متهمان ناکامی استقلال در دادگاه!
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | استقلال در فینال جام حذفی به تراکتور باخت تا فصل را با دستی خالی و دستاوردی نصفه و نیمه مثل سهمیه پلیآف لیگ قهرمانان آسیا به پایان برساند. درست از لحظه سوت پایان بازی فینال، فضای مجازی پر شد از کامنتها و نظراتی درباره دلایل اصلی ناکامی استقلال و خب مثل همیشه نفراتی هم به عنوان مقصران اصلی این ناکامی معرفی شدند اما به راستی مقصران واقعی ناکامی بزرگ استقلال در فینال جام حذفی چه کسانی بودند؟
*** متهم ردیف اول: احمد سعادتمند
سفر مدیرعامل استقلال به ایتالیا درست چند روز قبل از دربی مرحله نیمهنهایی جام حذفی کاملا تمرکز کادر فنی این تیم را به هم ریخت. البته استقلال در همین وضعیت هم توانست دربی را در ضربات پنالتی ببرد و به فینال جام حذفی برسد اما فرهاد مجیدی در کمتر از ۲۴ساعت پس از این بازی به صراحت از سفر سعادتمند به ایتالیا انتقاد کرد. مدیرعامل استقلال البته، در برنامه هفته گذشته ورزش و مردم، تا جایی که میتوانست سعی کرد ماجرای سفرش به ایتالیا را توجیه کند.
او از شرایط کرونایی، فرصت کم برای مذاکره و توافق استراماچونی و تصویب و دستور هیات مدیره به عنوان دلایلی نام برد که باعث شد در آستانه دربی به ایتالیا برود و با استراماچونی مذاکره کند. صحبتهای او در این برنامه تا حدودی قانعکننده هم بود اما سوال این است که اگر سعادتمند قصد بازگرداندن استراماچونی به استقلال را نداشت، آیا قبل از سفر به ایتالیا نمیتوانست با مجیدی جلسهای بگذارد و همین توضیحات را به او بدهد تا این جنجال بزرگ به وجود نیاید؟ آیا نمیشد مجیدی را با آرامش خاطر و تمرکز به مصاف دربی فرستاد؟
سعادتمند البته سعی کرد هواداران استقلال را قانع کند که فقط و فقط برای مذاکره و توافق با استراماچونی بر سر مطالباتش از استقلال به ایتالیا رفته اما گلههایی که از مجیدی کرد نشان داد جناب مدیرعامل، حتی اگر قصد بازگرداندن استراماچونی را نداشته باشد، تمایلی هم به ادامه همکاری با مجیدی ندارد. او از دلخوریهای قدیمی و شخصی خودش از مجیدی مثل تسلیت نگفتن فوت برادرش توسط سرمربی!
ملاقات نکردن با مدیرعامل در دفتر او و عدم تمایل مجیدی به هر گونه دیدار و گفتوگو با خودش گفت تا مشخص شود که رابطه این دو نفر از همان روز اول هم خوب نبوده و هر ادعایی مبنی بر نبود مشکل بین این دو نفر، کاملا صوری و ظاهری بوده و اختلافات عمیقی بین سعادتمند و مجیدی وجود داشته است. سعادتمند حتی بعد از استعفای اینستاگرامی مجیدی، از او حمایت نکرد و رسانه رسمی باشگاه که مواضع مدیرعامل را منعکس میکند، در خبری کوتاه فقط مدعی شد که نامه استعفای رسمی مجیدی به باشگاه نرسیده است!
در نهایت، اعلام رسمی رسانه باشگاه مبنی بر مذاکره با استراماچونی برای بازگشت به استقلال آن هم در فاصله کمتر از یک ساعت پس از باخت این تیم به تراکتور نشان داد که نگرانیها و ادعاهای مجیدی درباره دلیل اصلی سفر سعادتمند به ایتالیا، زیاد هم بیراه نبود. در مجموع به نظر میرسد ندانمکاری و اشتباهات استراتژیک سعادتمند در یک هفته گذشته مهمترین نقش را در ناکامی استقلال در پایان فصل داشته است.
*** متهم ردیف دوم: فرهاد مجیدی
واکنش مجیدی به خبر سفر سعادتمند به ایتالیا، دقیقا شبیه داوری بود که میخواهد اشتباه غیرعمدیاش به ضرر یک تیم را با اشتباهی عمدی به ضرر تیم مقابل جبران کند. مجیدی حتی اگر مطمئن بود که سعادتمند برای بازگرداندن استراماچونی به ایتالیا رفته است، میتوانست و باید برای حفظ آرامش تیمش و جو باشگاه سکوت میکرد و اعتراضش را به بعد از بازی فینال جام حذفی موکول میکرد.
استعفای اینستاگرامی او و سپس مصاحبه طوفانیاش علیه سعادتمند و گفتن این جمله که با او حتی ناهار هم نمیخورد، هیچ کمکی به بهتر شدن اوضاع باشگاه نکرد و فقط و فقط ثابت کرد که او آنقدرها هم که نشان میدهد حرفهای نیست. او با توپ پر و احتمالا اطمینان از قهرمانی تیمش در جام حذفی، از سعادتمند خواسته بود که حتی در صورت قهرمانی استقلال هم به فکر سرمربی جدیدی باشد چرا که به هیچ وجه قصد ندارد در آینده با او همکاری کند.
اگر مجیدی کمی تحمل میکرد و تیمش با آرامش بیشتری به مصاف تراکتور میرفت، این احتمال وجود داشت که استقلال برنده فینال و قهرمان جام حذفی شود و در این صورت، این مجیدی بود که در تقابل برابر سعادتمند دست بالا را داشت و حتی ممکن بود فضای هواداری به سمتی پیش برود که یا خود سعادتمند مجبور به استعفا شود یا وزیر ورزش چارهای جز تغییر دادن مدیرعامل باشگاه نداشته باشد اما حالا که استقلال باخته و دست مجیدی از جام کوتاه مانده، بعید است هواداران استقلال هم مثل گذشته پشت مجیدی بایستند و خواهان ماندن او و رفتن سعادتمند باشند.
به ویژه حالا که سعادتمند رسما به دنبال بازگرداندن استراماچونی هم هست و این برگ برنده او در جدال بقا در استقلال در مقابل مجیدی است. مجیدی باید بپذیرد که با واکنش عجولانه و احساسی به سفر سعادتمند به ایتالیا، نقش زیادی در از دست رفتن تمرکز بازیکنان تیمش در بازی فینال داشت و سهمش در این ناکامی اگر بیشتر از سعادتمند نباشد کمتر از او نیست.
*** متهم ردیف سوم: سیدحسین حسینی
دروازهبان جنجالی و احساساتی استقلال، در دو بازی آخر تیمش هم نتوانست جلوی ابراز احساسات خودش را بگیرد. او که در جریان بازی مقابل پرسپولیس در مرحله نیمهنهایی جام حذفی دو گل خورده بود و حداقل روی یکی از آنها مقصر بود، به خاطر گرفتن یک پنالتی از چهار پنالتی پرسپولیسیها، باز هم احساساتی شد و گریه کرد و در مصاحبهای گفت:
«فشارهای زیادی که رویم بود باعث شد بعد از موفقیتم در پنالتیها اشک بریزم. خوشحالیام از این بود که با گرفتن این پنالتی فشارها را از روی خودم توانستم کم کنم و دل هواداران را به دست بیاورم.» اشتباه بزرگ حسینی این بود که تصور میکرد با گرفتن یک پنالتی، تمام اشتباهات قبلی خود را جبران کرده و دیگر قرار نیست اشتباهی مرتکب شود .
اما او در بازی فینال جام حذفی مقابل تراکتور، حداقل روی دو گل از سه گل حریف، مقصر اصلی بود. روی گل اول جاگیری بدی داشت و باعث شد تا سانتر خانزاده به شکل مستقیم وارد دروازه استقلال شود و روی گل دوم هم خروج ناشیانه او بود که باعث شد تا اکبر ایمانی با ضربه سر از زاویه بسته دروازه استقلال را باز کند. نمایش او در این بازی آنقدر بد بود که در پایان بازی هشتگ «حسینی را اخراج کنید» در کانالهای هواداری استقلال در فضای مجازی حسابی داغ شد!
*** متهم ردیف چهارم: موعود بنیادیفر
در مقایسه با متهمین قبلی، نقش داور بازی خیلی کمرنگ است. قبل از اینکه گل دوم تراکتور به ثمر برسد، توپ در میانه میدان به دست ساسان انصاری برخورد کرد که تقریبا تمام کارشناسان داوری معتقد بودند داور باید اعلام خطای هند میکرد اما او از این صحنه گذشت و ثانیههایی بعد گل دوم تراکتور توسط اشکان دژاگه به ثمر رسید.
این بزرگترین اشتباه بنیادیفر در طول بازی بود که به ضرر استقلال رقم خورد و در نتیجه بازی تاثیر هم داشت اما در مقایسه با نقش سعادتمند، مجیدی و حسینی، نباید بنیادیفر را زیاد مقصر دانست. ضمن اینکه هواداران استقلال نباید فراموش کنند همین داور بود که با اعلام یک پنالتی اشتباه در بازی مقابل سپاهان، باعث صعود تیمشان به مرحله نیمهنهایی شد. البته که آن اشتباه، توجیهی برای اشتباه او در بازی فینال نیست اما اگر بخواهیم منصفانه و بدون غرض قضاوت کنیم، نقش بنیادیفر در شکست استقلال در فینال ناچیز بود و اصلا قابل مقایسه با نقش بزرگ و پررنگ و تاثیرگذار خود استقلالیها نبود.