نگاهی حقوقی به پیچیدگیهای دو پرونده قتل جنجالی
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | رسیدگی به پروندههای قتل از نظر مردم، کار دشواری نیست. کافی است که قاتل پیدا شود و قتل را بتوان با اعتراف خود او یا با دلیل و مدرک به او منتسب کرد و بعد از آن است که قاضی به سادگی میتواند حکم قصاص (به تعبیر عمومی اعدام) را صادر کند و حکم نیز در مهلت کوتاهی اجرا خواهد شد. اما واقعیت اینطور نیست. پروندههای قتل چه در صدور حکم و چه در اجرای آن پیچیدگیهای بسیاری دارند. امروز با بررسی حقوقی دو خبر مهم حادثهای که در هفتههای اخیر منتشر شده، این پیچیدگیها را به شما نشان خواهیم داد.
یک: روز پانزدهم آبان، آقایی که ما در اینجا به او آقای «الف» میگوییم مقابل خانه یکی از ساکنان خیابانهای شمال پایتخت، شروع به داد و فریاد میکند و میگوید: «اردشیر بیا بیرون. باید ۸۵۰میلیون تومان مرا بدهی. بیا بیرون تا آبرویت را در محل نبردهام.» اما دقایقی بعد دو مرد خود را به آنجا رسانده و او را با ضربات چاقو به قتل میرسانند و فرار میکنند. طبیعتا پلیس ابتدا اردشیر را بازداشت میکند و او میگوید:
«مقتول اهل یکی از شهرهای غربی کشور است و مدتی قبل یک خودروی سانتافه به من فروخت و من هم پول او را دادم. ساعتی قبل اما او به مقابل خانهام آمد و داد و فریاد راه انداخت. برای حفظ آبرویم، به دوستم مسعود زنگ زدم و خواستم به مقابل خانهام بیاید و مقتول را از آنجا دور کند. اما او برای این کار دو شرور را مقابل خانهام فرستاد و آنها بهجای آرام کردن آن مرد، وی را به قتل رساندند.» بعد از دستگیری مسعود و آن دو شرور، آنها هم مدعی شدند که «قصد گوشمالی مقتول را داشتهاند اما بیآنکه بخواهند وی را به قتل رساندهاند.» فعلا هر چهار متهم بازداشت هستند.
آیا به نظر شما این پرونده ساده است؟ بیایید پیچیدگیهای آن را با هم مرور کنیم:
دو نفر بهاصطلاح مباشر این قتل بودند و آن را انجام دادند اما آیا عمل قتل منتسب به هر دوی آنان است؟ بهسادگی نمیتوان چنین چیزی گفت؟ مثلا اگر یکی از آنان مراقب اطراف بوده باشد و یکی با متهم درگیر شود یا یکی در درگیری زخمی شده باشد و در گوشهای افتاده باشد و نفر دوم با چاقو مقتول را کشته باشد، قتل منتسب به هر دو نفر نیست.
نقش مسعود چیست؟ دو فردی که ظاهرا قتل را مرتکب شدند گفتند که قصدی برای این کار نداشتند و قصدشان گوشمالی بوده است. بنابراین بهاصطلاح حقوقی به طریق اولی، قصد مسعود کشتن این فرد نبوده است ولی اگر او از کلماتی استفاده کرده باشد که معنای کشتن میدهد و مثلا گفته باشد «بزن نفلهاش کن» یا اگر از سطح خشونت این افراد و سابقه آنان در قتل یا ضرب و جرح شدید افراد خبر داشته باشد، ممکن است او معاون این قتل محسوب شود چرا که مطابق ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی «هرکس، دیگری را تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع به ارتکاب جرم نماید و یا بهوسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود» معاون در جرم خواهد بود.
اما نقش اردشیر چیست؟ او گفته که فقط خواسته مقتول از آنجا دور شود. در مورد این فرد بهسادگی حتی نمیتوان به معاونت در جرم هم حکم داد، مگر اینکه یا او میدانسته مسعود به چه کسانی زنگ خواهد زد و آن افراد چه سطحی از خشونت را خواهند داشت یا اینکه او دیده که این افراد در حال کشتن این فرد هستند و مداخلهای نکرده باشد.
دو: اما در پرونده دوم، در روز دوازدهم آبان، فردی با آتش زدن یک کمپ ترک اعتیاد موجب مرگ ۳۶ نفر و سوختگی ۱۲ نفر شده است. آیا این پرونده ساده است؟
باز هم جواب منفی است. چرا؟ متهم در اظهارات خود گفته که با مسئولان این کمپ دچار اختلاف بوده و به همین دلیل این کار را کرده است. حال باید دید که او قصد چه کاری را داشته است؟ آتش زدن کمپ و کشتن همه انسانهای آن یا خسارت مادی به کمپ؟
مگر فرقی هم میکند؟ بله. ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی را با هم میخوانیم:
جنایت در موارد زیر عمدی محسوب میشود:
الف- هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود…
ب- هرگاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً (بهصورت عرفی) موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، میگردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود.
پ- هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است، نسبت به افراد متعارف نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، نمیشود لکن درخصوص مجنیٌعلیه، به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنیٌعلیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد.
ت- هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد، بدون آنکه فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد، و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن، واقع شود، مانند اینکه در اماکن عمومی بمبگذاری کند.
آتش زدن یک کمپ میتواند مصداق بند ب یا پ این ماده باشد و بنابراین حتی اگر این فرد نمیخواسته این تعداد از افراد را بکشد، قتل به وی منتسب ميشود ولی این موضوع یک شرط دارد و آنهم این است که برای قاضی مشخص شود که مرتکب، کاری انجام داده که میدانسته از نظر عقلی باعث کشتن این افراد خواهد شد.
ولی اگر مثلا متهم گوشهای از کمپ را آتش زده باشد تا به صاحب آن خسارت بزند و بدون اینکه او بداند، در آن بخش از ساختمان یونولیت وجود داشته باشد و باعث گسترش آتشسوزی شده باشد؛ عمل او نوعا کشنده نیست.
مثال این ماجرا وقتی است که فردی برای اینکه خسارتی به کشاورزی بزند، مزرعه گندم او را آتش میزند و بدون اینکه او بداند آن شب طوفانی میآید و باعث میشود خانهای نیز در آن اطراف طعمه حریق شود و افراد ساکن در آن بمیرند. در اینجا نمیتوان قتل عمدی این افراد را به وی منتسب کرد.
سه: این پرونده البته پیچیدگی دیگری هم در اجرا خواهد داشت. فرض کنید که برای قاضی محرز شود که این فرد قاتل است و حکم به قصاص بدهد ولی بین اولیایدم ۳۶ مقتول این حادثه اختلاف باشد که حکم قصاص را اجرا کنیم یا دیه بگیریم؟ در این صورت قانون میگوید حتی یک نفر از اولیایدم هم میتواند بدون گرفتن اجازه از سایرین حکم قصاص را اجرا کند. پیچیدهتر آنکه به حکم قانون اگر در این پرونده یکی از اولیایدم قصاص بخواهد بدون اذن قاتل نخواهند توانست از اموال وی به او دیه بدهند و باید حتما اجازه قاتل در این زمینه گرفته شود.
ماده ۳۸۴ قانون مجازات اسلامی را بخوانید:
«اگر یک نفر، دو یا چند نفر را عمداً به قتل برساند و اولیای دم همه مقتولان، خواهان قصاص باشند، قاتل بدون اینکه دیهای بپردازد، قصاص میشود. اگر اولیای دم برخی از مقتولان، خواهان قصاص باشند و اولیایدم مقتول یا مقتولان دیگر، خواهان دیه باشند، درصورت موافقت قاتل به پرداخت دیه به آنان در مقابل گذشت از حق قصاصشان، دیه آنان از اموال قاتل پرداخت میشود و بدون موافقت قاتل، حق اخذ دیه از او و یا اموالش را ندارند.»
چهار: این موضوعات به ما نشان میدهد که در پروندههای اینچنینی تا چه میزان نیاز به کار کارشناسی و دوری از هیجانزدگی وجود دارد. در پرونده اول در اصل این گزارش پزشکی قانونی و گزارش ضابطان از اعترافات چهار متهم است که مشخص خواهد کرد قتل کار چه کسانی است و در پرونده دوم نیز گزارش آتشنشانی و گزارش ضابطان از اعتراف متهم مشخص میکند که آیا واقعا او قصد کشتن ۳۶ نفر را داشته یا در این قتلها عوامل دیگری مثل سهلانگاری مدیران این مرکز نیز موثر بوده است.