بازخوانی پنج پرونده پرسروصدای قتل ناموسی
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | ماجرای قتل رومینا اشرفی، ۱۴ ساله از توابع تالش به دست پدرش نه تنها در رسانهها و اذهان عمومی جامعه غوغایی به پا کرد بلکه باعث شد باردیگر این مدل قتلها از زاویهای دیگر بررسی شود. اینجا بود که جملاتی مثل حرف مردم، پای آبرو در میان بود، فکر نمیکردیم به خاطر قتل دخترمان، همسرمان، مادرمان هم مجازات شویم! در میان آمد. به دلیل جنجال خبریای که قتل رومینا ایجاد کرد به سراغ بررسی پنج پرونده جنایی از این قبیل رفتهایم که چه شد ناگهان برادری،پدری، همسری به دلیل شک، خشم یا سوءظن دستش به سمت قتل عضوی از خانواده رفت و شد آنچه نباید میشد.
* یک: قتل زن برادر و دخترش به دلیل شک!
صبح ۲۲ آبان سال ۱۳۹۵ جلسه دادگاه قتل یک زن۲۹ساله و دختر ۴سالهاش در شعبه ۲ مجتمع کیفری ۱ تهران برگزار شد. قاتل ۵۵ساله با حضور در جایگاه در مقابل اتهاماتش که مباشرت در قتل عمدی همسر برادر و دختر برادرش و همچنین ضرب و جرح عمدی با چاقو نسبت به دختر دیگر آنها و همچنین ساخت کلید برای ورود به منزل و ارتکاب جرم بود، با پذیرفتن همه اتهامات گفت: من در بازار میوه کار میکردم و خانوادهام در شهرستان بودند، برای مدت یک ماه مادرم مهمان خانه برادرم بود و درآن زمان من نیز به منزل برادرم تردد میکردم، کم کم به زن برادرم شک کردم و تصمیم گرفتم مدتی او را زیرنظر بگیرم.
در شب حادثه، برادرم در بازار میوه مانده بود. من خودروی دوست خانوادگی برادرم را جلوی در منزلش دیدم و ساعت ۴ صبح با کلید و قمهای که از قبل تهیه کرده بودم به داخل منزل برادرم رفتم. تصمیم داشتم از همسر برادرم اعتراف بگیرم و صدایش را ضبط کنم تا سند و مدرکی تهیه کرده باشم که به دلیل بحث و جدل با زن برادرم عصبانی شدم و با قمه به او چند ضربه زدم که به دلیل اینکه دختر کوچکش هم که در بغل و نزدیکی او بود، ضرباتم به گردن دخترش نیز برخورد کرد و او نیز کشته شد.قصد داشتم از دختر بزرگترشان سوالاتی راجع به ماجرا بپرسم که به دلیل دست و پا زدن و تقلا کردنش قمهام باعث آسیب دیدنش از ناحیه سینه و دستهایش شد.
دختر بزرگ این خانواده در توضیح ماجرا گفت: چون ما قصد رفتن به عروسی داشتیم دوست خانوادگی ما خودرواش را برای امانت در اختیار ما گذاشته بود، شب حادثه در خانی آبادنو از سر و صدای ایجاد شده از خواب بیدار شدم و دیدم فردی که صورتش را پوشانده اقدام به حمله با قمه به مادرم و خواهر کوچکم کرده، ابتدا خواهرم را کشت و بعد به سراغ مادرم رفت که در این حین من به او حمله کردم و باعث شدم صورت عمویم مشخص شود و در این حین چند جای بدن من هم زخمی شد. من بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم و تقاضای قصاص قاتل را دارم. حالا قاتل همچنان در زندان است و برایش تقاضای قصاص کردهاند.قتل به دلیل وجود یک ماشین و شک بیهوده!
* دو: قتل ناخواسته خواهر برای آبروی خانوادگی
شامگاه هفتم تیر سال ۹۷ زن۴۲سالهای در بیمارستان لقمان تهران فوت شد و خانوادهاش مدعی بودند که او بعد از خوردن قرص خودکشی کرده است. اما چون مرگ او مشکوک بود ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی پایتخت دوباره دستور داد تا پزشکی قانونی بعداز یکسال از این ماجرا نظر قطعی خود را درباره مرگ این زن اعلام کند. سرانجام کارشناسان نظر دادندکه آثار خفگی روی گردن این زن وجود دارد و او خودکشی نکرده بلکه به قتل رسیده است. ماموران از خانواده مقتول تحقیق کردندکه آنها مدعی شدند به مردی که خواستگار سابق دخترشان بوده مشکوک هستند چرا که او اموال دخترشان را در اختیار دارد و پس نمیدهد و نوهشان را هم تلگرامی تهدید میکند.
این مرد که در بازار میوه و ترهبار کار میکرد بازداشت شد.او در تحقیقات پلیسی مدعی شد که با مقتول ملاقات داشته اما در مرگش نقشی نداشته است. زمانی که ماموران روی این فرد تحقیق کردند، معلوم شد در جنایت نقشی ندارد و او آزاد شد. سپس بازپرس پرونده دستور بازداشت برادر ۲۴ساله مقتول را داد. او یک روز از بازداشتش در پلیس آگاهی نگذشته بود که سکوت خود را شکست و اعتراف کرد که ناخواسته و در جریان دعوا با خواهرش او را با دست خفه کرده و راز جنایت را به خاطر حفظ آبروی خانوادگی پنهان نگه داشته و داماد خانواده بیگناه است. او از شب جنایت میگوید: خواهرم و شوهرش دچار اختلاف شده و حتی خواهرم درخواست طلاق داده بود.
که پسر عمویمان هم هست،خواهرم را دوست داشت و نمیخواست بهخاطر دو فرزند دخترشان از هم جدا شوند اما خواهرم ساز جدایی میزد. آن روز خواهرم به خانه پدریمان آمد. شوهرش هم آمد و قرار شد که آن دو را آشتی دهیم و خواهرم سر زندگیاش بازگردد اما او به محض دیدن شوهرش ناراحت شد و به خانهشان در شهرک ولیعصر تهران بازگشت.من هم سوار خودروام شده و دنبال او راه افتادم تا اینکه ساعت ۷ شب به خانهاش رسیدم.
۱۵دقیقه با هم حرف زدیم و از او خواستم به این درگیری و دعوا با شوهرش پایان دهد و بهخاطر بچهها دیگر حرف طلاق را پیش نکشد و عشق قدیمیاش را هم فراموش کند. او مدام فریاد میزد و دعوایمان بالا گرفت. میترسیدم همسایهها متوجه شوند و بفهمند او میخواهد طلاق بگیرد. دست راستم را روی دهانش گرفتم تا فریاد نزند که یکدفعه حالش بد شده و کف اتاق افتاد. هر کاری کردم بیدار نشد، ترسیدم و فرار کردم.داماد خانواده و پدر و مادر دختر ماجرا را میدانستند و حالا پسر میگوید اگر والدین و خواهرزادههایم رضایت ندهند قصاص میشوم!
* سه: قتل خواهر برای پایان دادن به دوستی پنهانی
برادر دختر برای پایان دادن به دوستی پنهانی خواهرش، او را به قتل رساند و پسر جوان وقتی خبر قتل دختر موردعلاقهاش را شنید تصمیم گرفت به زندگی خود پایان دهد که نجات یافت. این حادثه در بخش رغیوه شهرستان هفتکل در استان خوزستان رخ داد. صبح سهشنبه اوایل شهریور سال ۹۸ فردی با پلیس تماس گرفت و از خودکشی دختر ۱۹سالهاش در خانه خبر داد. دختر جوان بهوسیله سیم برق حلقآویز شده بود و خانوادهاش میگفتند که وی دست بهخودکشی زده است.ماجرا اما از همان ابتدا مرموز بهنظر میرسید چراکه دستان دختر جوان از پشت بسته شده و روی دستها و گلویش آثار کبودی به چشم میخورد.
مأموران که حدس میزدند این دختر به قتل رسیده است به تحقیق از اعضای خانوادهاش پرداختند. پدر او گفت: شبی که این اتفاق رخ داد، من در اتاقی که در گوشه حیاط برای نگهبانی از دامهایمان ساختهایم خوابیده بودم. صبح پسرم سراغم آمد و گفت که خواهرش خودکشی کرده است. وقتی به اتاق خواب رفتم جسد بیجانش را دیدم که حلقآویز شده بود.اظهارات پدر خانواده نشان میداد که کسی جز پسر خانواده راز این حادثه را نمیداند. برادر اینبار مدعی شد که خواهرش به دستور او خودکشی کرده است. او گفت: خواهرم از مدتی قبل با پسری آشنا و به او علاقهمند شده بود.
وقتی متوجه این ماجرا شدم به او تذکر دادم که باید به این آشنایی پایان دهد اما شب حادثه متوجه شدم که خواهرم قصد دارد مخفیانه از خانه خارج شود. شک نداشتم که با پسر موردعلاقهاش قرار دارد و برای همین مانع او شدم و از او خواستم یا به این دوستی پایان دهد یا به زندگی خودش. در نهایت نیز خواهرم راه دوم را انتخاب کرد و به زندگی خودش پایان داد.اما این تمام ماجرا نبود برادر ابتدا ضربهای به سر خواهر زده و سپس با استفاده از سیم برق او را خفه کرده و طوری وانمود میکند که او خودکشی کرده است.
* چهار: قتل دختر معتاد به شیشه توسط پدرش
ظهر دوشنبه ۴ شهریور سال ۹۸ خانوادهای در تماس با اورژانس برای نجات جان دختر جوانشان درخواست کمک کردند پدر خانواده به ماموران گفت: دختر ۲۱ سالهام لیسانس IT داشت و چند روز قبل همراه نامزدش به شهرهای شمالی رفت و شب گذشته از سفر تفریحی به خانه بازگشتند و نامزدش به خانه خودشان رفت و صبح وقتی به اتاقش رفتم دیدم خوابیده است و بیدار نمیشود. در تحقیقات میدانی مشخص شد دختر جوان و پدرش با هم اختلاف داشتند و بارها همسایهها متوجه صدای درگیری این پدر و دختر جوان شدند. بالاخره پدر اعتراف کرد:
دخترم مدتی بود که شیشه میکشید و هیچ وقت حرفم را گوش نمیکرد و بارها با هم درگیر بودیم تا اینکه متوجه شدم با توجه به مخالفت من برای رفتن به سفر همراه نامزدش به شهرهای شمالی رفته است. شب وقتی به خانه بازگشت با هم درگیر شدیم و هرچه با او صحبت کردم بی فایده بود و او یک دختر سرکش شده بود چرا که خانواده نامزدش هم موضوع اعتیاد او را فهمیده بودند و تماس گرفتند تا نامزدی را بههم بزنند. ساعت ۸ صبح وقتی به سراغ دخترم رفتم و از او خواستم تا مواد را ترک کند، با هم درگیر شدیم و در یک لحظه که عصبانی شده بودم بالش را روی صورتش فشار دادم و وقتی به خودم آمدم متوجه شدم دخترم دیگر نفس نمیکشد. اگرچه مادر خانواده از درخواست قصاص گذشت کرد و همسرش را بخشید.
* پنج: کشتن همسر به دلیل چت و گفتوگو
بررسی آخرین قتل به ۲۶ اردیبهشت سال جاری بازمیگردد. ماجرای مردی که در تهران همسرش را به قتل رسانده، مثله و سپس دفن کرده است. ماجرای زن و مردی که پسری نوجوان داشتند و به دلیل اختلافات با یکدیگر زندگی نمیکردند. شوهر زن در اعترافاتش میگوید: من و زنم جدا از هم زندگی میکردیم.مینا هر از گاهی به دیدار پسرمان میآمد. او روز حادثه به خانه من آمد. پسرم گوشی او را برای بازی کردن گرفت. همان موقع بود که فهمیدم زنم با افراد زیادی چت و صحبت کرده است. به مینا گفتم گفتوگو با همین افراد است که مانع میشود تو به زندگی ما برگردی. سر این موضوع با زنم مشاجره کردم. همان موقع پسرم از خانه خارج شد.
بعد از رفتن او بحث میان من و مینا ادامه داشت تا اینکه او دو تکه سنگ کوچک را که برای خردکردن گردو کناری گذاشته بودم برداشت و به پایم پرت کرد. من هم عصبانی شدم و او را با سیم تلویزیون خفه کردم.بعد از قتل به دنبال راهی برای بیرون بردن جنازه گشتم. در نهایت جسد را تکه تکه کردم و در چند کیسه گذاشتم. سپس آن را از خانه بیرون بردم و در صندوق عقب خودروام جا دادم و به بیابانهای شهریار رفتم و جسد را در آنجا دفن کردم. قصد داشتم خودکشی کنم اما جرات این کار را پیدا نکردم. در همین اوضاع واحوال فکر کردم اگر من بمیرم یا بازداشت شوم، پسرم تنها میماند، برای همین ۱۵میلیون تومان از کارت همسرم که رمزش را داشتم به حساب پسرم واریز کردم تا او بعد از من بتواند به زندگی ادامه بدهد. در نهایت به خانه برگشتم. راز این قتل توسط خواهر زن کشف شد و مرد در بازداشت است.