کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۰۹۲۳۴
تاریخ خبر:

ماجرای پزشک وارسته، ‌قایدی و بانو و بتمن!

روزنامه هفت صبح | یک: خیلی خوب است که رسانه‌های رسمی و ارزشی به فکر می‌افتند که ترفندهای پشت پرده صنایع دارویی جهان را افشا کنند. مطمئنا چنین ترفندهایی وجود دارد اما خب عقلای صنایع دارویی جهان با یک بیزینس فوق تصور به لحاظ مالی، ‌آن‌قدر باهوش هستند که حیثیت خود را به سادگی بر باد ندهند. پس طبیعتا این ایده اشتباه است که فکر کنیم این شرکت‌های دارویی مدام در حال کلاهبرداری هستند و جنس‌های خطرناک به بازار می‌فرستند.

طبیعتا این‌گونه نیست و همه پزشکان جهان هم خود‌فروخته نیستند. واحد مرکزی خبر گزارشی کار کرده در این باب که: «خیلی هم فکر نکنید واکسن‌های آمریکایی چیزهای تحفه‌ای هستند و کلی خطر دارند.» خانم آمنه‌سادات ذبیح‌پور هم نریشن این گزارش را می‌خواند. اما این گزارش آکنده است از سهل‌انگاری که نتیجه‌اش در انتها کوچک شدن جایگاه تلویزیون در منظر بیننده است.

و این اتفاق خوبی نیست. لحن و شکل انجام این گزارش غیرحرفه‌ای و غیردقیق است و بدتر از آن اینکه این عدم دقت و سهل‌انگاری حرفه‌ای به‌عنوان یک ژورنالیست و برنامه‌ساز را در پشت کلمات و الفاظ انقلابی پنهان کرده‌اند. سازندگان گزارش می‌خواهند به ما بگویند در مورد شایستگی‌های‌مان به‌عنوان ژورنالیست خیلی مته به خشخاش نگذارید به جایش ببینید که چقدر متعهد هستیم.

خب این یک بازی قدیمی است. مسئولین تلویزیون دیگر باید با این نوع برنامه‌سازی‌ها آشنا باشند. استفاده مدام از کلمه واکسن آمریکایی بدون آنکه مشخص کنند منظورشان بالاخره فایزر است یا مدرنا و یا جانسون اند جانسون نمونه‌ای از این سهل‌انگاری‌هاست. شخصا به شرکت‌های بزرگ دارویی جهان بدبین هستم اما به‌نظرم برنامه‌ای که از تلویزیون پخش شد بیشتر موجب سبک شدن تلویزیون بود.

دو: ملاقاتی داشتم با دکتر علیئی. پزشکی که سال پنجم دانشگاه در آمریکا، وقتی در ایران انقلاب شد به کشورش بازگشت و با شروع جنگ هم به جبهه رفت و پس از سیزده ماه مجروح شد و اسیر شد و هشت سال و نیم در اسارت بود. وقتی به کشور بازگشت ۳۶ ساله بود. یعنی در پایان دوره جوانی‌اش. در بازگشت تحصیلات خود را در دانشگاه تهران تکمیل کرد و حالا در جنوب‌شهر یک مطب دارد. ازش پرسیده شد از زندگی‌ات راضی هستی؟ پاداش زحماتت را گرفته‌ای؟ ‌گفت هنوز خودم را مدیون می‌دانم. به هزار دلیل.

سه: داستان استقلال دیگر خسته‌کننده شده. هر سال دیر بازیکن می‌گیرد، ‌دیر تمریناتش را شروع می‌کند، دیر امتیازاتش را جمع می‌کند و وقتی به اوج توانایی‌هایش می‌رسد که فصل از نیمه گذشته است. به نظر می‌رسد فضای داخل رختکن استقلال کمی بیش از حد لزوم شوخ و شنگ است. بیست روز دیگر با الهلال بازی دارند و هنوز با بازیکن‌های چندانی قرارداد بسته نشده است. خبرهای استقلال این روزها منحصر شده است به پیگیری جناب قایدی و همسر گرامی در پاساژهای دوبی و گزارشاتی از استاد داریوش شجاعیان باز هم در دوبی. بابا جان فوتبال مهم است. تمرین می‌خواهد و مرارت و سختی. تفریح حق شماست اما بازی مهمی در پیش دارید.

چهار: جهانبخش در بازگشت به فوتبال هلند دوباره دارد نفس می‌کشد. فوتبال انگلیس برای جهانبخش سخت بود. فکر کن مجبور باشی در یک مسابقه با غولی مثل کایل واکر سروکله بزنی. بازگشت جهانبخش به فوتبال هلند بلافاصله اعتماد به نفس از دست رفته او را نیز احیا کرده است.

کدخبر: ۴۰۹۲۳۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر