چهرههایی که نوشتن دربارهشان خطرناک است!
روزنامه هفت صبح | این میدان پر از مین است. کلی چهره مطرح وجود دارند که تو نمیدانی در مقابل قیدوبندهای فراقانونی و نامرئی و تفسیرهای هدفدار از قوانین چگونه به آنها بپردازی. البته کمیهم مبالغه میکنیم. چون در سالهای اخیر درباره همه این اسمها کلی مطلب و عکس منتشر شده اما به هرحال خطرش همیشه هست!
*** پرویز قلیچخانی
مثلا در فوتبال پرویز قلیچخانی احتمالا یکی از ۵ بازیکن برتر تاریخ فوتبال ماست. بازیکنی چند کاره که در خط دفاع و هافبک و حمله قابلیت بازی داشته است و از ۱۹سالگی پیراهن تیم ملی را پوشیده و سه بار قهرمان جام ملتهای آسیا شده و در سال ۱۳۴۷ او بود که گل پیروزی ایران مقابل اسرائیل را به ثمر رساند. هم او بود که در دهه پنجاه بارها به جرم دیدگاههای چپ دستگیر شد و حتی در سال ۱۳۵۶ در سفر به آمریکا بیانیهای ضد حکومت شاه صادر کرد و گفت امکان ندارد به تیم ملی درآرژانتین بپیوندد.
او اما بعد از انقلاب دستگیر شد و بعد به خارج از کشور گریخت و ۳۰سال یک مجله ضد نظام در پاریس منتشر کرد و هنوز هم در ۷۵ سالگی بر دیدگاههای ضدنظام خود پافشاری میکند.خب اگر دوستدار فوتبال ایران و تاریخ آن باشی نمیتوانی از اسم قلیچ خانی بگذری. خواستم بگویم اگر دربارهاش چیزی مینویسیم و اشارهای به دوران فوتبالش داریم همه سوابقش را میدانیم. حتی پرونده ناموسی که بین او و دختر سردبیر کیهان ورزشی رخ داد و خودکشی آن دختر خانم قهرمان شمشیر بازی. اینها را میدانیم و در مورد تاریخ فوتبال که مینویسیم مجبوریم به او هم اشاره کنیم که بازیکن منحصر به فردی بوده است.
*** غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی هم مشکلی برای ما شده است. او نویسنده و نمایشنامه نویس مهمی بود. در دهه چهل به همراه بیضایی و نعلبندیان . و اکبر رادی از حمایت جلال آلاحمد برخوردار بود. و دو تا از مهمترین اقتباسهای سینمایی موج نو یعنی گاو و آرامش درحضور دیگران بر مبنای داستانهای او ساخته شدهاند. یادمان باشد تمجید امام خمینی از فیلم گاو مجوزی شد برای حیات سینما در سالهای پس از انقلاب.
اما ساعدی پس از انقلاب به خارج از کشور رفت و آنجا با گروههای ضد نظام به همکاری پرداخت و سال ۱۳۶۵ از دنیا رفت. خدا شاهد است چه مکافاتی داریم برای مطالبی که درباره ساعدی نوشته شدهاند و یک نیمچه تحسینی نسبت به آثار او روا میدارند. بهخصوص ابراهیم افشار که از طرفداران جدی نثر ساعدی است.
*** سید حسین نصر
سید حسین نصر مبلغ نوعی برداشت به شدت سنتی و محافظه کارانه از اسلام بوده است. او کرسیهای متعدد مطالعات مذهبی و الهیات را در دانشگاههای ایران برپا کرد و حداد عادل و دینانی و بسیاری دیگر از چهرههای نظریهپرداز امروز شاگردان او بودهاند. اما او فردی محبوب در دربار بوده و در بحبوحه انقلاب رئیس دفتر فرح میشود و از اینجور مکافاتها. هنگام نوشتن درباره او مدام باید این فرضیه را در نظر داشت که در حال ارتکاب جرم تبلیغ یک چهره نزدیک به دربار بودهاید.
این را بگویم که ده دوازده سال پیش تلاشهایی انجام شد برای گرفتن مجوز ورود او اما به جایی نرسید. از او کتابهای متعددی چاپ میشود اما در عین حال مطالب افشاگرانه متعددی هم درباره او منتشر شده از جمله کار سترگ عبدالله شهبازی با عنوان مریمیه که تاکیدی دارد بر نقش سید حسیننصر در این فرقه صوفیانه.
*** ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان هم داستانی دارد. او به تازگی یعنی در ۱۵ سال گذشته دوباره در جامعه فرهنگی روشنفکرانه ایران محبوب شده است و هر چندماه یکبار مصاحبهای از او منتشر میشود. به هرحال ابراهیم گلستان حافظه زنده تاریخ جامعه روشنفکری ایران است و ارتباطش با فروغ فرخزاد این جاذبه را بیشتر هم کرده است.
اما خب این واقعیتی است که در سالهای سیاه پس از کودتا او به خدمت شرکت نفت درآمد و در دورانی که شرکت نفت مغضوب مبارزان سیاسی بود گلستان ثروت چشمگیری از کارهای تبلیغاتی نفت به دست آورد. همین نکته دستاویزی شده تا برخی نشریات اصولگرا او را با لقب جاسوس انگلیس نوازش کنند.
*** داییجان ناپلئون
درباره داییجان ناپلئون نوشتن هم مکافاتی دارد. به هرحال این رمان و سریالی که بر مبنایش ساخته شده نوعی شوخیهای خاص و غیر اخلاقی در خود دارد( خب این شوخیها را مولوی و سعدی هم داشتهاند) که حتی همان زمان هم مورد اعتراض قرار گرفته بود اما از سویی این رمان و سریالش پر از ظرافتهای روایی و طنزی بینظیر هستند.
از طرفی دایی جان ناپلئون متهم است که ایده دخالت انگلیسیها در فضای سیاسی کشور را به تمسخر کشیده است با جمله کار کار انگلیسیهاست. به اینها اضافه کنید اقامت ایرج پزشکزاد در انگلیس و مواضع پیوسته ضد حاکمیتیاش را. اشاره به دایی جان ناپلئون همیشه مشکلات خاص خودش را دارد.
*** بهروز وثوقی
به هرحال او بهترین بازیگر پیش از انقلاب سینمای ایران است و در بسیاری از فیلمهای مشهور قبل از انقلاب ظاهر شده. فیلمهای نابههنجارش مطمئنا از ایرج قادری و ناصر ملک مطیعی کمتر بوده. اما مشکل اینجاست که او هم مثل سید حسین نصر در مقابل دربار واداد و این وادادگی برایش دردسر شده است. تا همین شش هفت سال پیش آوردن اسمش هم مشکل و مکافات داشت و خیلی اگر تهور داشتی از او به اسم قیصر یا بهروز یاد میکردی. خب در این سالهای اخیر ماجرا عوض شده و اسم او زیاد ذکر میشود اما راه ورودش به ایران مسدود است.
*** انوشه انصاری
اولین زن فضانورد سیاحتی، زنی ثروتمند و متولد مشهد است که ۲۴میلیون دلار و ماهها تمرین سخت را برای تجربه مسافرت به فضا تحمل کرد. آن روزها به عنوان افتخار زنان ایرانی ازش یاد میشد اما به تدریج داستان عوض شده و او در زون نارنجی قرار گرفته است.
*** ارغوان رضایی
تنیسور ایرانی الاصل فرانسه هم زمانی در ایران بسیار محبوب بود و رادیو وتلویزیون با او مصاحبه میکردند و به دیدار رئیسجمهور وقت (احمدینژاد) رفت و راکت خودش را به او یادگاری داد اما خب دیگر ماجرا تمام شده است.