کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۲۰۴۰۷
تاریخ خبر:

هم قیصر سیاسی است هم خروج

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر| روایت خواندنی حامد عنقا از مسیری که سینمای سیاسی در ایران سپری کرده است؛ در هر دهه شاهد چه فیلم‌های مهم و ماندگاری بوده‌ایم؟ هر کارگردان تحت تاثیر چه اتفاقی فیلمی ‌با رگه‌های سیاسی ساخته است؟ بر اساس عکس‌ها، تیزرها، خلاصه‌داستان و نیز شنیده‌ها، «آقازاده» می‌تواند آغازگر فضایی تازه در عرصه تولیدات نمایشی «سیاسی» باشد.

این سریال با تهیه کنندگی،‌ طراحی و نویسندگی حامد عنقا آماده می‌شود و به‌زودی در شبکه نمایش خانگی عرضه خواهد شد. عنقا تجربیات متعددی در تولید سریال‌ها با موضوعات مختلف دارد اما حساب «آقازاده» از آن‌ها جدا است. او به‌تازگی گفت‌و‌گوی مفصلی انجام داده که شرح کاملی است بر تاریخچه سینمای سیاسی در ایران. مصاحبه عنقا با ایلنا حاوی نکات دیگری از جمله بازخوانی ظهور و افول جریان‌های سیاسی در ایران هم هست… گزیده‌ای از این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*** سینمای سیاسی پیش از انقلاب
کمی قبل از انقلاب شما در سینما هم می‌توانید رگه‌هایی از فیلم‌های سیاسی را ببینید که مشهورترین آنها «گوزن‌ها»ی مسعود کیمیایی است که بعد از بیرون‌آمدن آن ویدئو و دیدن تدوین آخر فیلم و نقاشی بیژن جزنی که چریک فدایی خلق بود، درباره آن بسیار صحبت شده است. در سینمای قبل از انقلاب پرداختن به مسائل سیاسی موضوع جدی به‌شمار می‌آمد.

به‌نوعی بخشی از آن در جریان موج نو خودش را نشان می‌داد و فیلم‌هایی مثل گوزن‌ها، قیصر و سفر سنگ از مسعود کیمیایی محصول بخشی از آن است. در جای دیگری هم فیلم گاو داریوش مهرجویی پدید آمد که خودش بر‌اساس داستانی از غلامحسین ساعدی بود که در آن زمان در حال مبارزه با رژیم است. فیلم گاو نگاه عمیق‌تری به موضوع سیاست دارد و درحال صحبت از خود‌بیگانگی و خودشی‌پنداری و مسائلی از این دست است. اما باز جریان‌های دیگری هم داشتیم.

یعنی مثلا وقتی فیلم «اسرار گنج دره جنی» ابراهیم گلستان ساخته می‌شود هم با یک فیلم سیاسی طرف هستیم. در آن زمان حتی فیلم «کندو» و «زیر پوست شب» فریدون گُله هم یک گرایش سیاسی و نگاه ضداجتماعی را دنبال می‌کند. فیلم‌های «خداحافظ رفیق» امیر نادری و «بن‌بست» پرویز صیاد هم در این دسته‌بندی قرار می‌گیرد. به‌طور کل این فیلم‌ها یک نوع نگاه از اجتماع آن زمان را نشان می‌دهند که ممکن است در آن لزوما حرف سیاسی به معنای مانیفست سیاسی هم گفته نشود.

*** سینمای سیاسی ابتدای انقلاب
اگر بخواهیم درباره سینمای سیاسی بعد از انقلاب حرف بزنیم، می‌توانیم از همان آغاز انقلاب با دو‌سه‌فیلم جدی شروع کنیم. اولین فیلم‌هایی که می‌توانیم بگوییم، یکی فیلم «مرگ یزدگرد» استاد بهرام بیضایی است که با نگاهی که داشت دیده نشد و امکان نمایش هم پیدا نکرد و دوم، فیلم «خط قرمز» مسعود کیمیایی است که براساس فیلمنامه شب سمور بهرام بیضایی ساخته می‌شود و شاید بتوان گفت که سیاسی‌ترین فیلم مسعود کیمیایی و همچنین شروع‌کننده سینمای تحت تاثیر انقلاب ۵۷ است.

البته کمی جلوتر هم «جنگ اطهر» محمدعلی نجفی و «توجیه» منوچهر حقانی‌پرست به این فهرست اضافه می‌شود. به‌نوعی چون انقلاب ۵۷ یک انقلاب سیاسی است، وقتی روزنامه‌های سال ۵۷ تا ۶۰ را نگاه می‌کنید، می‌بینید که همه‌چیز جامعه تحت تاثیر سیاست است. گروه‌های چپ به‌شدت درحال کار هستند، حزب توده هست، سازمان منافقین و جریان‌های مذهبی، فداییان اسلام و موتلفه فعالند، حزب جمهوری اسلامی پا گرفته و به‌طور کلی یک اجتماع عجیب و غریب از همه گروه‌های سیاسی حضور دارند و مقابل دانشگاه تهران پر از کتاب‌های جلد سفید زیراکسی است که از زمان دکتر شریعتی رشد پیدا کرده است.

*** سینمای سیاسی دهه ۶۰
سینمای سیاسی در دهه ۶۰ در واقع در فیلم‌هایی مثل سناتور، تشکیلات، ۵۳نفر، تیرباران، نقطه ضعف و آثاری از این دست نمود پیدا می‌کند. این فیلم‌ها از یکسری مبارزات قبل از انقلاب حرف زده و به‌نوعی نفی و بازنمایی دوران پهلوی را برای نسل انقلاب‌کرده نشان می‌دهد. البته فیلم‌های جدی‌ای همچون خانه عنکبوت هم به کارگردانی علیرضا داوودنژاد ساخته می‌شود که مسعود بهنود هم در آن بازی کرده است.

درباره فیلم‌های سیاسی دهه ۶۰ می‌توان گفت که ۷۰-۸۰درصد آنها درباره انقلاب ۵۷ و تضاد نیروهای مردمی با حکومت بوده که امروز درحال تبدیل‌شدن به قصه است. از شاخص‌ترین آنها فیلم «دادستان» را می‌توان نام برد. البته ممکن است اگر امروز آن فیلم‌ها را ببینیم به جهت هنری، ارزش سینمایی برای آنها قائل نباشیم اما دونکته را به یاد داشته باشید؛ خیلی از این فیلم‌ها در زمان خود به‌لحاظ گیشه فیلم‌های بسیار موفقی بودند. همچنین کارکرد این آثار بیشتر کارکرد ایدئولوژیک بود تا جریان ژانری سینما. یعنی فیلمسازهای ما در دهه ۶۰ دغدغه ایجاد ژانر نداشتند، بلکه درحال ساخت فیلم از نگاه خود بودند.

مثلا «بایکوت» محسن مخملباف با بازی مجید مجیدی که البته مخملباف با فیلمش مسیر جدیدی را هم در سینمای سیاسی راه می‌اندازد. بایکوت یک راه جدیدی باز کرد که ما بتوانیم بعد از انقلاب هم به جهت نگاه تاریخی و هم تضادهای ایدئولوژیکی یک سینمای سیاسی داشته باشیم که از درون آن فیلم‌هایی مثل «دست‌نوشته‌ها» درآمد. این فیلم و دو‌سه‌فیلم دیگر درباره جریان نفاق و منافقین ساخته شد که درباره کارهایی بود که کف خیابان رخ می‌داد.

*** سینمای سیاسی در دهه ۷۰
در دهه ۷۰ شاهد دوران بعد از جنگ هستیم که تضادهای اجتماعی هم به ما اضافه می‌شود. سلطان مسعود کیمیایی فیلم دورانی است که در آن گروهی با اتوبان‌سازی‌های آقای کرباسچی مخالف بودند.(البته به شخصه نمی‌دانم سعید امامی که در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای همه درباره‌اش حرف می‌زدند، پشت این فیلم‌ها هست یا نه. فقط یک مجله سینمایی در آن زمان گزارشی درباره‌اش رفت و من خیلی در این زمینه مطمئن نیستم.) مهرجویی و حاتمی‌کیا هم در آن زمان فیلم سیاسی می‌سازند.

وقتی «عروسی خون» و «عروسی خوبان» ساخته می‌شود که به‌نوعی این آثار در‌حال جواب‌دادن به یکدیگر هستند، درواقع فیلم‌های سیاسی به‌شمار می‌آیند. یعنی ابتدا وقتی دوربینشان را از جبهه‌ها به کف شهر می‌آورند، دیگر فیلم اجتماعی نیست. به اعتقاد من فیلم «بوی پیراهن یوسف» یا «برج مینو» فیلم‌های دفاع مقدسی نیستند، در واقع فیلم‌های سیاسی هستند. نقطه اوج فیلم سیاسی در دهه ۷۰ «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا است.

فیلم درباره تک‌افتادگی یک جریانی که هشت‌سال پشت خاکریز بوده، حرف می‌زند و در آخر هم فیلم دچار یک انسداد است. من فیلم «زیر پوست شهر» رخشان بنی‌اعتماد را هم یک فیلم سیاسی می‌دانم که درحال صحبت از تضادهای اجتماعی ماست. در این دوره حرف‌های تند و تیز سیاسی هم زیاد شنیده می‌شود. مثلا فیلم «متولد ماه مهر» احمدرضا درویش عملا یک بیانیه سیاسی است. به‌نوعی در سال ۷۸ اتفاقات کوی دانشگاه رخ داده و آن‌هم آرام‌آرام در حال نشان‌دادن خود در سینما است.

ما کلی از این رگه‌ها داریم که در فیلم‌های ظاهرا بی‌ربط همچون «اعتراض» مسعود کیمیایی هم هست. خب ما در فیلم‌ها شاهد بسیاری از این رگه‌های سیاسی هستیم و انگار که یک فضای باز سیاسی به‌وجود آمده است. نمونه دیگر این فضای باز را هم می‌توان در فیلم‌های «پارتی» سامان مقدم و «آقای رئیس‌جمهور» ابوالقاسم طالبی مشاهده کرد.

*** سینمای سیاسی در دهه ۸۰
دهه ۸۰ به جهت سیاسی دوره عجیبی است، به‌نوعی در این دهه دوره اصلاحات را رد می‌کنیم و به دوره آقای احمدی‌نژاد می‌رسیم. در دولت دوم آقای خاتمی می‌بینیم که آرام‌آرام گرایش نگاه‌های سیاسی و اجتماعی در فیلم‌ها خیلی تند می‌شود. تهمینه میلانی فیلم «نیمه پنهان» را می‌سازد که به‌نوعی بعد از سال‌ها فیلمی ناظر بر جریان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین در بستر یک قصه عاشقانه است. آقای خاتمی با شعار آزادی آمده و در ابتدا نیز آقای مهاجرانی وزیر ارشاد است و به‌نوعی بره‌کشان است.

اما وقتی وارد دولت اول آقای احمدی‌نژاد می‌شویم، در سال‌های اول و دوم، هیچکس نمی‌داند چه کار کند. با این‌حال در کل مسیر فیلم‌های سیاسی برای همه جریان‌ها در این دهه چندان خوب جلو نمی‌رود. از توقیف فیلم‌هایی چون «مکس» و «صد‌سال به این سال‌ها»ی سامان مقدم تا «از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید» و «خیابان‌های آرام» کمال تبریزی و حتی «به رنگ ارغوان» و «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی‌کیا.

اما سال ۸۸ اتفاقاتی در این خیابان‌ها رخ می‌دهد که شهر و کشور را آبستن ماجراهایی می‌کند و یک جریان جدید سیاسی را در سینما باز می‌کند. شاخص‌ترین فیلم این جریان «قلاده‌های طلا» آقای طالبی است که یکی از سیاسی‌ترین فیلم‌های ماست که مستقیما درحال صحبت از یک واقعه سیاسی است.

یک ورژن بسیار فاجعه‌آمیز هم به اسم فیلم «پایان‌نامه» داریم که اسم هیچ‌چیز را نمی‌توان روی آن گذاشت. درواقع می‌توان موافق یا مخالف فیلم قلاده‌های طلا آقای طالبی بود ولی بالاخره فیلم از یک الگویی پیروی می‌کند، قصه خود را استوار بنا کرده و به هدف‌گذاری هم اشاره می‌کند. نمی‌توان این فیلم را به‌عنوان یک فیلم ژانر در نظر نگرفت. علاوه بر این ابراهیم حاتمی‌کیا هم فیلم «گزارش یک جشن» را می‌سازد که به‌نوعی واکنش مستقیم به واقعه سال ۸۸ بوده که حال به دلایلی هنوز دیده نشده است.

بعد از سال ۸۸ ما می‌بینیم که ماجرای فیلم سیاسی به سمتی رفته که یک جریان در آن فیلم‌های اجتماعی جدیدی می‌سازد. فیلم‌های رضا درمیشیان، جعفر پناهی و رخشان بنی‌اعتماد هم از اینجا وارد این دسته‌بندی می‌شود. ظاهرا این افراد فیلم سیاسی نمی‌سازند، ولی وقتی نگاه می‌کنید، می‌بینید که لایه‌های مختلف فیلم آنها سرشار از ارجاعات به موضوع‌های سیاسی روز است.

*** سینمای سیاسی در دهه ۹۰
در این دوره جدید، مخصوصا در یکی‌دوسال آخر به واسطه اتفاقات اجتماعی که رخ می‌دهد، مثل اعتراضات کف خیابانی و ماجراهایی همچون تحریم‌ها که برای دولت رخ داد،‌ دوباره فیلمسازها می‌آیند و درباره یک نگاه خاص سیاسی حرف می‌زنند. مهدویان «ماجرای نیمروز» و بهروز شعیبی «سیانور» را می‌سازد. این نگاه‌هایی است که به جریان‌های دهه شصتی دارند. کمال تبریزی «امکان مینا» را می‌سازد. جلو می‌آییم و می‌بینیم یکی‌دوفیلم سیاسی دیگر که باز مستقیما درباره مسائل سیاسی روز است، ساخته می‌شود. به‌عنوان مثال مسعود ده‌نمکی اخراجی‌های ۳ را می‌سازد.

شما می‌توانید بگویید آن فیلم کمدی، هجو یا هر چیزی است اما بالاخره نگاهی به واقعه ۸۸ دارد. می‌توان با ده‌نمکی مخالف یا موافق بود ولی نمی‌توان او را به‌عنوان چهره‌ای در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ و موفقیت فیلم‌هایش در گیشه و جذب مخاطب، نادیده گرفت. این واقعیت است، کمااینکه من به بعضی از رفقای هم‌طیف خودم می‌گویم شما می‌توانید اصغر فرهادی را دوست نداشته باشید ولی نمی‌توانید درباره اینکه فیلمساز بسیار خوب و درجه‌یکی است، صحبتی نکنید. به‌شخصه فیلم‌های چندسال اخیر آقای کیمیایی را دوست ندارم ولی آیا می‌توان گفت که کیمیایی فیلمساز مهمی نیست؟ می‌توان گفت مهرجویی فیلمساز مهمی نیست؟ پس از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم.

*** وضعیت کنونی سینمای سیاسی
امروز شاید فضای سیاست‌زده‌ای دوباره در بستر جامعه ایجاد شده و فیلمساز را به سمت ساخت آثار سیاسی برده است. کمااینکه می‌بینید از همان سال ۹۵، ۹۶ به بعد که ماجرای دادگاه‌های فساد اقتصادی شروع می‌شود، ناگهان در سینما و مدیوم‌های دیگر رگه‌هایی از مبارزه با فساد اقتصادی آمده و پولدارها در فیلم‌ها پیدا می‌شوند. اکنون من هم درحال ساخت سریالی با نام «آقازاده» هستم. بهروز شعیبی «روز بلوا» را ساخته است. همچنین خبر دارم که دوسریال دیگر با چنین محتوایی درحال ساخت است.

همچنین «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی نیز تلاش برای پرداختن به موضوع فساد است، حال اینکه به هدف رسیده یا نه بحث دیگری است. اکنون شاهد ژانرهایی در حوزه سیاسی به معنای اجتماعی و حتی به معنای بین‌المللی هستیم. به‌عنوان مثال فیلم «شبی که ماه کامل شد» یک فیلم سیاسی در حوزه امنیت ملی است، فیلم‌های «روز صفر» و «به وقت شام» هم یک فیلم سیاسی در حوزه امنیت ملی به‌شمار می‌آیند. فیلم «خروج» آقای حاتمی‌کیا هم به‌نظر من رسما یک فیلم کاملا سیاسی است.

امسال وقتی فیلم خروج آقای حاتمی‌کیا اکران شد، خیلی‌ها گفتند که اوج فیلم خروج را چطور ساخته است؟ یا برخی از بچه‌حزب‌اللهی‌ها به فیلم لباس‌شخصی منتقد بودند با اینکه سازنده فیلم اوج است. درنتیجه انگار که یک بلوغی آرام‌آرام درحال به‌وجود آمدن است. قطعا اطلاعات در اختیار بخش خصوصی هم بوده و خیلی راحت‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید. به‌عنوان مثال فیلم «روز صفر» آقای ملکان هم در ساز و کار بیرون از نهاد امنیتی درآمده و به‌نوعی محصول بخش خصوصی است. یا فیلم «شبی که ماه کامل شد» هم بخش خصوصی بود.

کدخبر: ۳۲۰۴۰۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر