چرا آرتیستها نباید مالیات بدهند؟
روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | اوضاع اقتصادی کشور وخیم است. دولت برای سال آینده با کاهش درآمدها مواجه است و تمام فشارش را گذاشته تا بتواند کشور را با کمترین تکیه بر درآمد نفت اداره کند. چنین جراحی بزرگی، در شرایط حاضر که چرخ اقتصاد بهخوبی نمیگردد، رشد اقتصادی منفی است و بسیاری از بنگاهها نیمهتعطیل یا تعطیل شدهاند، اگرچه ناگزیر اما دردناک و مناقشهبرانگیز خواهد بود.
دولت حالا چشمش به مالیات است و عزمش را جزم کرده که تا حد ممکن از معافیتها کم کند و یقههای رها را دوباره بگیرد.
معلوم است که هنوز راه درازی داریم تا دست وزارت اقتصاد به نهادها و موسسات خاص برسد و بخواهد فشارشان بدهد. اما تا اینجا صدای پزشکان درآمده که نمیخواهند از پوز استفاده کنند و از درآمدهای نجومی خود درصدی را به کشور اختصاص بدهند. هنرمندان هم به لطایفالحیل میخواهند از زیر بار مالیات و نظارت مالی شانه خالی کنند. موضوعی که این روزها حسابی سروصدا کرده و مورد توجه افکار عمومی هم قرار گرفته. اینجا میخواهم مختصرا چند نکته در اینباره بگویم تا شاید ماجرا کمی برایمان روشن شود.
* یک: حربه بزرگ و جدی هنرمندان برای فرار از مالیات این است که میگویند کار هنری درآمدی ندارد و اکثر کسانی که دستی بر آتش هنر دارند، اوضاع زندگیشان خراب است و به قول شاعر «غذای شاعرا نون و پنیره!» به نظر میرسد این مظلومنمایی و نمایش هنرمندانه عدهای را هم فریفته. اما واقعیت این است که مالیات تعریف روشنی دارد. اگر حتی ۹۹درصد هنرمندان هم زیر خط فقر زندگی کنند، این دلیل نمیشود که آن یکدرصد مرفه و متمول خود را بیرون از تور قانون ببینند. مالیات که قرار نیست از فقرا گرفته شود.
مالیات را باید آن بازیگران و کارگردانها و خوانندگانی بدهند که پولشان از پارو بالا میرود و خدا را بنده نیستند. کسانی که برای هر فیلم قرارداد میلیاردی میبندند و چه بسا با کمترین ذوق و استعداد هنری درآمد نجومی دارند، یا آنهایی که چپ و راست کنسرت میگذارند و با گرانترین بلیتها بالاترین درآمدها را دارند، بهخاطر همان اکثریت کمدرآمد هنرمندان هم که شده، باید مالیاتشان را بدهند. مسئله این است که اگر اغلب هنرمندان درآمد مکفی ندارند و با سیلی صورتشان را سرخ نگه میدارند باید بیشتر بر اخذ مالیات اصرار کنند، چون برای برقرارشدن عدالت چاره دیگری نداریم.
* دو: هنرمندان، بهخصوص سلبریتیها، این امتیاز را دارند که هرجا پا بگذارند با تکریم و درخواست سلفی مواجهند. پس جای نگرانی زیادی نیست. همین الان هم مثالهای زیادی داریم از ستارههایی که از گذشته توانستهاند برای مالیاتهای موردیشان تخفیف بگیرند. که وقتی به سازمان مالیاتی رفتهاند، با سلام و صلوات همراه شدهاند و حسابی تحویل گرفته شدهاند و بیشترین تخفیف و لطف شامل حالشان شده. پس زیاد هم جای نگرانی نیست. واقعا چطور میشود در مقابل ابهت گلزار و شیرینی مدیری و برازندگی فلان خانم ستاره مقاومت کرد و با سختگیری تا ریال آخر مالیات را ازشان گرفت. تصورش هم سخت است.
* سه: شاید پرداخت مالیات باعث شود هنرمندان کمی از آن برج عاج پیاده شوند و با ما عوام قدمی بزنند و حال ما را درک کنند. این برای خودشان هم خوب است و به درکشان از زندگی واقعی کمک خواهد کرد. قبلا هم دوستان این واقعیت را نوشتهاند و گفتهاند که اهل هنر در دیار ما برای خودشان کاست و طبقه مجزایی قائلند و بیشتر باهم احساس قوم و خویشی دارند و با مردم عادی احساس نزدیکی نمیکنند.
این شبیه همان نگاه و تصور پزشکان است که خود را تافته جدا بافته میدانند و حتی در مسائل صنفی هم تمامقد هوای هم را در مقابل بقیه مردم دارند. این جبههگیری را سر موضوع پوز گذاشتن هم دیدیم که چطور بسیاری از پزشکان پشت هم درآمدند و با یکدلی و رفاقت تا پای جان در برابر قانون مقاومت کردند. هنرمندان در این زمینه اگر فراتر از پزشکان نباشند، کمتر هم نیستند. پرداخت مالیات شاید بهانهای باشد تا با مردم معمولی احساس قرابت کنند و یادشان باشد برای کی و چی دارند هنر میورزند.
* چهار: دور از جان چند هنرمند فرهیخته و باسواد و با استعداد، یادمان باشد وقتی از هنرمند حرف میزنیم، از گروهی میگوییم که بسیاریشان فقط یک عنوان را یدک میکشند. اگرنه، جماعتی که خیلیهایشان سال تا سال نه کتاب میخوانند، نه موسیقی خوب گوش میکنند و نه حتی فیلمهای روز دنیا را میبینند، چه منتی دارند سر بقیه بگذارند که برای مالیات دادن هم پشت چشم نازک کنند.