پروندهای خواندنی برای مادربزرگهای سیما و سینما
روزنامه هفت صبح، محمد صابری| شکر خدا به خیر گذشت و در کمتر از چند روز، شیرین یزدانبخش از شیرینترین و دوستداشتنیترین بازیگران نقشهای مادرانه، از بستر بیماری برخاست. همین چند ساعت دست و پنجه نرم کردن او با یک عارضه مغزی ناگهانی هم اما نگرانمان کرد. نگران شدیم بابت تمام خاطرات شیرینمان از نقشآفرینیهای این هنرمند، که بخشی از حافظه بصری ما از مادرانههای سینما را در یک دهه گذشته نمایندگی میکند. بیراه ندیدیم به احترام همین نگرانی جمعی، که شکر خدا با بازگشت شیرین یزدانبخش به خانه و ترخیص از بیمارستان التیام پیدا کرد، آلبوم خاطرات سینمایی و تلویزیونی خود را ورق بزنیم و اینبار از «مادربزرگها» بگوییم.
در مرور مادرانههای ثبتشده در سینما و تلویزیون نقش «مادر» همواره موردتوجه بوده و اتفاقا چه فهرست بلندبالایی هم از بازیگران شاخص میتوان ردیف کرد که در این نقش خوش درخشیدهاند. با احترام به تمام مادران سینمای ایران، اینبار سراغ «مادربزرگها» رفتهایم و بازیگرانی که خاطراتی ماندگار از این نقش در حافظهمان ثبت کردهاند. البته که فهرست مادربزرگها هم میتوانست متنوعتر و بلندتر از اینها باشد؛
از زندهیادان ملکه رنجبر و جمیله شیخی گرفته تا پری امیرحمزه، مینا جعفرزاده، فریده سپاهمنصور و حتی جوانترهایی همچون گلاب آدینه و مریم سعادت. اما به قاعده گزارشهای روزنامهای ناگزیر از انتخاب بودیم؛ این هشت «مادربزرگ» را به استناد خاطرات زندهتری که از آنها در حافظه داشتیم برگزیدیم تا صرفا ادای احترامی کرده باشیم به نقشهایی که شاید در حاشیه قصهها بودهاند اما امروز در متن خاطرات سینمایی ما، به حیات خود ادامه میدهند. این فهرست پیشنهادی ماست؛ شما با کدام مادربزرگها بیشتر خاطره دارید؟
حمیده خیرآبادی
کارنامه مختصر
این آمار واقعا حیرتانگیز است اما حتی اگر حضور متعدد حمیده خیرآبادی در سریالهای تلویزیونی را هم فاکتور بگیریم، او تجربه نقشآفرینی در بیش از 150 فیلم سینمایی را در کارنامه خود ثبت کرده است که رکوردی دستنیافتی برای بازیگران سینمای ایران به حساب میآید. زندهیاد خیرآبادی که در سالهای پایانی عمر خود بهحق بهعنوان «مادر سینمای ایران» خطاب میشد فعالیت حرفهای خودش را از دهه 30 و با ایفای نقش بر صحنه تئاتر آغاز کرده بود و آرامآرام به سمت فعالیت در مقابل دوربین هم گرایش پیدا کرد. آخرین حضور سینمایی این بازیگر دوستداشتنی در مقابل دوربین مربوط به فیلم «شیرین» ساخته عباس کیارستمی در سال 87 میشود. او فقط دو سال بعد از این فیلم و در سن 85 سالگی از دنیا رفت.
یادگارها
خاطراتی که از زندهیاد حمیده خیرآبادی در ذهن داریم آنقدر متنوع و رنگارنگ است که بهراحتی نمیتوانیم از میانشان دست به انتخاب بزنیم اما فارغ از مصداق نقشآفرینیها این یک واقعیت است که هر گاه صحبت از مادرانههای سینما و تلویزیون در میان باشد، بهصورت ناخواسته ذهن بسیاری از ما به سمت شکل و شمایل خاص بیان دیالوگها و بروز مهربانیهای زندهیاد خیرآبادی میرود. مگر میتوان صحبت از مادر کرد و درخشش او در سریال «پدرسالار» را در ذهن مرور نکرد؟
ایفای نقش او بهعنوان مادر عباسآقا سوپرگوشتی (عزتالله انتظامی) در «اجارهنشینها» هم فراموشنشدنی است اما وقتی صحبت از مادربزرگ میشود، ناخواسته حمیده خیرآبادی را در نقش «عزیزجون» در سریال «خانه سبز» به یاد میآوریم. مادربزرگی که به همراه پدربزرگ در طبقه پایین ساختمان همیشه سبز رضا و خانوادهاش ساکن بودند و هر از گاهی برای هر یک از اعضای خانواده نقش پناه را ایفا میکردند. حمیده خیرآبادی در بسیاری از فیلمها و سریالهای دیگر هم بهعنوان مادر و مادربزرگ حضوری خاطرهساز داشت.
همکاریها
از نکات جالب در کارنامه بازیگری حمیده خیرآبادی دایره گسترده همکاریهای او با بزرگان سینمای ایران در دهههای مختلف است. از همکاری با فریدون گله و ساموئل خاچیکیان گرفته تا ایفای نقش در فیلمهای اولیه داریوش مهرجویی و علی حاتمی و مسعود کیمیایی. او تقریبا با همه بزرگان سینمای ایران در سالهای پیش از انقلاب همکاری داشته و در سالهای بعد از انقلاب هم مقابل دوربین کارگردانان مختلفی از رخشان بنیاعتماد و محسن مخملباف گرفته تا مسعود جعفریجوزانی و ایرج طهماسب، به ایفای نقش پرداخته است. او در تلویزیون هم حضوری فعال داشت که ویژهترین این فعالیتهای تلویزیونی بیتردید همکاری با زندهیاد اکبر خواجویی در «پدرسالار» و همکاری با بیژن بیرنگ و مسعود رسام در «خانه سبز» بوده است.
پرویندخت یزدانیان
کارنامه مختصر
اصلا معلوم نیست اگر پسرش کارگردان نمیشد آیا مسیرش به عرصه بازیگری میافتاد یا نه، اما خودش هم شیفته سینما و فیلم دیدن بود و این علاقهمندی قطعا در شکلگیری هویت حرفهایاش بهعنوان یک بازیگر دوستداشتنی بیتأثیر نبوده است. پرویندخت یزدانیان مادر کیومرث پوراحمد کارگردان جریانسازی سینمای ایران در دهه 60 بود که وقتی این کارگردان برای ایفای نقش مادربزرگ مجید در اثر ماندگارش یعنی «قصههای مجید» بهدنبال گزینهای خاص میگشت، از طرف او انتخاب شد و راهی به عرصه بازیگری پیدا کرد. نقش «بیبی» چهره و کلامی منحصربهفرد نیاز داشت که گویی جمیع ویژگیهای آن را پوراحمد در مادر خود پیدا کرده بود. پرویندخت یزدانیان بعدها علاوهبر حضور مستمر در آثار پسرش، همکاری با کارگردانان دیگر را هم تجربه کرد.
یادگارها
«بیبی» در «قصههای مجید» هرچند غالبا ساکت و آرام بود و جز نگاههای خیره و از سر افسوس به شلنگتخته انداختنهای مجید واکنش خاصی از خود بروز نمیداد اما مانند بسیاری از مادربزرگها در دنیای واقعی یک تکیهگاه و استوانه به تماممعنا برای مجید بود. اصلا ویژگی شاخص این سریال ماندگار کیومرث پوراحمد، تصویر واقعی و ملموسی است که او از رابطه میان یک نوجوان و مادربزرگش ارائه کرده است.
بخش زیادی از خاطراتی که از فرازهای مختلف این سریال در حافظهمان به یادگار مانده است، مربوط به گفتوگوهای صمیمی و غیرکلیشهای میان این دو کاراکتر است. شخصیت «بیبی» آنقدر در بازه پخش سریال «قصههای مجید» درخشید که در یکی از معدود تجربههای ساخت اسپینآف در آن سالهای تلویزیون، اصغر هاشمی تصمیم گرفت فیلمی سینمایی با عنوان «مهریه بیبی» بسازد و همین شخصیت و کاراکتر را از تلویزیون راهی پرده سینماها کند. علیرضا خمسه و جهانبخش سلطانی در این فیلم در کنار پرویندخت یزدانیان به نقشآفرینی پرداختند.
همکاریها
طبیعتا پرویندخت یزدانیان بیشترین همکاری مستقیم را چه در سینما و چه در تلویزیون با پسرش کیومرث پوراحمد داشت. او در کنار حضور مستمر در مجموعه «قصههای مجید» در تمام سالهای تولید و پخش، بعدها در نسخههای سینمایی این سریال یعنی «صبح روز بعد» و «شرم» هم حضور پیدا کرد. در همکاری با اصغر هاشمی در فیلم «مهریه بیبی» هم توانست ایفای نقش اصلی در یک فیلم سینمایی را تجربه کند. کیومرث پوراحمد بعدها برای یکی از موفقترین تجربههای سینمایی خود یعنی «خواهران قریب» هم از حضور مادر در نقش «مادربزرگ» بهترین بهرهبرداری را کرد. در میان نقشآفرینیهای یزدانیان، حضورش در سریال «مدرسه مادربزرگها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی یکی از متفاوتترین تجربهها بود. «تصمیم نهایی» محسن شاهمحمدی هم آخرین سریالش بود.
ثریا قاسمی
کارنامه مختصر
او فرزند حمیده خیرآبادی است و چه جای تعجب که تا این اندازه در ایفای نقشهای مادرانه در سینما و تلویزین، وامدار هنر مادرش باشد. ثریا قاسمی یکی از آن بازیگرانی است که چهره و لحن صدایش ناخواسته یادآور کاراکتر مادر در فیلمها و سریالهای مختلف است. بازیگری که در حال حاضر هشتمین دهه زندگی را سپری میکند اما همچنان یکی از گزینههای اصلی برای ایفای نقش مادری مقتدر و در عین حال دلسوز است. قاسمی در دهه 40 و با گویندگی در رادیو فعالیت حرفهای خود را آغاز کرد و همزمان به هنر دوبله نیز مشغول شد. ایفای نقش در فیلم «آرامش در حضور دیگران» به کارگردانی ناصر تقوایی در سال 51 نقطه ورود حرفهای ثریا قاسمی به عرصه بازیگری سینما بود.
یادگارها
ثریا قاسمی تا به امروز در بالغ بر 60 سریال تلویزیون و 30 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است و بیراه نیست اگر بگوییم هر یک از نقشآفرینیهایش حتی بهعنوان فرعیترین کاراکتر در یک اثر، مانند قطعاتی از یک پازل، شمایلی را در کنار یکدیگر تکمیل کردهاند که حالا ما با شنیدن نام ثریا قاسمی آن را در ذهن بازسازی میکنیم؛ شمایلی که گویی عصارهای از تصویر مادر در سینما و تلویزیون است.
اگر بخواهیم بر نقش مادر تمرکز کنیم او سریالهای ماندگاری همچون «در پناه تو»، «در قلب من»، «جراحت»، «شب دهم»، «نابرده رنج» و بسیاری سریالهای دیگر را در ویترین خاطراتمان دارد اما ثریا قاسمی در سالهای اخیر و بهعنوان «مادربزرگ» بیشتر در سریال تلویزیونی «بچه مهندس» و سریال خانگی «آقازاده» خوش درخشید. در تجربههای سینمایی هم میتوان ایفای نقش این بازیگر در فیلم «ویلاییها» را یادآوری کرد. فیلمی که شکار سیمرغ بلورین بهترین بازیگری جشنواره فجر را هم برای ثریا قاسمی به همراه داشت.
همکاریها
با حجم آثاری که در کارنامه ثریا قاسمی ثبت شده مشخص است که او همکاری با طیف گستردهای از کارگردانان سینما و تلویزیون را هم در کارنامه حرفهای خود تجربه کرده است. او که شروع بازیگریاش مقابل دوربین با کارگردان شاخصی چون ناصر تقوایی بوده است در ادامه فرصت همکاری با چهرههایی چون خسرو سینایی، مهدی فخیمزاده، سیامک شایقی، فریدون جیرانی، ایرج طهماسب، سیروس الوند و ابراهیم حاتمیکیا را هم پیدا کرد. داوود میرباقری، محمدمهدی عسگرپور، محمدحسین لطیفی، سعید سلطانی، حمید لبخنده و مرضیه برومند هم کارگردانهای شاخصی هستند که ثریا قاسمی در تجربههای تلویزیون با آنها همراه بوده است. این روزها نقشآفرینی ثریا قاسمی در نقش یک مادربزرگ سریال در حال پخش «گیلدخت» از تجربههای تحسینبرانگیز او به حساب میآید.
شیرین یزدانبخش
کارنامه مختصر
داستان ورود او به عرصه بازیگری در نوع خودش بسیار جذاب و متفاوت است. شیرین یزدانبخش یک مخاطب پیگیر تئاتر بود که به واسطه حضور مستمرش در سالنهای نمایش از سوی اهالی تئاتر بهعنوان «خاله» شناخته و خطاب میشد. بهواسطه همین میزان علاقهمندی هم بود که روزی افشین هاشمی به او پیشنهاد داد تا در قامت یک بازیگر در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» ایفای نقش کند. شیرین یزدانبخش که در سن 61سالگی با این پیشنهاد مواجه شده بود، آن را پذیرفت و این تجربه تبدیل به نقطه عطفی در زندگی هنری او شد چرا که با همین اولین نقشآفرینیاش توانست سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را شکار کند و اینگونه به چهرهای محبوب برای مخاطبان و گزینهای مطلوب برای فیلمسازان تبدیل شد.
یادگارها
واقعیت این است که شیرین یزدانبخش از همان اولین تجربه بازیگریاش در «لطفا مزاحم نشوید» به چشم آمد و هنرنماییاش دیده شد. او حضوری بهشدت گرم و شیرین در مقابل دوربین دارد و از آنجایی که سالها با اهالی هنر حشر و نشر داشته است، بهخوبی توانسته همان تعاملات سادهای که در روابط عادی خود با دوستان و اطرافیان داشته را در قالب نقشهایی که ایفای آنها به او سپرده میشود، اجرایی کند.
«جدایی نادر از سیمین» و «برف روی کاجها» دو تجربهای بود که خیلی زود جایگاه یزدانبخش را در سینما تثبیت کرد و بعد از اینها بود که بهعنوان یک مادربزرگ در «بوسیدن روی ماه» درخشید. فیلمی که یزدانبخش در آن تصویری متفاوت از یک مادربزرگ سنتی و در عین حال آگاه نسبت به علایق متفاوت نوهاش را بهتصویر درآورده است. «آشغالهای دوست داشتنی»، «ابد و یک روز» و «عنکبوت» را هم میتوان از تجربههای شاخص در کارنامه او به حساب آورد. شیرین یزدانبخش هنوز تجربهای از نقشآفرینی در تلویزیون نداشته است.
همکاریها
واقعا اتفاق ویژهای است که در کمتر از یکسال از ورود یک بازیگر به عرصه بازیگری از سوی کارگردانی همچون اصغر فرهادی دعوت به همکاری شود. یزدانبخش هر چند در سن بالایی تصمیم به ورود به عرصه بازیگری گرفت اما در نزدیک به یک دهه حضور فعالش در این عرصه با کارگردانان بنام و مطرحی تجربه همکاری داشت. از پیمان معادی، همایون اسعدیان، محسن امیریوسفی و سیامک شایقی گرفته تا مرتضی فرشباف، سعید روستایی، بهرام توکلی، مازیار میری و محمدحسین لطیفی. در این میان مرجان اشرفیزاده، منیژه حکمت و تینا پاکروان هم کارگردانان زنی هستند که یزدانبخش با آنها تجربه همکاری داشته است. «هفتهای یک بار آدم باش» ساخته شهرام شاهحسینی آخرین فیلم این بازیگر در سینما محسوب میشود.
رابعه مدنی
کارنامه مختصر
یکی دیگر از استعدادهای دوستداشتنی سینمای ایران که به پشتوانه کارگردانی فرزندش فرصت بروز استعدادهایش را پیدا کرد؛ همین رابعه مدنی است. مادر امیرشهاب رضویان کارگردان سینما که در خاطراتش تعریف میکند که از همان سالهایی که مشق فیلمسازی میکرده و آرامآرام از مسیر فیلمسازی در انجمن سینمای جوان توانسته راهی برای ورود به سینمای حرفهای پیدا کند، همواره مادرش پشتیبان اصلیاش بوده و فراتر از یک حامی تلاش میکرده حتی امکانات لازم برای فیلمسازی امیرشهاب و دوستانش را فراهم بیاورد. رابعه مدنی با همین علاقه به فرآیند فیلمسازی، در مقطعی در مقابل دوربین پسرش هم ایفای نقش کرد و اینگونه بهعنوان یک بازیگر تمام عیار به سینمای ایران معرفی شد. بازیگری که مادرانههای بسیاری از او به یادمان مانده است.
یادگارها
هر چند رابعه مدنی در سال 80 و با فیلمی با عنوان «سفر مردان خاکستری» به کارگردانی امیرشهاب رضویان بهصورت رسمی وارد عرصه بازیگری شد اما اولین فیلمی که او را بهصورت فراگیر به سینمادوستان شناساند را باید «مینای شهر خاموش» دانست. او که بازنشسته آموزش و پرورش است، لهجه شیرین همدانی دارد و مهمترین ویژگیاش در ایفای نقش در مقابل دوربین، آرامش و صمیمیتی است که به مخاطب القا میکند.
در میان تجربههای سینمایی رابعه مدنی فیلم «بوسیدن روی ماه» به کارگردانی همایون اسعدیان یکی از تجربههای جذاب و ماندگار به حساب میآید. فیلمی که مدنی در آن تصویری متفاوت از یک مادر شهید ارائه کرد، مادری که سالها چشم به راه بازگشت فرزند خود مانده است. در قاب تلویزیون اما مهمترین تصویری که بهعنوان یک مادربزرگ از رابعه مدنی به حافظه خود سپردهایم، مربوط به «وضعیت سفید» میشود. مادربزرگی دوستداشتی که هر یک از فرزندانش با علایق و انتظارات متفاوت و گاه متعارض به او پناه آوردهاند.
همکاریها
در سالهای ابتدایی فعالیت حرفهای رابعه مدنی در مقام بازیگر، طبیعتا او بیشترین همکاری را با پسرش یعنی امیرشهاب رضویان داشته است اما از میانه دهه 80 او آرامآرام به گزینه مطلوب و البته محبوب میان فیلمسازان بدل شد و در سینما توانست با کارگردانهایی چون همایون اسعدیان، مهدی رحمانی و روحالله حجازی هم کار کند. اما نکته مهم در کارنامه این بازیگر که احتمالا بیارتباط با تجربههای حمایتگرانهاش از سالهای فیلمسازی فرزندش در انجمن سینمای جوان نیست، حضور پررنگ او در فیلمهای تجربی فیلمسازان اول است. او حتی پس از کسب شهرت در سینما همچنان حضوری همدلانه در فیلمهای فیلمسازان جوان دارد. سیروس مقدم و فریدون جیرانی از فیلمسازانی هستند که رابعه مدنی در تلویزیون با آنها همکاری داشته است.
نیکو خردمند
کارنامه مختصر
او خواهر بزرگتر آهو خرمند است که در سال 88 و در سن 77سالگی درگذشت. نیکو خردمند متعلق به نسلی از هنرمندان عرصه هنرهای نمایشی بود که ریشه در رادیو و گویندگی داشتند. او در حولی 27سالگی فعالیت حرفهای خود را در رادیو آغاز کرد و دو سال بعد توانست وارد عرصه دوبله شود و بهجای بازیگران مطرحی همچون الیزابت تیلور و اینگرید برگمن گویندگی کند. او همزمان گویندگی در نمایشهای رادیویی را هم تجربه میکرد تا برای ورود به عرصه بازیگری ورزیده شود و به پشتوانه همین تجربهها، هرچند دیر وارد این میدان شد اما حضوری تأثیرگذار و به یادماندنی داشت. او در سال 69 و در حالی که در حدود 60 سال داشت با «پرده آخر» وارد سینما شد.
یادگارها
نیکو خردمند صدایی واقعا جادویی داشت و احتمالاً به همین دلیل خودش هم میگفت: «شاید تصور همه بر این است که حضور جلوی دوربین جذابیت بیشتری دارد اما برای من دوبله جذابیت بیشتری داشت و در نخستین حضورم در عرصه دوبله هیجان بیشتری داشتم.» او که خیلی دیر بازیگری مقابل دوربین را آغاز کرد در همان گام نخست و با یک نقش فرعی در «پرده آخر» سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را شکار کرد تا ورود با اقتدار به این عرصه داشته باشد.
با این همه اما بخش عمدهای از خاطرات ما از نقشآفرینیهای شیرین نیکو خردمند به تجربههایش در قاب تلویزیون بازمیگردد. حضور او در سریال «دزدان مادربزرگ» را میتوان شاخصترین این تجربهها دانست. «آوای فاخته» و «دبیرستان خضرا» هم از آثاری بودند که نقشآفرینی نیکو خردمند در آنها را فراموش نکردهایم. او که در مجموع دو دهه حضور فعال در عرصه بازیگری سینما داشت، سال 87 و با حضور در مقابل دوربین عباس کیارستمی آخرین حضور سینمایی خود را در فیلم «شیرین» ثبت کرد.
همکاریها
مهدی صباغزاده یکی از کارگردانهایی است که همکاری چندبارهای با نیکو خردمند هم در سینما و هم در تلویزیون داشته است. فیلمهای «خانه خلوت»، «صبحانهای برای دو نفر»، «پیشنهاد پنجاه میلیونی» و سریال خاطرهساز «دزدان مادربزرگ» آثاری هستند که صباغزاده در آنها با خردمند همکاری داشت و به پشتوانه همین همکاری هم معتقد بود: «ایشان بازیگر بسیار پرقدرت، باشخصیت و محترمی است که روابط عاطفی بسیار خوبی سر صحنه برقرار میکند.»
خردمند سابقه همکاری با کارگردانهای دیگری همچون بهرام بیضایی، علیرضا رئیسیان، ناصر تقوایی، مجتبی راعی، داریوش فرهنگ، سامان مقدم و بهمن فرمانآرا را هم در کارنامه سینمایی خود داشت. یدالله صمدی، سیروس مقدم، حسین سهیلیزاده، مسعود نوابی و محمدحسین لطیفی هم از کارگردانانی هستند که خردمند در سریالهای تلویزیونی آنها نقشآفرینی کرده است.
احترامالسادات حبیبیان
کارنامه مختصر
حکایت بازیگری احترامالسادات حبیبیان، شباهتهای بسیاری به مهیندخت یزدانیان دارد. هر دو بهپشتوانه کارگردانی پسرانشان و با انتخاب آنها برای ایفای نقش مقابل دوربین سینما قرار گرفتند و البته خیلی زود تبدیل به چهرههایی محبوب و دوستداشتنی برای مخاطبان سینما شدند. احترامالسادات حبیبیان یا همانطور که خانوادهشان او را خطاب میکردند «مامان اتی»، مادر برادران داوودنژاد است. محمدرضای بازیگر و علیرضای کارگردان که البته باید آنها را دو چهره شاخص از یک خانواده تماما سینمایی بدانیم. چه اینکه بعدها فرزندانشان هم بهصورت جدی وارد عرصه بازیگری شدند و خوش رخشیدند. فیلم «مصائب شیرین» اولین تجربه فیلمسازی خانوادگی علیرضا داوودنژاد بود که مامان اتی هم در قالب همان فیلم به سینمای ایران معرفی و در نقش یک مادربزرگ دوستداشتنی ماندگار شد.
یادگارها
اگر فیلمباز حرفهای هستید حتما کارهای شاخص کارنامه علیرضا داوودنژاد را دنبال کردهاید و بهخوبی میدانید وقتی از «مامان اتی» صحبت میکنیم، داریم درباره چه شخصیتی با چه ویژگیهایی صحبت میکنیم. داوودنژاد بعد از «مصائب شیرین» که اساسا فضایی خانوادگی داشت، در دیگر فیلمهای خود مانند «بهشت از آن تو»، «بچههای بد» و «هوو» هم از حضور مادرش بهعنوان بازیگر استفاده کرد اما اگر بخواهیم دو تجربه شاخص مامان اتی در بازیگری را بهصورت پررنگتر مورد اشاره قرار دهیم باید برای دو فیلم «مرهم» و «کلاس هنرپیشگی» در کارنامه او جایگاه ویژهتری در نظر بگیریم.
احترامالسادات حبیبیان که در اولین تجربه بازیگری خود برای فیلم «مصائب شیرین» توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را بهدست آورد خیلی خوب شمایل یک مادربزرگ دوستداشتنی و در عین حال مقتدر را در آثار فرزندش استمرار بخشید و در دو کار پایانی خود یعنی «مرهم» و «کلاس هنرپیشگی» توانست سکانسهای ویژهای را در حافظه سینمادوستان ماندگار کند. ماماناتی را هیچگاه در قاب تلویزیون ندیدیم.
همکاریها
همانطور که اشاره کردیم احترامالسادات حبیبیان بیشترین همکاری سینمایی را با خانواده داوودنژاد داشته و رضا داوودنژاد نوهاش درباره جنس ورود او به سینما گفته است: «مامان اتی وقتی سالها قبل برای فیلم «مصائب شیرین» سیمرغ میگرفت، گفت «من سالها برای بازیگران و عوامل پشت دوربین فیلمهای پسرم پیاز داغ درست میکردم و حالا دارم فیلم بازی میکنم و جلوی دوربین میروم.» فاصله جلوی دوربین و پشت دوربینی که «مامان اتی» قرار میگرفت، خیلی کم بود. وقتی با «مامان اتی» جلوی دوربین قرار میگرفتی خیالت راحت بود و یک جوری ازت بازی میگرفت که تعجب میکردی! واقعا خیلی باهوش بود به هر حال مادر علیرضا و محمدرضا داودنژاد بود و من فکر میکنم این «دی ان ای» خانواده داودنژاد از او بود.»
شمسی فضلالهی
کارنامه مختصر
در کارنامه هنریاش ذکر شده که فعالیت در عرصه تئاتر را در 16 سالگی آغاز کرده و تنها دو سال بعد یعنی زمانی که 18 ساله بود، برای اولینبار در یک فیلم سینمایی مقابل دوربین رفت. او در دهه 40 بهعنوان صداپیشه و گوینده در رادیو هم فعالیت حرفهای داشت و در تمام سالهای حضورش در مقام بازیگر از حرفه صداپیشگی فارغ نشد. شاید به همین دلیل هم بخش عمدهای از خاطرات سینمایی و تلویزیونی ما از این بازیگر هم با بیان متفاوت و لحن خاص صدایش گره خورده است. شاید جالب باشد بدانید با احتساب دهه 30 بهعنوان سال ورود این هنرمند به عرصه بازیگری، او از معدود هنرمندانی است که سابقه 7 دهه حضور مستمر در این عرصه را دارد.
یادگارها
شمسی فضلاللهی را میتوان جزو آن دسته از بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون قرار داد که هرچند کمتر بهعنوان ایفاگر نقش اصلی در یک فیلم یا سریال حضور داشتهاند اما چهره و بیانی سرشار از خاطره برای مخاطبان دارند. یعنی اگر بخواهیم از نقشهای خاص کارنامه او بگوییم بعید است به مصداق مشخصی برسیم اما واقعیت این است که مجموعه نقشآفرینیهای او بهویژه در نقش مادر و مادربزرگ تبدیل به تصویری نوستالژیک از این کاراکترها در حافظه جمعیمان شده است.
با این همه در میان نقشآفرینیهای متأخر، نقش مادربزرگی که شمسی فضلالهی در فیلم تحسینشده «یهحبه قند» به کارگردانی سیدرضا میرکریمی ایفا کرد، یکی از ماندگارترینهاست. فضلالهی این اواخر در سریال «خسوف» در شبکه نمایش خانگی هم نقش یک مادربزرگ متفاوت را ایفا کرده بود. اما در عرصه صداپیشگی هم نمیتواند دوبله راوی یا همان مادربزرگ در انیمیشن «بامزی» را فراموش کرد. صدای شمسی فضلالهی که در سریال خاطرهانگیز «اوشین» هم یکی از دوبلورها بود، برای بسیاری از ما هنوز یادآور مادربزرگ بامزی است.
همکاریها
نقش «مادام» در سریال «امیرکبیر» بهعنوان اولین تجربه نقشآفرینی شمسی فضلالهی در کارنامه تلویزیونیاش ثبت شده و اینگونه میتوان گفت که او با هدایت سعید نیکپور در مقام کارگردان، بهعنوان بازیگر در تلویزیون دیده شد. فضلالهی بعدها همکاری با چهرههایی همچون سید ضیاالدین دری، بیژن بیرنگ، محمد رحمانیان، مرضیه برومند، عزیزالله حمیدنژاد و مهدی فخیمزاده هم در قالب سریالهای تلویزنی همکاری داشت. او در شبکه نمایش خانگی هم تاکنون با دو کارگردانی همکاری داشته است؛ دو فصل سریال «عاشقانه» به کارگردانی منوچهر هادی و سریال «خسوف» به کارگردانی مازیار میری. «پدر آن دیگری» به کارگردانی یدالله صمدی هم از آخرین نقشآفرینیهای فضلالهی در سینما به حساب میآید. او در سالهای فعالیتش در سینما با کارگردانان مختلفی از نسلهای مختلف همکاری داشته است.