هفت بازیگری که به سینمای تجاری «نه» گفتند
روزنامه هفت صبح | حتی مهمترین و ممتازترین بازیگران زن سینمای ایران هم گهگدار در وسوسه پول راحت و هنگفت، تن به انتخابهای اشتباهی دادهاند. خب بازیگرانی بودهاند که گهگدار به این نقشها و فیلمها جواب مثبت دادهاند. مثلا ماهایا پتروسیان در دوره ابتدای کارش و در اوج موفقیت در یکی دو فیلم کممایه ظاهر شد. هانیه توسلی در دورهای این اشتباه را کرد و اعتبار حرفهای خود را خدشهدار کرد. نازنین بیاتی که کلا در چنین حوزهای کار میکند.
کمدیها و نقشهای آسان و احتمالا دستمزدهای مناسب و البته بهاره کیانافشار، لیلا اوتادی و بهتازگی مریم مومن. مهناز افشار و الناز شاکردوست هر دو در دورهای طولانی در دایره این انتخابهای آسان و پولهای هنگفت بودند اما هر دو نفر از یک مقطعی راه خودشان را تصحیح کردند و تعهد خودشان به حرفه بازیگری را نشان دادند. میخواهیم به بازیگرانی اشاره کنیم که بهرغم همه امتیازاتی که میتوانست آنها را به ورطه سینمای تجاری و درو کردن پولهای آسان بکشاند، مقاومت کردند و موفق شدهاند بهرغم برخی اشتباهات اعتبار حرفهای خود را حفظ کنند.
نیکی کریمی: در ۱۹ سالگی در عروس ظاهر شد و بعد در پنج فیلم بعدیاش با مهرجویی و کیمیایی و حاتمیکیا کار کرد. یعنی تا ۲۳ سالگی چنین کارنامهای داشت. انتخابهایش عالی بودند و بهرغم چهره خاصاش تسلیم سینمای تجاری نشد. او حد و مرزی را برای خود در نظر گرفته بود و حتی در اوج رقابت با هدیه تهرانی به پیشنهادهای متعدد سینمای تجاری نه گفت. در این سالها فیلمهای ناموفق هم داشت اما بههرحال انتخابهای درست و قابل توجیهی بودهاند.
اما از اواسط دهه هشتاد نیکی کریمی که حالا آینده خود را بیشتر بهعنوان یک سینماگر و فیلمساز تصور میکرد استانداردهای خود را کمی پایین آورد و شروع کرد به دادن جواب مثبت به حضور در برخی کمدیهای سطح پایینتر. فیلم شام عروسی سال ۱۳۸۴ شاید شروع این ماجرا بود، هرچند نام ابراهیم وحیدزاده بهعنوان کارگردان کمی این داستان را تلطیف میکرد. در سالهای ۸۶ و ۸۷ در دوران وزارت صفار هرندی و در دوران افول ساخت فیلمهای خوب سینمای ایران، کریمی به دو کمدی بازاری جواب بله داد.
شاید در تلاش برای حفظ موقعیت خود در بدنه سینمای ایران. زنها فرشتهاند، ساخته شهرام شاهحسینی که در آن در کنار لادن طباطبایی و مهتاب کرامتی و لیلا اوتادی ایفای نقش کرد و فیلم دو خواهر که با محمدرضا گلزار و الناز شاکردوست همبازی شد. در این سالها نیکی کریمی در یک دوره افول کارنامه بازیگریاش قدم گذاشته و نقش مهم و بهیادماندنی از خود برجای نمیگذارد. این داستان تا سال ۱۳۹۴ و فیلم مرگ ماهی ادامه دارد.
وفور فیلمهای کمارزش و یا زیر متوسط بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ در کارنامه نیکی کریمی شگفتانگیز هستند و شاید نقش خوبش در ملودرام دستکم گرفته شده سیروس الوند یعنی زن دوم تنها استثنای این قضیه باشد. او سپس سفیر یک برند لوازم خانگی و الکترونیکی مشهور هم شد. کریمی اما از سال ۹۴ تا امروز با انتخابهای دقیق بازهم به سطح اول سینمای ایران بازگشته است.
لیلا حاتمی: کارنامه حاتمی به لحاظ انتخابها و فیلمها تقریبا بدون لک است. در هیچ فیلم تجاری ظاهر نشد و موقعیت خود بهعنوان یک بازیگر بینالمللی را بهخوبی درک کرده بود. او در فیلمهای مهرجویی، حاتمیکیا، فرهادی، کیمیایی، نعمتالله، صفی یزدانیان و… ظاهر شد. شاید تنها نشانههای کم آوردن حاتمی در بازی، در فیلم پرستاره کمال تبریزی یعنی ما همه با هم هستیم در سال ۱۳۹۶ بود.
که خب باز هم اسم کمال تبریزی و حضور ستارههای متعدد این انتخاب را توجیه میکند. فیلم بعدی او یعنی مرد بدون سایه هم چندان در کارنامه لیلا حاتمی قابل توجیه نبود، هرچند فرصتی ایدهآل برای طرفداران خانم حاتمی در رویت ایشان در بهترین وجه خود بود. کم آوردن لیلا حاتمی وقتی محرز شد که در فیلمهای تبلیغاتی یک برند لوازم خانگی ظاهر شد. منتظر اکران فیلمهای قاتل و وحشی و تصور هستیم تا لیلا حاتمی را در همان جایگاه گذشته خود پیدا کنیم.
هدیه تهرانی: او به شکلی غریزی و ناخودآگاه وارد عرصه سینما شد و خودش هرگز تصور نمیکرد که با چنین حجم از محبوبیت مواجه شود. او از سال ۷۶ تا ۸۲ به موج پیشنهادات سینمای تجاری نه گفت و در فیلمهایی ظاهر شد که به لحاظ مضمون یا کارگردان قابل دفاع بودند. در فیلمهای کیمیایی، سامان مقدم، احمد امینی، بهروز افخمی، بهمن فرمانآرا، ناصر تقوایی، فریدون جیرانی، حمید لبخنده و… حتی حضورش در فیلم دستهای آلوده هم به نکته مثبتی برای او بدل شد.
چراکه فیلم از فیلمنامه و شخصیتپردازی خوبی برخوردار بود. در سال ۸۲ او در دو کمدی بازی کرد که میشد احساس کرد که آن شاخکهای تیز و غریزی تهرانی برای دوری از سینمای تجاری اینبار در برابر دستمزدهای کلان و آسان از کار افتادهاند. فیلم دنیا ساخته منوچهر مصیری و فیلم دختر ایرونی ساخته محمدحسین لطیفی؛ در میان این دو فیلم، باز هم دختر ایرونی نیاز به برخی فنون بازیگری داشت اما در دنیا او تقریبا هیچ کار مهمی نکرد و در نقش زن وسوسهگر در مقابل صاحبخانه سنتی خود ظاهر شد.
و خب این تا به امروز تنها لغزشهای تهرانی در مقابل سینمای تجاری باقی مانده است و او دیگر تن به این پیشنهادات نداد تا حضور و بازی غیرمترقبهاش در سریال همگناه که طرفدارانش را کمی شگفتزده کرد. تهرانی مثل کریمی و حاتمی توانسته جایگاه خود در سطح اول سینمای ایران را حفظ کند.
طناز طباطبایی: این روزها به بازیگر بسیار مهمی در سینمای ایران بدل شده و تقریبا همیشه مواظب اعتبار خود بهعنوان یک بازیگر حرفهای بوده و طی ۱۵ سال گذشته با دقت از این ثروت خود مواظبت کرده است. تنها لغزش او به بازی در فیلم میلیونر میامی برمیگردد که آنهم احتمالا بهخاطر حضور سعید ملکان بهعنوان تهیهکننده فیلم میتواند باشد که ارتباط حرفهای مشخصی با طناز طباطبایی طی این سالها داشته است. طباطبایی هرچند بازیگر خوششانسی نبوده است اما حالا در حال چیدن مقاومت طولانیاش در مقابل وسوسه پولهای ساده سینمای تجاری است.
آزاده صمدی: صمدی در اوایل دهه نود به هدف اصلی سینمای تجاری بدل شد. محبوبیتش و ویژگیهایش میتوانست راه او را به سمت درو کردن پولهای هنگفت ساده باز کند. صمدی اما نشان داد که «بازیگری» برایش حرفهای جدی است. او حتی در کمدیهایی که ظاهر شد با وسواس و ظرافت در نقشهای خود فرو رفت و تفاوت خود را با سری کارهای این روزهای سینمای کمدی ایران بهخوبی نشان داد. بازیهای متفاوتش در خوب بد جلف، ۵۰ کیلو آلبالو و زیر نظر نشانههایی برای اهل فن بودند که صمدی یک بازیگر حرفهای و بااستعداد است. او این روند مراقبت و محافظت از برند خود را تا امروز حفظ کرده، هرچند بهنظر میرسد وقتش است که یک شاهنقش تعیینکننده را در سینمای ایران بهدست بیاورد.
سحر دولتشاهی: دولتشاهی پس از بازی در فیلم تجاری مستانه و تثبیت خود بهعنوان یک بازیگر جریان اصلی سینمای ایران، دیگر راه خود را از سینمای تجاری جدا کرد و نشان داد که کیفیت نقش برایش از هر چیزی مهمتر است. در ۸ سال گذشته او در هیچ فیلمی و هیچ نقشی بازی نکرده که حال از آن احساس شرم و پشیمانی کند. او پاداش این عزتنفس حرفهای خود را با بازی در آثار موفقی مثل سریال میخواهم زنده بمانم و قورباغه و همینطور فیلم درخشان آتابای دریافت کرده است.
پریناز ایزدیار: بهعنوان یکی از مهمترین ستارههای دهه نود سینمای ایران این دختر زاده بابل با تکیه بر روابط حرفهای خود انتخابهای بسیار خوبی داشته است و توانسته بدون آنکه دچار زحمتی شود، شهرت و اعتبار بهدست آمده خود را بهخوبی حفظ کند. او تقریبا در هشت سال گذشته در هیچ فیلم غیرقابل دفاعی ظاهر نشده و با حضور در دو سریال شهرزاد و جیران محبوبیت مناسبی نیز در میان عموم مردم کسب کرده است. باید دید در ادامه او به چه شیوهای اعتبار خود را حفظ میکند. تفاوت او با بقیه این فهرست در اینجاست که آن دلبستگی به حرفه بازیگری و آن تلاش برای پیشرفت در این هنر هنوز بهرغم همه این موفقیتها در بازی ایزدیار دیده نمیشود. منتظر میمانیم.