمال غربی»، زیاد میبینیم.
اینجا نیز چنین اتفاقی رخ میدهد، البته به شکلی متفاوت! اتفاقا همین بخش زمینهساز تحول فکری ادگار و السا میشود. آنها که متوجه میشوند تا الان باعث به دردسر افتادن آدم اشتباهی شدهاند، تصمیم میگیرند این شغل را برای همیشه کنار بگذارند و زندگی خوبی با هم داشته باشند. این یکی از ایرادات مهم فیلم «مامور مخفی» است؛ مامورانی که سازمانهای اطلاعاتی برای اینگونه ماموریتها در نظر میگیرند، معمولا افرادی زبده، بیرحم و بیاحساس هستند که به هیچچیز جز هدف خود فکر نمیکنند.
اما به شکلی باورنکردنی، ادگار و السا به یکباره در میانه ماجرا به این نتیجه میرسند که مامور مخفی بودن شغلی بیهوده و غیراخلاقی است و چه بهتر که از این کار کنارهگیری کنند. بعید است دنیای جاسوسها و ماموران مخفی اینقدر رمانتیک و کودکانه باشد! خود هیچکاک در مورد شخصیت ادگار گفته بود که شما نمیتوانید در یک داستان عاشق قهرمانی شوید که نمیخواهد قهرمان باشد.
سه: اختلاف فکری بین ادگار و ژنرال، یکی از مهمترین دلایل تغییر عقیده ادگار است، چیزی که در سراسر فیلم بهچشم میخورد. اما بهنظر میرسد این اختلاف تنها مربوط به جلوی دوربین نبوده است. گویا جان گیگلد و پیتر لور، بازیگر این دو نقش، پشت صحنه هم چندان با هم ارتباط برقرار نمیکردند و نسبت به هم احساس خوبی نداشتند. این هم مورد عجیبی است. کمتر فیلمی را میتوان پیدا کرد که دو تن از بازیگران اصلی آن، جلوی دوربین و پشت صحنه، واقعا از هم بیزار باشند.
چهار: دیگر دستمایه هیچکاکی مهمی که در «مامور مخفی» دیده میشود، قطار است. بخش پایانی فیلم بهطور کامل در قطار میگذرد. هیچکاک کلا به قطار علاقه زیادی داشت و در خیلی از فیلمهای خود بهسراغ آن رفت. اصلا دو فیلم مهم او بهنامهای «بیگانگان در قطار» و «بانو ناپدید میشود»، بخش عمدهای از داستانشان در قطار میگذرد. واقعا هم ماهیت همیشه پیشرونده قطار و فضای محدودی که شخصیتهای آن در اختیار دارند، فرصت خوبی برای خلق صحنههای پرتعلیق و هیجانانگیز آماده میکند. «مامور مخفی» هم موفق میشود از عنصر قطار، به شکل درستی استفاده کند.
پنج: اما فصل قطار فیلم «مامور مخفی» شباهت فوقالعادهای به صحنه قطار در فیلم «از روسیه با عشق»، دومین فیلم از مجموعه فیلمهای «جیمز باند» دارد که سال ۱۹۶۳ اکران شد. با وجود اینکه بین دو فیلم ۲۵سال فاصله وجود دارد، ولی شباهت بین صحنه قطار آنها انکارناپذیر است. در هر دو فیلم قهرمان داستان مجبور است در همان فضای محدود قطار، ضدقهرمان را پیدا کند و او را از بین ببرد. و در هر دو صحنه هم یک معشوق بلوند (این هم یکی دیگر از عناصر همیشگی فیلمهای هیچکاک است) قهرمان را همراهی میکند. معلوم نیست فیلم «جیمز باند» واقعا تحتتاثیر «مامور مخفی» هیچکاک بوده است یا خیر، ولی این دو صحنه شباهتهای زیادی با هم دارند.
شش: اگر دقت کنیم متوجه میشویم که در سینمای امروز، قطار دیگر آن جایگاه گذشته را ندارد. کلا وسایل نقلیه آن جایگاه گذشته را ندارند. کمتر فیلمی را میتوان پیدا کرد که قطار، هواپیما، یا کشتی را بهعنوان یک عنصر حیاتی در داستان خود به کار گرفته باشد. گویی این وسیلهها دیگر به بخشی ثابت از زندگی ما تبدیل شدهاند و تاکید بیش از حد روی آنها، چندان به مذاق مخاطبان خوش نمیآید.
ولی این واقعیت تلخ را باید بپذیریم که بخشی از جادوی سینمای کلاسیک، بهخاطر وجود همین وسایل نقلیه فیزیکی چون قطار و کشتی بود. گویی این عناصر ماهیت متمایز و نابی در خود دارند که جان میدهد برای استفاده در قابهای سینما. مثلا به خود قطار توجه کنید که چه پدیده سینمایی عجیبی است؛ آن هیبت سنگین و عظیم، آن دود غلیظی که همیشه از خود خارج میکند، حتی آن صدای بلند ولی آرامشبخش؛ عجیب نیست که قطار اینقدر در دنیای سینما مورد استفاده قرار گرفته، واقعا عنصر سینمایی دلچسبی است!