کارگردان نسبتا جوان و جاذبه رجز خواندن
روزنامه هفت صبح| یک: جوابیه محمدحسین مهدویان به منتقدان زخم کاری 2 و پاسخ نویسنده فیلمنامه زخمکاری به رضا داوودنژاد کمی ناامید کننده بود. این که شما سریال پربیننده بسازید خیلی نباید برای آقای مهدویان امتیازی باشد. همین الان آقای منوچهر هادی و یا استاد اطیابی و یا دوستانی مثل بنی عامری و امامی و فرحبخش متخصص ساخت آثار پرفروش و پربیننده هستند. دستشان هم درد نکند.
نوعی بیزینس است دیگر. طبیعتا مهدویان هم در چنین حیطهای قرار گرفته است. احتمالا تهیه کننده کار از ایشان راضی است و پول خوبی هم به دست آورده و مهدویان هم از عواید مالی کار خشنود است. بسیار هم عالی. به قول دوستی نباید جلوی موفقیت قرار گرفت. اما کیفیت انتقادی اثر هم مهم است.
مهدویان به دلایل مختلف از آن سینمای خاص و سبک منحصر به فردش در دو سه فیلم ابتدایی فاصله گرفته و راضی شده که به یک تکنسین تجاری بدل شود که متخصص ساخت سریالهای پرآب و تاب و عصبی کننده و احتمالا پرطرفدار است. میشود توجیه محکمه پسندی هم پیدا کرد:«عبور از فیلمهایی با مخاطب کم به سمت ساخت آثاری برای انبوه تماشاگران و صرف نظر کردن از شهرت انتقادی به سود لذت برقرار کردن ارتباط باتماشاگران بیشتر. همان کاری که شکسپیر کرد!» باشد. قبول. شکسپیر!
اما ما میدانیم که ماجرا این گونه نیست. امیدواریم موفقیت اقتصادی و پول درآوردن بالاخره موجب شود در یک جایی مهدویان بازگردد به همان فیلمساز جوانی که در کارهایش از دان سیگل و ملویل و والتر هیل را میشد پیدا کرد. عمر میگذرد و این سریالها هم تمام میشوند و میدانیم مهدویان چقدر سینما را دوست دارد. حداقل آن مهدویان چند سال پیش که این گونه بود.
دو: از دیدن فیلمهای نولان و فینچر و وس اندرسون و تاد هینس و الکساندر پین فارغ شدهایم که موج بعدی در راه است: فیلمهای ویم وندرس و اسکورسیزی و ریدلی اسکات و مایکل مان و لانتیموس و …همهشان هم در همین یک ماه پیش رو به دست ما مخاطب ایرانی و تهرانی خواهد رسید. عجب جشنی است.
سه: یکشنبه عصر پنج بازی در لیگ انگلیس برگزار شد. بین تیمهای مدعی. لیورپول 4 بر 3 فولام را برد و من سیتی و تاتنهام سه بر سه مساوی کردند و چلسی سه بر دو برایتون را برد و…در 5 بازی 24 گل رد و بدل شد. پر از لحظات دراماتیک و تراژیک و حتی رمانتیک. این جادوی فوتبال است.