کلاسیک ببینیم| فیلم «ارواسمیت» جان فورد
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی | یک: «ارواسمیت» در اصل رمانی است از سینکلر لوئیس که برنده جایزه پولیتزر هم شده. بعدا جان فورد از سیدنی هاوارد، که او هم برنده جایزه نوبل شده است، خواست که یک فیلمنامه اقتباسی از روی آن بنویسد. با چنین تیم نویسندگی پرقدرتی، طبیعی بود که نسخه سینمایی «ارواسمیت» که در سال 1931 اکران شد، به یکی از آثار بهیادماندنی سینمای کلاسیک تبدیل شود.
دو: فیلم روایتگر داستان پزشکی آرمانگرا بهنام مارتین ارواسمیت است که با شوق و ذوق فراوان دوران تحصیل خود را به پایان میرساند و طبابت خود را آغاز میکند. رویایش این است که بتواند تحقیقات مفیدی انجام دهد، به درد جامعه و بشریت بخورد و مهمتر از همه، بتواند درمانی برای سرطان پیدا کند. در این حین همسری وفادار و عاشق بهنام لورا سر راهش قرار میگیرد که در طول این مسیر او را همراهی میکند.
بخش عمدهای از فیلم شامل تلاش ارواسمیت برای عملی کردن رویای خود و طبعا موانعی است که جامعه بر سر راهش قرار میدهد. او از یک طرف باید بهدنبال رسیدن به رویاهای خود باشد و از یک طرف مواظب رابطه خود با همسر و دوستان و آشنایانش. حفظ این تعادل به یکی از دشوارترین چالشهای ارواسمیت تبدیل میشود. این دیالوگ از فیلم به خوبی تفکرات ارواسمیت را نشان میدهد: «ما دانشمند هستیم، باید فراتر از انسان باشیم.»
سه: یکی از بخشهای کلیدی فیلم مربوط به جایی است که ارواسمیت به هند غربی اعزام میشود تا با بیماری طاعون دست و پنجه نرم میکند. او برای اولینبار مرگ و کشتار و طبیعت بیرحم را میبیند؛ فصلی که مخصوصا از این نظر مهم است که او باید دارویی را که تولید کرده است، بهصورت نصف نصف بین بیماران پخش کند؛ عدهای آن را دریافت کنند و عدهای دیگر خیر، تا تاثیر بیماری مشخص شود. او که تمام عمرش آرزوی کمک به تمام انسانها را داشته، حال باید بیرحمانه عدهای را به کام مرگ بفرستد تا بتواند جامعه آماری بزرگتری را حفظ کند.
چهار: حال که جهان کابوسی چون ویروس کرونا را پشتسر گذاشته است، بهتر میتوان دنیای دکتر ارواسمیت و بهطور کلی پزشکان را درک کرد. اتفاقا فیلم به علت اینکه به تلاش ارواسمیت و همکارانش برای مبارزه با بیماری طاعون میپردازد، شباهت زیادی با دنیای امروز دارد. فداکاری و جانفشانی پزشکان فیلم «ارواسمیت» را ما مردم امروزی به شکل بهتری درک میکنیم.
پنج: یکی از ویژگیهای غمانگیز فیلم، سرنوشت تلخ پزشکان داستان است. تقریبا تمام آنها یا جان خود را از دست میدهند یا به مصیبتهای عظیمی دچار میشوند. گویی هیچکدام توانایی رقابت با طبیعت بیرحم و پرقدرت را ندارند و با وارد شدن به حوزه پزشکی، وارد یک بازی از پیشباخته شدهاند. نه جامعه در این مسیر کمکی به آنها میکند و نه بین جامعه خودشان هم اتحاد و پیوستگی برای رسیدن به اهداف دیده میشود.
معدود پزشکان باقیمانده مانند ارواسمیت هم در پایان مجبور میشوند پول و سرمایه و کمکهای دولت را رها کنند و بروند در گوشه یک آزمایشگاه شخصی در نقطهای پرت از دنیا، تحقیقات خود را بیسروصدا انجام دهند تا شاید کمی از دردهای بشر را کم کنند. «ارواسمیت» نگاهی همدلیبرانگیز و ستایشآمیز به جامعه پزشکی دارد.
شش: یکی از شخصیتهای قابل توجه سریال، پزشکی سیاهپوست و بومی بهنام مارچند است که ارواسمیت هنگام سفر به هند غربی با او آشنا میشود. با توجه به سال تولید سریال، گنجاندن یک شخصیت سیاهپوست فرهیخته و باهوش که نه تنها زیردست سفیدپوستان نیست، بلکه برعکس همسطح آنهاست و در خیلی موارد به آنها همفکری میرساند، اقدامی انقلابی از سوی جان فورد و دیگر عوامل فیلم بوده است. در هالیوود کلاسیک، چنین شخصیت رنگینپوستی را به سختی میتوان پیدا کرد.
هفت: فیلم تا حد زیادی به کتاب اصلی وفادار است. تنها ویژگی مهم کتاب که در نسخه سینمایی دیده نمیشود، رابطه خیانتکارانه ارواسمیت با جویس لنیون است که در هند غربی رخ میدهد. شاید به نظر بیاید که به دلیل ملاحظات فرهنگی و عرفی این سانسور صورت گرفته ولی واقعیت این است که ساموئل گلدوین، تهیهکننده فیلم به یک شرط جان فورد را کارگردان پروژه کرد: او در طول فیلم حق ندارد به سراغ نوشیدنیهای الکلی برود. فورد هم خیلی از صحنههایی را که جویس در آن حضور داشت، حذف کرد تا تولید فیلم با سرعت بیشتری پیش برود!
هشت: یکی از صحنههای تماشایی فیلم که هنر کارگردانی فورد را به خوبی نشان میدهد، جایی است که ارواسمیت و جویس با هم رابطه برقرار میکنند. جان فورد به شکلی زیبا این صحنه را تنها با چند نمای ساده نشان میدهد: یک نما از جویس، یک نما از ارواسمیت، نمایی از سایه جویس پشت در و صحنه بعدی قطع میشود به روز بعد. به این ترتیب، یکی از صحنههای کلیدی فیلم به موجزترین شکل ممکن نمایش داده میشود.