ماجرای سرگیجه، اینترنت خانگی و ۶۷هزار تماشاچی
روزنامه هفت صبح | یک: سرم مدام گیج میرفت (میرود) و کرخت میشود.رفتم دکتر.پس از سالها. معاینهام کرد و در همان حال پرسید آخرین آزمایش خونت مال چه وقتی بوده؟همان سوال لعنتی که ازش میترسیدم.آرام زمزمه کردم:پنج …. و بقیهاش را خوردم.در حالی که گوشی را به پشتم چسبانده بود گفت:خب پنج ماه پیش خوبه.همه چیز مرتب بود؟
مجبور شدم صدایم را کمی بلندتر کنم و بگویم:پنج سال پیش دکتر. پنج سال پیش آزمایش دادم. لحظه شگفتانگیزی بود.پر از تعلیق.در حالی که زبانههای خشم را در چهرهاش میدیدم که در حال شعلهور شدن بود.با صدای غریبی فریاد زد:پنج سال پیش؟پنج ساله که آزمایش خون ندادی؟یک لحظه به فکرم رسید که ممکن است همان گوشی را در حلقم فرو کند….
دیروز صبح رفتم آزمایشگاه و باز هم مثل همیشه از این فرایند خون دادن و رگ پیدا کردن و سرنگ در دست فرو کردن و بعد آن داخل چرخاندن سرنگ برای اینکه رگ را بیشتر بخراشد و خون بیشتری اخذ کند،ناراضی شدم.نمیفهمم چرا پیشرفت علم متوقف شده است.نمیشود راه بهتری برای آزمودن و محک زدن وضعیت جسمانی یک بیمار پیدا کرد؟
* دو: دنبال یک خط اینترنت خانگی درست و حسابی میگشتم.به چند موسسه زنگ زدم. فایدهای نداشت.جوابها اینطوری بودند:پول را واریز کنید و ۸۰روز کاری باید صبر کنید،۱۲۰روز کاری…،آنجا خطی برای ارائه نداریم…متاسفیم…و… با دوستی حرف زدم که در کار رسانه است و مشکل را گفتم.ساعت ۱۱ صبح.بنده خدا در بهشتزهرا هم بود.گفت حلش میکنم.کسی را میشناسم که میتواند کمک کند.ساعت ۱۲ از شرکت مربوطه به من زنگ زدند.نشانی دقیق خواستند روی گوگل مپ.
گفتند اول باید بیایند ببینند آنجا برای خط اینترنت مناسب هست یا نه و اینکه دوباره زنگ میزنند. بار دوم ساعت ۳ زنگ زدند و گفتند کارشناس را اعزام کردهایم به سمت خانهتان. خودم را رساندم خانه.جوان برومندی آمد و ساعت ۵ عصر خط اینترنت من وصل شده بود.خداوند سایه این دوستان را از سر ما کم نکند.
* سه: فرانسه دیشب مقابل مجارستان لغزید.در بازی که کاملا مسلط بود و فرصتهای گل پرشماری هم داشت و خب بدشانسی آورد.نکته جالب اما حضور ۶۷هزار تماشاگر در ورزشگاه فرانس پوشکاش مجارستان بود. ۶۷ هزار نفر در کنار هم این بازی را نگاه کردند.مثل تصویری نوستالژیک از دوران پیش از کرونا.