ماجرای مردی که دختر جوان را ربوده بود
روزنامه هفت صبح | آخرین روزهای بهمن ۹۸ بود. مرد جوانی که مدیر یک کارگاه صنعتی کوچک بود، وقتی به خانه بازگشت با چهره نگران همسرش روبهرو شد و زن جوان در حالی که اشک میریخت ادعا کرد از ظهر خبری از دخترشان نیست و به هر جا که احتمال میداد سرکشی کرده اما هیچ اثری از سمانه به دست نیاورده است.
پدر جوان که نگران دختر ۲۱ سالهاش بود، خیلی زود به اداره پلیس در یکی از شهرهای شمالی کشور رفت و از ماموران خواست تا ردی از سمانه پیدا کنند. ماموران در تحقیق از پدر سمانه پی بردند که دختر جوان بیمار کمتوان ذهنی است و بیشتر اوقات در خانه بوده و هر وقت قصد داشته به جایی برود همیشه یکی از اطرافیان یا اعضای خانوادهاش کنارش بودهاند.
کارآگاهان در ابتدا احتمال دادند که دختر جوان با توجه به بیماریاش بدون مشورت با اعضای خانواده از خانه خارج شده و مسیر خانه را گم کرده است و در همین راستا تجسسهای پلیسی آغاز شد اما هیچ سرنخی از سمانه در شهر به دست نیامد.
*** نخستین سرنخ
تجسسهای فنی ادامه داشت و ماموران پی بردند که یکی از کارمندان کارگاه صنعتی پدر سمانه نیز از همان روز ناپدید شده و هیچ کس خبری از او ندارد. تیم پلیسی به سراغ خانواده مرد جوان که چهار فرزند دارد رفتند و همسر وی ادعا کرد که عرشیا مثل همیشه برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد اما دیگر خبری از او نداریم.
ماموران در تحقیق از هر دو خانواده پی بردند که عرشیا رابطه خوبی با صاحب کارش دارد و رفت و آمد خانوادگی دارند و هیچ اختلافی بین آنها نیست و در گام نخست فرضیه انتقامجویی به درهای بسته خورد اما ناپدید شدن عرشیا و سمانه سناریوی مرموزی را پیش روی ماموران قرار داده بود.یک هفته از ماجرای ناپدید شدن سمانه گذشت تا اینکه یکی از بستگان او در تهران با خانواده دختر گمشده تماس گرفت و ادعا کرد دخترشان به خانه آنها مراجعه کرده است.
سناریوی مرموزی پیش روی ماموران قرار داشت و خانواده سمانه به سرعت خود را به تهران رساندند و وقتی سمانه را در خانه بستگانشان دیدند ابتدا فکر کردند دخترشان با توجه به بیماریای که دارد بدون اطلاع خانواده به تهران سفر کرده و سپس به خانه بستگانشان رفته است اما سمانه وقتی پیش روی خانوادهاش قرار گرفت ادعای عجیبی را مطرح کرد.
سمانه ۲۱ ساله ادعا کرد که در این مدت با عرشیا بوده و او پس از یک هفته زندگی در یک خانه ویلایی او را به جلوی در این خانه رسانده و فرار کرده است.تجسسهای پلیسی برای دستگیری عرشیا آغاز شد و ماموران در تحقیقات از دختر جوان پی بردند که این مرد در مدت یک هفته، سمانه را هدف نیت شیطانی خود قرار داده است.
ردیابیها ادامه داشت تا اینکه ماموران اطلاع پیدا کردند که عرشیا در خانه یکی از دوستانش در جنوب تهران زندگی میکند که در این مرحله تیمی از ماموران پلیس با دستور نیابت قضایی به تهران سفر کرده و پس از هماهنگیهای لازم و شناسایی مخفیگاه عرشیا در یک عملیات غافلگیرانه این مرد را دستگیر کردند.
عرشیا که راهی جز اعتراف پیش روی خود نداشت، به ماموران گفت: سالهاست که با خانواده سمانه رفت و آمد دارم و در کارگاه پدرش کار میکنم که نمیدانم چطور شد وسوسه شیطانی به ذهنم آمد. هفته گذشته به جلوی در خانه پدر سمانه رفتم و دختر جوان را به بهانه اینکه به خانه خالهاش برسانم سوار بر خودرو کردم اما به شهر چالوس رفتم و یک ویلا اجاره کردم و در این مدت نقشه شومی که در ذهن داشتم را به اجرا گذاشتم.
وی ادامه داد: چون میدانستم سمانه بیماری کمتوانی ذهنی دارد فکر میکردم از اتفاقاتی که در این یک هفته برای او رقم خورده چیزی به خاطر نمیسپارد و همه فکر میکنند سمانه خودش از شمال به تهران آمده و کسی متوجه کار من نمیشود اما وقتی ماموران به سراغم آمدند و فهمیدم که سمانه همه ماجرا را تعریف کرده و مرا لو داده است، شوکه شدم.
این مرد در پایان گفت: پشیمانم و نمیدانم چطور دست به این کار زدم.بنا به این گزارش، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران پس از اعترافات متهم به اقدام شومش، او را در اختیار ماموران پلیس محل ربوده شدن دختر جوان که در یکی از شهرهای شمالی است، قرار داد و ادامه تحقیقات به دادسرای همان شهر ارجاع
داده شد.