کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۵۸۸۳۰
تاریخ خبر:

کارآفرین نمونه یا مجرم اقتصادی‌؟

روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی | دیگر به یک شوخی بدل شده‌: کارآفرین نمونه‌! در حجم متهمان و مجرمین اقتصادی که کارشان به دادگاه و زندان و داغ و درفش افتاده لقب کارآفرین نمونه بیش از همه شنیده می‌شود. این القاب از کجا صادر می‌شوند؟‌ با چه سیستمی این کارآفرین‌های نازنین به مجرمان سفاک اقتصادی بدل می‌شوند؟‌ این چه وضعیتی است آخر!

وقتی اسم حسین عبدالباقی مالک متروپل را سرچ می‌کنیم خیلی از تصاویری دیده می‌شود که او را در حال تقدیر شدن و سخنرانی پشت تریبون نشان می‌دهند، آن هم با عناوینی مثل کارآفرین نمونه، کارآفرین برتر استان، مدیر نمونه و… اما حالا مردم آبادان از شدت عصبانیت نمی‌خواهند مرگش را باور کنند و ترجیح می‌دهند زنده باشد تا بتوانند شاهد مجازاتش باشند.

حالا یکی یکی پرونده تخلفات مردی که همین چند هفته پیش به آسایشگاه معلولان رفته بود تا به عنوان یکی از حامیان مالی آن از ساکنانش عیادت کند منتشر می‌شود. می‌گفتند او یکی از کسانی است که قرار است آبادان مدرن را پی‌ریزی کند اما حالا می‌گویند که از اول هم معلوم بود یک روده راست ندارد و برای رسیدن به این سطح از ثروت بارها قانون را دور زده است.

عبدالباقی یک مورد استثنایی نیست و کارخانه تبدیل کارآفرین به مجرم اقتصادی و برعکس یک کارخانه پر رونق در اقتصاد ایران به نظر می‌رسد. چند مورد را با هم مرور کنیم و بعد برویم سراغ اینکه مواد اولیه این کارخانه چطور تامین می‌شود؟ ایراد از کجاست که دیگر اسم کارآفرین و مدیر نمونه در حال از دست دادن اعتبارشان هستند. و البته اسم‌های بزرگ دیگری که فعلا درموردشان سکوت می‌کنیم.

مثل آن سرمایه دار بزرگ تبریزی و یا مرد معتمد صنایع پتروشیمی که به زندان محکوم شد و اعوان و انصار دو هلدینگ بزرگ قطعه‌سازی خودروها‌.یکی نزدیک به اصولگراها و دیگری نزدیک به اصلاح طلبان!باز هم هستند. از سلطان قیر گرفته که به کارآفرینی و خوشنامی شناخته می‌شد تا محمد رستمی صفا سلطان پروفیل که دیده شدن اسمش بین ۱۱ نفر ابر بدهکار بدحساب بانکی نزدیکانش را شوکه کرد.

عشقم فقط تولید است و پرسپولیس
حسین هدایتی همان کودک کار سماور‌ساز پایین شهر تهران است که شهره شد به مالک و مدیرعامل هلدینگ استیل‌آذین‌ایرانیان. می‌گفتند صاحب ۴۰ شرکت واقعی و شاید هم صوری دیگر هم بوده است. آقای عابر بانک فوتبال‌ایران را خیلی‌ها با عناوینی مانند سرمایه دار و کار آفرین موفق یاد می‌کردند که صاحب یکی از هلدینگ‌های بزرگ صنعتی کشور است و در ۱۴ استان کشور در زمینه فولاد، نیروگاه، پالایشگاه، مواد غذایی، کشاورزی، آبزیان و میگو فعالیت می‌کند.

صنایع استیل آذین، شرکت خاورآذین، شرکت فجر گالوانیزه سپاهان کاشان، چندین کارخانه فولادسازی و ورق، شرکت نایبند بزرگترین شرکت پرورش میگوی‌ایران و همینطور برج‌سازی در دوبی، سهام‌داری یک بانک خصوصی، ریاست چندین شرکت تجاری درایران و کشورهای دیگر خاورمیانه و داشتن املاک کشاورزی و مسکونی متعدد درایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس بخشی از داشته‌های سابق و فعلی اوست. هدایتی می‌گفت همه ذوق و شوقش در دو چیز خلاصه می‌شود؛ کارآفرینی و نان رساندن به مردم و دوم پرسپولیس!

او به خبرگزاری مهر گفته بود تولید ثروت، یک نوع عبادت برای بچه مسلمان است که باید مورد احترام قرار بگیرد اما همین آقا که به تولید ثروت نگاه عبادت داشت کم کم زیر ذره‌بین قرار گرفت و معلوم شد چندان پرونده پاکی هم ندارد. او میلیاردها تومان تخلف بانکی داشت و در ازای شرکت‌ها و فعالیت‌های صوری تسهیلات چند صد میلیاردی گرفته بود و نه تنها در بازگشت تسهیلات خوش حساب نبود بلکه پول‌ها را در جایی غیر از آنچه باید هزینه کرده بود مثلا خرید ملک! حالا گفته می‌شود که او زندان است و دیگر خبری از لقب‌های دهان پرکنش نیست.

بازرگان نابغه
قبل از اینکه نام بابک زنجانی را از دهان سخنگوی قوه قضائیه به عنوان کسی که در شرف اعدام است بشنویم کسانی که حتی کمی در جریان خبرهای اقتصادی بودند او را با عنوان نابغه‌ای می‌شناختند که شم تجارتش می‌تواند خاک را به طلا تبدیل کند. خودش هم حتی بعد از دستگیری تاکید می‌کرد که با دور زدن تحریم‌ها و فروش نفت به فکر نجات مردم ایران بوده است و بارها به همین دلیل از او تقدیر شد اما در نهایت به گفته دادستان کل کشور اتهام‌های زنجانی در ٢٠٩ جلد پرونده گردآوری شدند .

و درنهایت هم در جلسه‌های مستمر دادگاه، کیفرخواست ۲۲۷صفحه‌ای او خوانده شد که در آن زنجانی به فساد فی‌الارض از طریق اخلال در نظام اقتصادی کشور، کلاهبرداری از شرکت ملی نفت، بانک مسکن و تأمین اجتماعی، پول‌شویی، جعل ۲۴ فقره اسناد و صورت‌حساب‌های بانکی، جعل حواله‌های ارزی و جعل دستور انتقال بین بانک‌ها متهم شده بود. محاکمه و دادگاه زنجانی قریب به شش ماه طول کشید و او در نهایت در ۱۶ اسفند ۹۴ در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد. حکم اعدامی که حالا گفته می‌شود دیوان‌عالی کشور آن را لغو کرده است.

ایراد کار کجاست؟
اگر چنین اتفاقاتی به صورت موردی رخ می‌داد می‌شد گفت که به هر حال بعضی‌ها به خوبی می‌توانند ظاهر سازی کنند و همه را فریب بدهند اما وقتی هر چند وقت یک بار تشت رسوایی یکی از کسانی که در مراسم‌های مختلف به عنوان کارآفرین برتر و تولید کننده و مدیر نمونه تجلیل شده بودند از بام می‌افتد این سوال به وجود می‌آید کجای کار می‌لنگد؟ آیا نهادهایی که مسئول شناسایی کارآفرین‌ها و مدیران و تولید کننده‌ها برای تقدیر هستند بی‌دقتی می‌کنند یا موضوع چیز دیگری است؟

به نظر می‌رسد که گزینه اول نمی‌تواند درست باشد چرا که این افراد هر بار از طرف نهاد و ارگان متفاوتی تقدیر می‌شوند. یک بار وزارت صمت در جشنی به فلان مناسبت از آنها تقدیر می‌کند یک بار وزارت کار، بار دیگر اتاق بازرگانی و حتی اسم استانداری‌ها و فرمانداری‌ها هم در مراسم‌هایی که با حضور این افراد برگزار می‌شود دیده می‌شود. پس احتمالا مشکل را باید جای دیگری جست‌و‌جو کرد. الله‌مراد سیف، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(ع) می‌گوید که عوامل زیادی وجود دارند که زمینه را برای تبدیل چهره‌های برتر اقتصادی به مفسد اقتصادی فراهم می‌کنند اما او مهم‌ترین آنها را دو چیز می‌داند و می‌گوید:

«تعجب ندارد که مفسدان اصلی اقتصادی در چند دهه اخیر اغلب از مدعیان بنام کارآفرینی بوده‌اند. وجه مشترک ماجرای مفاسد اقتصادی و کارآفرینی مفسدان در اعتبارات کلان بانکی و خرید و فروش املاک بوده است‌. فرمول ساده‌ای‌ این‌ها را به هم مرتبط می‌کند. افرادی در نقش کارآفرینی با مدیران بانکی ارتباط نزدیک برقرار می‌کنند؛ وام‌های کلان بانکی را در قالبی موجه با دادن سهمی ‌از آن به مسئولان بانکی دریافت می‌کنند. ‌این وام‌ها را به کار خرید املاک خوش موقعیت می‌زنند؛ از پاداش تورمی‌ استفاده کرده و بار خود را می‌بندند.»

او ادامه می‌دهد: «محور دراین حلقه دو عنصر اصلی است‌. وام بانکی در مقادیر کلان که با واحد «میلیارد» شمارش می‌شود دریافت می‌شود، وام‌ها به جای هزینه شدن برای پروژه‌های مورد ادعا، صرف ساخت و ساز و یا خرید و فروش املاکی که در معرض افزایش قیمت‌های زیاد هستند می‌شوند. دراین حلقه مدیران بانکی از یک طرف گزارش فعالیت چشمگیری برای خود فراهم کرده‌اند و از طرف دیگر حق حسابی هم به جیب زده‌اند. البته کارآفرین اصلی هم بار خود را بسته و برای پوشش زدوبندهای خود هم که شده واحدهای تولیدی را راه‌اندازی می‌کند.

اگراین واحدها بتواند سود ویژه دیگری از طریق گرفتن مجوزهای تجاری مثلاً درکارواردات یا صادرات برای کارآفرین‌ایجاد کند وضعیت بهتر هم می‌شود. دراین صورت حلقه وام - سود ویژه برای کارآفرین کامل شده است‌. خلق همه ‌این سودهای ویژه هم از نظر کارآفرین «تولید ثروت» است‌. کارآفرین اگر بتواند آمار اشتغالِ ‌ایجاد شده در واحدهای تحت پوشش خود را هم به تولید ثروت اضافه کند دراین صورت انتظار دریافت نشان ملی را هم از مسئولان مربوطه دارد و بوده‌اند ازاین قبیل کارآفرینانی که نشان ملی را هم گرفته‌اند.

اما این حلقه تا کجا کار می‌کند؟ تا جایی که یکی از دو اتفاق بیفتد. یااین که زیاده خواهی کارآفرین منجر به معوقات بانکی زیاد و خارج از توان لاپوشانی مدیران بانکی شود و یا این که نهادهای نظارتی در جایی به‌ این حلقه زیبای «تولید ثروت» مشکوک شوند و پته کارآفرین را روی آب بریزند.

دومین زمینه‌ای که به خوبی و زیبایی می‌تواند منجر به تولید کارآفرین-مفسد اقتصادی شود واردات است. کالبدشکافی واردات به آسانی نشان خواهد داد که ورود هر کالایی را یک «سلطان» در دست دارد، سلطان شکر، سلطان روغن خوراکی، سلطان سیگار، سلطان خودرو، سلطان گوشت و ازاین قبیل‌. در صادرات کمتراین گونه است مگر در آنجایی که رانتی وجود دارد (مانند سلطان قیر). لذا، ‌این سلاطین را رانت تولید کرده و اینها هم رانت را بازتولید می‌کنند. ‌این هم برای خود چرخه‌ای است که تداوم پیدا می‌کند.»

کدخبر: ۴۵۸۸۳۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • Msina

    مجرم کارآفرین رانت دار!