مربیان موفق و ناموفق نیمفصل اول لیگ بیستم
روزنامه هفت صبح | نیمفصل اول لیگ بیستم برای مربیان تیمها پر از اتفاقات عجیب و غیرمنتظره بود. مربیانی که از پس دشواریهای کارشان برآمدند و همچنین مربیانی که انتظارات را برآورده نکردند. در این مطلب، مربیان موفق و ناموفق نیمفصل اول لیگ بیستم را مرور میکنیم.
*** سربلندها
* یحیی گلمحمدی: فکر میکنید اتفاقاتی که در این چند ماه اخیر برای یحیی افتاد اگر برای محمود فکری میافتاد، او چه مصاحبهها و چه گله و شکایتهایی از زمین و زمان میکرد؟ البته یحیی هم سکوت نکرد و از برخی اتفاقات انتقاد کرد اما در کنار این گلایهها، پای تیمش ایستاد و با تمام کم و کاستیها ساخت و درنهایت تیمش را قهرمان نیمفصل کرد. آن هم در روزهایی که بهترین مهاجم تیمش را در اختیار نداشت و با مسائلی مثل مشکلات روحی ناشی از شکست تیمش در فینال لیگ قهرمانان آسیا دست و پنجه نرم میکرد. تیم او پنج بازی آخرش را با پیروزی پشت سر گذاشت و از دل بحران، به قهرمانی نیمفصل اول لیگ بیستم رسید.
* محرم نویدکیا: وقتی خبر رسید که او هدایت سپاهان را برعهده گرفته است، کمتر کسی به آینده او و تیمش امیدوار بود. محرم سابقه سرمربیگری و حتی مدرک مربیگری لازم برای نشستن روی نیمکت را هم نداشت اما هر چه از نیمفصل گذشت مشخص شد که نبوغ و خلاقیت محرم هنوز ته نکشیده است. او از تیمی که بار چند فصل ناکامی در لیگ برتر را به دوش میکشید، تیمی با شخصیت، محترم و البته خلاق و چشمنواز ساخت و در نهایت تیمش را نایبقهرمان نیمفصل اول کرد. تیم او قطعا در نیمفصل دوم جدیترین رقیب پرسپولیس برای قهرمانی در لیگ بیستم خواهد بود.
* سیروس پورموسوی: درباره او همواره شائبههایی وجود داشت. او را متهم به خرافه و استفاده از جادو میکردند و به پیراهن سفیدش که دکمههای مشکی داشت طعنه میزدند اما پورموسوی امسال نشان داد که یک مربی خوشفکر، جسور و البته بیادعاست. او در آبادان، تیمی را تحویل گرفت که فصل گذشته با رفتن سرمربیاش به تیم ملی، در مسیر سقوط قرار گرفته بود و بسیاری از ستارههایش را هم قبل از شروع فصل از دست داده بود. با این حال پورموسوی کاری کرد کارستان!
او با تیمی پر از بازیکنان جوان ناشناخته و تعداد کمی از بازیکنان باتجربه، گروهی جذاب و دوستداشتنی و مدعی ساخت. نفت با پورموسوی تا همین هفتههای آخر نیمفصل اول مدعی قهرمانی بود. اگرچه تیمش در چند بازی آخر افت کرد اما صنعتنفت با او همچنان مدعی و بالانشین خواهد بود، البته اگر در این تیم بماند و به اراک نرود.
* مجتبی حسینی: او یک نیمفصل خوب را روی نیمکت نفت در مسجدسلیمان سپری کرد. حسینی در این نیمفصل، برابر هیچ مدعیای کم نیاورد؛ نفت برابر استقلال، پرسپولیس و تراکتور مساوی کرد و فولاد و شهرخودرو و سپاهان را شکست داد و همین نتایج بود که در نهایت دل مدیران ذوبآهن را ربود و حسینی را به اصفهان برد. حسینی در همین اصفهان و به عنوان مغز متفکر گلمحمدی روی نیمکت ذوبآهن شناخته شد. حسینی در لیگ شانزدهم در دو مقطع، سرمربی ذوبآهن بود؛ مقطع اول فقط یک بازی بود که سعید آذری، گلمحمدی را تنبیه انضباطی کرد و اجازه نداد با تیم راهی مشهد شود. در نهایت هم وقتی گلمحمدی از ذوبآهن رفت، حسینی تا پایان فصل سرمربی شد.
*** ناکامها
* علیرضا منصوریان: بعد از تجربه ناکام در ذوبآهن اصفهان، نوبت به حضور در تراکتور رسید. منصوریان با امیدهای فراوان به تبریز آمد اما خیلی زود و پس از پنج هفته، از کار برکنار شد تا رویای او در تبریز خیلی زود نقش بر آب شود. او البته تلاشهای زیادی کرد تا در میان هواداران تراکتور محبوب شود. تلاش برای یاد گرفتن زبان ترکی و حرف زدن از شهریار و … بخشی از اقدامات عجیب منصوریان برای کسب محبوبیت در تبریز بود که در نهایت نتیجه نداد. منصوریان بعد از استقلال و ذوب این بار در تبریز شکست خورد و مشخص نیست دوباره چه زمانی فرصت نصیبش شود تا خودش را اثبات کند.
* رحمان رضایی: بعد از مدتها این فرصت به رحمان رضایی رسید تا در لیگ برتر سرمربیگری کند. او هدایت تیمی را به عهده گرفت که روزی در آن بازی میکرد اما از همان هفتههای نخست کشمکش بین رحمان رضایی و باشگاه ذوبآهن شدید شد و در کنار آن اشتباهات داوری هم مزید بر علت شد تا این تیم تا هفته چهاردهم به بردی دست پیدا نکند. سرانجام رحمان رضایی از کار برکنار شد و اولین تجربهاش در لیگ برتر از روی نیمکت به موفقیتی منجر نشد اما بیانصافی است که از اشتباهات پرشمار و مرگبار داوری علیه این تیم حرف نزنیم. شاید اگر این سوتهای اشتباه نبود، ذوبآهن امروز در ردههای بالاتری قرار داشت و رحمان هم هنوز روی نیمکت این تیم نشسته بود.
* محمود فکری: جایگاه استقلال در جدول ردهبندی به گونهای نیست که بخواهیم نام محمود فکری را در بین ناکامها بگذاریم ولی نحوه رفتار این سرمربی، مصاحبههایش و همچنین انتقاد شدید هواداران استقلال از او باعث شده تا فکری در آستانه برکناری از تیم محبوبش قرار بگیرد. هنوز هم مشخص نیست که او در نیمفصل دوم همچنان روی نیمکت استقلال باشد یا نه. همین دیروز تجمع استقلالیها در مقابل ساختمان مجلس، با شعارهایی علیه او همراه شد تا مشخص شود که استقلالیها مصرانه به دنبال یک مربی دیگر برای تیمشان هستند.
* مسعود شجاعی: او از هفته ششم به صورت موقت جای منصوریان را روی نیمکت تراکتور گرفت. با این حال او هم نتوانست تغییر چندانی در روند نتایج تراکتور ایجاد کند و البته حاشیههایی هم با اتفاقاتی مثل نیمکتنشینیهای مشکوک اشکان دژاگه در تیم ایجاد کرد. ضمن اینکه تراکتور برای اولین بار از زمان بازگشت به لیگ برتر، با هدایت شجاعی در سه بازی خانگی متوالی شکست خورد! همه این اتفاقات باعث شد تا در نهایت مسئولان باشگاه تراکتور از او ناامید شوند و برای دومین بار در چند سال اخیر نیمکت تیمشان را به رسول خطیبی بسپارند.
* مجید جلالی: آقا معلم فوتبال ایران، بازگشت ناموفقی به لیگ برتر داشت. او فصل گذشته توانست گلگهر را در لیگ برتر نگه دارد اما برای این فصل با مدیران این باشگاه به توافق نرسید و در شروع فصل بیکار ماند اما نتایج ضعیف نساجی با وحید فاضلی باعث شد تا مدیران این باشگاه یک بار دیگر به سراغ جلالی بروند تا او تیم را از بحران نجات دهد. با این حال جلالی هنوز نتوانسته هیچ اتفاقی را در نساجی رقم بزند. از وقتی که او به این تیم برگشته، نساجی هنوز حتی یک پیروزی هم به دست نیاورده و در واقع وضعیت تیم امید شهر خسته، بدتر هم شده است.
*** متوسطها هم هستند
درباره عملکرد برخی مربیان هم نمیتوان آنها را در یکی از این دو دسته قرار داد. نکونام با فولاد بد نتیجه نگرفته اما انتظارات را هم برآورده نکرده است. قلعهنویی در سیرجان شروع خوبی داشت ولی در ادامه افت کرد؛ با این حال جایگاه تیمش در جدول خیلی هم بد نیست. مهدی تارتار هم با پیکان نسبت به بضاعت این تیم فاجعه نیافریده و توانسته تیمش را از منطقه سقوط دور نگه دارد.