مدعیان پوشالی وفاداری در فوتبال ایران
روزنامه هفت صبح | «اینجا خانه من است، در ایران فقط برای فلان تیم بازی میکنم» این جملات آشنا را از زبان خیلی از بازیکنان شنیدهایم اما واقعا چند نفر به این ادعاهایشان عمل کردهاند؟ واقعیت این است که دقیقا همانهایی که بیشتر از بقیه ادعای تعصب و عشق و علاقه به تیمهایشان داشتهاند، از همین تیمها گریختهاند و گاهی به تیمهای رقیب هم پیوستهاند. مهمترین این چهره را مرور میکنیم.
احسان حاجصفی: کاپیتان تیم ملی ایران فوتبالش را از سپاهان اصفهان شروع کرد. چند سال در این تیم بازی کرد و برای گذراندن دوران خدمت سربازی به تراکتورسازی تبریز رفت. پس از سربازی به اصفهان برگشت و بالاخره پس از حدود ۱۰ سال لژیونر شد و به تیم اف اس وی فرانکفورت در دسته دوم آلمان پیوست. دوران خوبی را در این تیم سپری نکرد و پس از یک سال دوباره پیراهن سپاهان را پوشید. دوران حضورش در سپاهان این بار خیلی کوتاهتر بود و حاجصفی این بار به یونان رفت و دو سال در پانیونیوس و المپیاکوس بازی کرد.
در بازگشت و درست وقتی که سپاهان به او نیاز داشت، ترجیح داد به پیشنهاد نجومی تراکتور و زنوزی پاسخ مثبت بدهد و دو سال در این تیم بازی کند. حاجصفی در نیمفصل دوم لیگ بیستم و در حالی که تراکتور دیگر آن تیم قدرتمند نبود و از سوی زنوزی به اندازه قبل حمایت مالی نمیشد، از این تیم جدا شد و به سپاهان برگشت. با این تیم به نایبقهرمانی لیگ رسید و در حالی که به نظر میرسید در ۳۱ سالگی دیگر سودای ماجراجویی و لژیونر شدن نداشته باشد، ناگهان به تیم آاک یونان پیوست. او همواره از علاقه قلبیاش به سپاهان حرف زده اما در بزنگاههای حساس همواره به این تیم پشت کرده است.
درباره خدمت سربازی چاره دیگری نبود و برای دوره اول و دوم لژیونر شدن هم به دلیل سن و سالش نمیشود خردهای به حاجصفی گرفت اما واقعا آیا این بار در ۳۱ سالگی او نمیتوانست قید لژیونر شدن را بزند و این چند سال آخر فوتبالش را در خانه بماند؟او در پست اینستاگرامی آخرش از هواداران سپاهان خداحافظی کرده و نوشته: «خداحافظی با سپاهان و خانهام همواره سخت بوده اما در فصل پیش رو تقدیر چنان شد که در خدمت سپاهان نباشم ولی قلبم همیشه به عشق سپاهان خواهد تپید.» فقط نمیدانیم این چه جور عشقی است که در مواقع نیاز، خبری از جناب عاشق نیست و تقدیر جور دیگری رقم میخورد!
فرهاد مجیدی: سرمربی فعلی آبیها در دوران بازی، از وقتی به استقلال رفت، دیگر در هیچ تیم داخلی بازی نکرد. در واقع او از معدود کسانی است که در ایران فقط برای تیمی بازی کرد که مدعی بود عاشقش است! اما او چند بار به همین عشق پشت کرد و راهی تیمهای عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس شد. او یک بار استقلال را به مقصد راپید وین اتریش ترک کرد. بعد از یک سال برگشت و با انجام شش بازی در استقلال راهی امارات شد و حدود هفت سال در تیمهای مختلف الوصل، العین، الاهلی و النصر بازی کرد.
بهترین سالهای فوتبالش را در این کشور سپری کرد و پس از هفت سال دوباره پیراهن استقلال را پوشید. حدود پنج سال برای استقلال به میدان رفت و درست در دورانی که این تیم برای قهرمانی به او نیاز داشت، ناگهان در میانه فصل با ادعای دلتنگی برای فرزندش تیام، استقلال را رها کرد و به الغرافه قطر پیوست! پس از رفتن او چند استقلالی دیگر هم از این تیم جدا شدند و در نهایت استقلالی که شانس زیادی برای قهرمانی داشت، نتوانست قهرمان شود و پرویز مظلومی هم به صراحت اعلام کرد که جدایی مجیدی باعث ناکامی استقلال شده است.
بعد از یک فصل، مشکل دلتنگی تیام حل شد و مجیدی برای سومین بار به استقلال برگشت. در حالی که به نظر میرسید این بار تیمش را تا پایان فصل همراهی کند، اما این بار هم خبری از وفاداری نبود و مجیدی به شکلی ناگهانی و باورنکردنی، در بازی وسط فصل مقابل مس کرمان، برای همیشه فوتبال را کنار گذاشت! این بار هم جدایی او شوک بزرگی به استقلال وارد کرد و تیمی که میتوانست قهرمان لیگ برتر شود، در پایان فصل حتی سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را هم نگرفت.
مجیدی در دوران مربیگری هم تا امروز در سه مقطع هدایت استقلال را برعهده داشته است. او فصل گذشته در حالی که میتوانست به خاطر هواداران، اختلافش با احمد سعادتمند را کنار بگذارد، استعفا داد ولی برگشت اما در نهایت استقلال در فینال جام حذفی مغلوب تراکتور شد.
سروش رفیعی: او در نیمفصل دوم لیگ برتر شانزدهم و با پایان دوران خدمت سربازیاش در تراکتور به پرسپولیس آمد. در این تیم درخشید و یکی از عوامل افت تراکتور و قهرمانی پرسپولیس شد. در همان یک نیمفصل بارها مدعی شد که از این تیم جدا نخواهد شد اما در پایان فصل و در حالی که فقط ۱۴ بازی برای پرسپولیس انجام داده بود، ناگهان به لیگ قطر و تیم ضعیف الخور کوچ کرد! در این تیم روزهای خوشی را پشت سر نگذاشت و در حالی که کاملا از فرم خوب خود فاصله گرفته بود، پس از یک سال به پرسپولیس برگشت.
یک نیمفصل ضعیف و دور از انتظار باعث شد تا برانکو عدم نیازش به او را اعلام کند. رفیعی در نیمفصل دوم به فولاد رفت اما در این تیم هم یک بازیکن ضعیف بود و در پنج بازی به میدان رفت. آنقدر از سروش رفیعی واقعی فاصله گرفته بود که کالدرون هم او را نخواست و به شهرخودرو رفت. در این تیم هم هرگز به دوران اوجش برنگشت و در نهایت به سپاهان اصفهان رفت. سرانجام در لیگ بیستم رفیعی توانست روزهای خوبش در تراکتور و پرسپولیس را تکرار کند و تبدیل به بهترین پاسور لیگ شود. حالا قراردادش با سپاهان به اتمام رسیده و گفته میشود قصد دارد به تیم دیگری بپیوندد.
شایعه جدی درباره او احتمال پیوستنش به استقلال است. از قول مدیران سپاهان نقل شده که خود رفیعی هم برای پیوستن به استقلال ابراز تمایل کرده اما حتی اگر به استقلال هم نرود، به دلیل جدایی زودهنگامش از پرسپولیس و ناآماده برگشتن به این تیم، جزو بیوفاهایِ مدعیِ وفاداری در فوتبال ایران محسوب میشود. او با یک نیمفصل بازی در پرسپولیس از قطر پیشنهاد نزدیک به یک میلیون دلاری دریافت کرد و خیلی زود قید تیمی که او را بزرگ کرد زد. رفیعی مدعی شده بود در ایران فقط برای پرسپولیس بازی خواهد کرد اما تا همین حالا در سه تیم دیگر ایرانی بازی کرده است!