کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۷۲۹۶
تاریخ خبر:

قاب تاریخ| فروتنی شهید خرازی و ناسازگاری بهزاد و نازک‌

روزنامه هفت صبح،‌ مرتضی کلیلی ‌| ‌با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر‌ و یادی ‌‌از ‌گذشته می‌کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده ‌شده‌ای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست. عکس‌هایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، عکس‌های فوتبالی، نوستالژیک و… برای دیدن تصاویر و شرح آن ادامه مطلب را بخوانید.

‌قاب مشاهیر ۱
ماجرای برخورد جالب قهرمان کشتی جهان با شهید خرازی؛ ‌در روزهای ابتدایی سال ۶۱ جمعی از کشتی‌گیران و رزمی‌کاران اصفهانی که در بین آنها چهره‌های سرشناسی حضور داشتند، به طور دسته‌جمعی راهی جبهه‌های جنگ شدند. مرادعلی شیرانی قهرمان کشتی فرنگی کشور که سابقه مدال برنز جهانی و حضور در المپیک را در کارنامه دارد، یکی از این افراد بود. مرادعلی شیرانی در نخستین روزهای حضورش در جبهه برخورد جالبی با شهید حسین خرازی داشته است.

حبیب‌الله ناظریان رئیس سابق فدراسیون کاراته که به همراه شهید نصر تمرینات رزمی برای رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین‌(ع) برگزار می‌کرده است، در گفت‌وگو با فارس به بیان این خاطره پرداخت و گفت: مرادعلی شیرانی زمانی که در جبهه حضور داشت، قهرمان سرشناسی بود و اکثراً او را می‌شناختند از جمله شهید خرازی اما شیرانی نمی‌دانست که شهید خرازی فرمانده لشگر است.

پیش از عملیات بیت‌المقدس دور هم بودیم که شهید خرازی نزدیک ما شد و با شیرانی احوالپرسی کرد و گفت آقا مراد شما اینجا چه کار می‌کنید، شیرانی هم جواب شهید خرازی را داد و متقابلاً گفت شما اینجا چه کار می‌کنید. ناظریان ادامه داد: هر چه من و بقیه به شیرانی اشاره می‌کردیم که متوجه شود شهید خرازی فرمانده لشگر است، متوجه نمی‌شد. شهید خرازی فوق‌العاده انسان با تواضع و خاکی بود و در جواب گفت من هم مثل بقیه به جبهه آمده‌ام.

شیرانی روی حساب آشنایی قبلی با شهید خرازی به وی گفت شما جثه ضعیفی دارید مواظب خودتان باشید؛ شهید خرازی هم پاسخ داد اگر نتوانم کار زیادی انجام بدهم در تدارکات که می‌توانم کمک حال بچه‌ها باشم. وی خاطرنشان کرد: وقتی شهید خرازی از کنار ما دور شد، به شیرانی گفتیم حاج‌حسین را نشناختی، فرمانده لشگر امام حسین(ع) است؛ تازه شیرانی طلبکار شده بود که چرا زودتر نگفتید.

قاب تاریخ ۱
دلایل اتفاق نظر انگلستان و شوروی در برکناری رضاشاه؛ نخست‌وزیر وقت انگلستان در جنگ جهانی دوم می‌گوید نقشه برکناری رضاشاه مدتی پیش از اخطار انگلستان و شوروی به ایران درباره فعالیت آلمان‌ها در ایران گرفته شده بود. در واقع پس از آغاز جنگ جهانی دوم، دولت انگلستان هر لحظه مترصد فرصت بود تا برای موضوع سلطنت و حکمرانی در ایران تصمیم جدیدی اتخاذ کند.

در مجموع باید گفت که عوامل داخلی و دلایل خارجی دست در دست هم سبب برکناری رضاشاه از قدرت شدند. به تعبیری هم اتفاق نظر در میان متفقین برای کنار گذاشتن رضاشاه ایجاد شده بود و هم نارضایتی عمومی مردم به این مسئله کمک شایانی ‌کرد. سرانجام رضاشاه که با کمک انگلستان به قدرت رسیده بود توسط دول متفق از قدرت عزل شد و برای ادامه سلطنت در سلسله پهلوی به نفع محمدرضا کنار رفت.(موسسه مطالعات تاریخ معاصر)
شرح عکس: چرچیل‌، روزولت و استالین سران کشورهای متفق در حاشیه کنفرانس تهران در ایام جنگ جهانی

قاب تاریخ ۲
ناسازگاری بهزاد و نازک؛ کالج مونته‌روزا در سال ۱۳۴۷ مرتب شکایات خود را بابت ناسازگاری بهزاد و نازک به دربار می‌فرستاد. اولیای مدرسه به‌شدت از رفتار بهزاد ناراضی بودند‌. بهزاد به هیچ وجه در مقابل دستورهای معلمان و مدیران تمکین نمی‌کرد و به معلمان خود فحش می‌داد. موهای خود را مانند هیپی‌ها بلند کرده‌ و اولیای مدرسه قادر به جلوگیری از هیچ یک از اعمال او نبودند و مدام تهدید می‌شدند.

اولیای مدرسه تأیید می‌کردند که هرگاه نامه‌ای از طرف مادر به ایشان می‌رسد یا تلفنی می‌شود ناراحتی بهزاد و نازک تشدید می‌گردد. نازک و بهزاد دو شاهزاده ‌‌حاصل ازدواج حمیدرضا پهلوی و هما خامنه هستند که هر دو اعتیاد داشته و از هم جدا می‌شوند. حمیدرضا با خواهرزن سابق خود ازدواج می‌کند و بهزاد و نازک در محیطی پرتنش بزرگ می‌شوند .

در تهران مدام گزارش رفتار نامناسب آنها به شاه می‌رسد. شاه برای اینکه آنها را از چنین خانواده‌ای دور کند آنها را به مدرسه شبانه‌روزی در سوئیس می‌فرستد ولی آنجا هم مشکلات زیادی به‌وجود می‌آورند. آنطور که شایع هست نازک با هویت جدید در انگلیس مشغول به بازیگری در فیلم‌های غیراخلاقی بود و در سن ۲۹ سالگی در سال ۱۳۶۶ در پاریس فوت شد. شایعات زیادی پیرامون مرگ او وجود دارد اما هیچ توضیحی درباره علت مرگ داده نشده.

عده‌ای بر این باورند نازک پهلوی برای پنهان کردن هویت خود و ادامه فعالیتش اخبار دروغ مبنی بر مرگ زودهنگام خود منتشر کرده و خبر این مرگ، ترفندی بوده برای جدا کردن او از خانواده پهلوی و نازک همچنان با هویت جدید خود زنده است. گفتنی‌ است، قبر او در پاریس بی‌نام و نشان و متروک بوده و دوستانش مرگش را تایید کردند . بهزاد نیز که به فرقه‌های عرفانی هندی روی آورده بود، در سال ۱۳۶۲ در سن ۲۶ سالگی در اسپانیا فوت شد.

قاب تاریخ ۳
خدیجه افضل وزیری‌، فرزند بی‌بی خانم استر‌آبادی از فعالان زن در جنبش مشروطه‌؛ خدیجه در واقع لقب افضل را از آنجایی به‌دست آورد که زمانی که کودک بود و مدرسه‌ای برای دختران و‌جود نداشت، مادرش موهای او را تراشید و لباس پسرانه به تن وی کرد و با لقبی پسرانه‌، خدیجه را راهی مدرسه کرد. این وضعیت به‌دلیل اعتراض دوام نیاورد.«چون شاگردان فهمیده‌اند که او دختر است، برای مدرسه تازه باز شده رسوایی داشت» ۱۶ساله بود که بی‌بی اولین مدرسه دخترانه در ایران را دایر می‌کند.

در ۲۲ سالگی، بعد از پنج سال خواستگاری و با تهدید خودکشی خواستگار یعنی آقا ملاح (پسردایی) ناچار ازدواج می‌کند و به روستای نوکنده مازندران می‌رود. از ۸ فرزندی که به دنیا می‌آورد ۵ تا باقی می‌ماند . بعد از مرگ دو دختر‌، زمانی که (مه‌لقا) را باردار بوده‌، همسرش نذر می‌کند به مشهد برود، دکتر می‌گوید این زن می‌میرد. خدیجه افضل خوشحال می‌شود:«مگر نه مرگ آسایش است؟ ۹ ماهه حامله بودم. چادر و پیچه به سر و چکمه به پا .

به یاد سوار سیاه‌پوش اسکندرنامه افتادم. شلاق به اسب زدم و جلوی کاروان به راه افتادم.» ‌ از زمان طفولیت تمام ورزش‌های برادرانم را تقلید کرده بودم، دختری ورزیده بودم. ریاضی، هندسه، عربی ‌و فرانسه را با شوق یاد می‌گرفتم. نهج البلاغه و قرآن را به فارسی ترجمه و گلستان را حفظ بودم تار و سه تار هم می‌نواختم‌.
شرح عکس: خدیجه در سال ۱۳۰۹ در لباسی به ‌ طراحی خود؛ این لباس که یک نوع روپوش بود و از نظر خدیجه به چادر برتری داشت، چون دست‌ها را آزاد می‌گذاشت

قاب مشاهیر ۲
‌علی‌اصغر پتگر در کنار همسرش ایراندخت ستوده و فرزندانش نامی، نیما، میترا و مانی‌؛ ‌علی‌اصغر پِتگر در سال ۱۲۹۲ در تبریز متولد شد. او در کارگاه قالی‌بافی خانوادگی‌شان با رنگ و نقش بزرگ شد و از همان ابتدا استعداد و علاقه‌مندی خود را به نقاشی بروز داد. او تحصیلات ابتدایی را در تبریز گذراند و به همراه برادرش، جعفر پتگر نزد میرمصور از نقاشان سرآمد تبریز و دانش آموخته‌ نقاشان روسی به آموختن نقاشی پرداخت.

در سال ۱۳۱۲ به توصیه‌ میرمصور به همراه برادر به تهران رفت و در مدرسه صنایع مستظرفه، شروع به تحصیل نمود. پس از فارغ‌التحصیلی و اخذ لیسانس در سال ۱۳۱۹ با همکاری برادرش، کارگاهی جهت نقاشی و آموزش دایر کردند. این کارگاه اولین آموزشگاه خصوصی نقاشی برای بانوان در ایران قلمداد می‌شود که در تهران، خیابان نادری، کوچه‌ نوبهار قرار داشت .‌فروغ فرخزاد، کلارا آبکار، بهجت صدر و هنرمندان دیگری از شاگردان پتگر بودند.

این آموزشگاه همچنین به محفل گردهمایی نویسندگان و شاعرانی همچون صادق هدایت، صادق چوبک، بزرگ علوی، نیما یوشیج، شهریار، سیمین بهبهانی و دیگران تبدیل شد. پتگر با ایراندخت ستوده، خواهر منوچهر ستوده ازدواج کرد. باجناغ او جلیل ضیاءپور پدر نقاشی مدرن ایران و دشمن کمال‌الملک بود و دعواهای ایدئولوژیک آنها در جمع‌های خانوادگی امری همیشگی قلمداد می‌شد. او پس از درگذشت همسرش در سال ۱۳۴۹ دوباره ازدواج کرد. علی‌اصغر پتگر در سال ۱۳۷۱ در تهران بر اثر حمله قلبی درگذشت.

کدخبر: ۴۱۷۲۹۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر