پانتئون شخصی از بهترین فوتبالیستهای نیمقرن گذشته ایران
روزنامه هفت صبح | این حق را برای خودم قائلم که یکبار ده بازیکن برتر نیم قرن گذشته فوتبال ایران را از نگاه خودم روایت کنم و شاهد مخالفتها و غرها و دشنامهای شما باشم که شاید از نبودن برخی اسمها تعجب کرده باشید.
یک: ناصر محمدخانی| مروارید دهه شصت فوتبال ایران همه چیز تمام. دریبل زن، بسیار سریع، شوتزن و متخصص ضربات کاشته. فوتبال را در جام تخت جمشید و بازی در سطح جوانان و امید درک کرده بود و بعد از یکی دو سال وقفه در فوتبالش در دهه شصت و در بانک ملی و بعدش هم در پرسپولیس به اوج خود رسید. در واقع دوره طلایی فوتبالش در سالهای ۵۷ تا ۶۶ بود. و خب اگر کمیتاریخ سیاسی ایران را بلد باشید میفهمید که دیگر از این شانس بدتر برای یک فوتبالیست امکان پذیر نیست.
دو: سیروس قایقران| هافبک درجه یک و ممتاز انزلی چی. پابه توپ درجه یک. شوتزن، فوقالعاده باهوش و با حسی درجه یک از مدیریت. فوتبال را بسیار چشم نواز بازی میکرد با بهترین استایل در حرکات پابه توپ. او هم به حق خود در این فوتبال نرسید. قربانی زمان شد. قربانی ماجراهایی که از اختیار او دوربودند.
سه: علی پروین| اولین قهرمان من در فوتبال علی پروین بود. در مستطیل سبز او بیرقیب بود. باهوش و تکنیکی. با کنترلی کم نظیر بر روی توپ و استاد ضربات ناگهانی و غافلگیر کننده. شاید ضعف بزرگش فقدان قدرت جنگندگی و مبارزه بود اما آن قدر امتیاز داشت که این یک نقطه ضعف را میشد فراموش کرد. کاملترین بازیساز تاریخ فوتبال ایران. بازیهای او را از سال ۵۶ تا ۶۵ دنبال کرده بودم.
چهار: سردار آزمون| آزمون یک مهاجم ششدانگ کامل است. یک حرفهای. بسیار سریع، سرزن، موقعیت طلب، فداکار و با یک حس بینظیر در محوطه جریمه. اگر به یکی از دو تیم پرسپولیس و استقلال تعلق داشت، محبوبیتش سر به فلک میزد.
پنج: حسن روشن| در فوتبال قبل از انقلاب او نظیری برای خود نداشت. ماجراجو و سریع بود و برای جنگیدن و مبارزه پاپس نمیکشید. مجموعهای از زیباترین گلهای ملی در کارنامه او قرار دارد. مثل گل زدن به لهستان و چین و هلند و استرالیا و کره جنوبی. افسوس از آن بازی دوستانه با رومانی که خطای بازیکن حریف، زانوی او را تا ابد ناقص کرد.
شش: مجتبی جباری| او استثنایی بود. شایسته لقب زیدان آسیا. انگار به جز چشمهایش مجموعهای از کنترلهای حسی در درون خود داشت که میتوانست شرایط بازی را حدس بزند. امان از مصدومیتهای بیموقع که او را در اواخر دوره فوتبالش محتاط ساخته بود و موجب شد تا بیخود و بیجهت جام جهانی ۲۰۱۴ را از دست بدهد. یکی از افسوسهای من این بود که چرا او در پرسپولیس بازی نمیکند.
هفت: مهدی طارمی| یک مهاجم ششدانگ و عالی که تقریبا همه خصوصیات آزمون را دارد با این تفاوت که به لحاظ روحی از او ضربه پذیرتر است. فیزیک بینظیرش موجب شده تا بهرغم قدبلندش از تکنیک درجه یکی برخوردار باشد. حضورش در اروپا چندین پله سطح بازی او را بالا برده است. سبک بازیاش بسیار یادآور غلامحسین مظلومیاست اما به نظرم از او کاملتر است.
هشت: احمدرضا عابدزاده| نسل من به او مدیون است. به شجاعت و خونسردی و تعصبش. پسر خندان آبادانی یک دهه فوتبال ایران را از غرق شدن نجات داد. و مجموعهای از افتخارات ملی و باشگاهی را به دست آورد. او هم مغلوب یک مصدومیت بد و البته یک تجویز پزشکی بدتر شد وگرنه میتوانست بیشتر هم پیش برود.
۹ : خداداد عزیزی| یک زمانی به دیدن همه مسابقات تیم پاس میرفتم تا بازی خداداد عزیزی را ببینم. از مهارتش در دریبلهای ریز، از تیزهوشیاش در کنترل بازی و البته تنبلی مشهورش در برخی دقایق بازی. او استعدادی بود که میتوانست در بزرگترین تیمهای جهان بازی کند اما روحیه ناسازگار و همیشه یاغیاش او را از این فرصت محروم ساخت.
۱۰: کریم باقری| هیچ بازیکن محبوب دیگری نداشتهام که این قدر از دستش حرص خورده باشم. اشتباهاتش در برخی بازیهای سرنوشت ساز از یاد نرفتنیاند اما اینهافبک و مدافع بلند بالا آن قدر خصوصیات درخشانی در فوتبالش دارد که حتی یادآوری اشتباهاتش جای او را در پانتئون بازیکنان محبوبم متزلزل نمیکند.
* و چند بازیکن دیگر در فهرست مورد پسندهایم: مهدی پاشازاده، فرشاد پیوس، سید مهدی ابطحی، عبدالرضا برزگری، محمد پنجعلی، خسرو حیدری، مجتبی محرمی، مجاهد خضیراوی، محسن خلیلی، محمد صادقی، امیرحسین صادقی (فقط در دوران فوتبالش)،سعید عزتاللهی، جواد نکونام، نادر محمدخانی و ایرج داناییفرد.
* و ادای احترام به بزرگانی مثل: علی دایی، علی کریمی، مهدی مهدویکیا، پرویز قلیچخانی، همایون بهزادی، حسین کلانی، ناصر حجازی، ابراهیم آشتیانی، حمید علیدوستی و اشکان دژآگه.