قاب تاریخ| خواستگاری شاه از گریس و رقص هویدا
روزنامه هفت صبح، مرتضی کلیلی | با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته میکنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده شدهای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست. عکسهایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، عکسهای فوتبالی، نوستالژیک و… برای دیدن تصاویر و شرح آن ادامه مطلب را بخوانید.
قاب مشاهیر
بازیگر هالیوود که خواستگاری شاه ایران را نپذیرفت؛ گریس پاتریشیا کلی در نوامبر ۱۹۲۹(۱۳۰۸) در پنسیلوانیا و در خانوادهای ثروتمند متولد شد. پدرش جک کلی قهرمان قایقرانی بود.او به عنوان یک میلیونر در شرق کشور کسب و کار داشت. مادرش مارگارت مجر اولین مربی تیم زنان دانشگاه پنسیلوانیا بود. گریس در کودکی به اجرا علاقه نشان میداد. پس از دبیرستان تصمیم گرفت در نیویورک به بازیگری ادامه دهد. درنهایت گریس به آکادمی هنرهای زیبا رفت. همچنین در زمان دانشجویی به عنوان مدل فعالیت میکرد.گریس بازیگری را دنبال کرد و در فیلمها و سریالهای زیادی درخشید.
در سالهای پیش از جنگجهانی دوم و پیشرفت سینما و تلویزیون به هالیوود رفت . او در بیشتر از ۱۲ فیلم و ۶۰ سریال ایفای نقش کرد. بازی در فیلم دختر روستایی در سال ۱۹۵۴ جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد.گریس و محمدرضا در اواخر سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸)زمانی که شاه برای بازدیدی رسمی به آمریکا رفته بود، در هتل والدورف به پیشنهاد حسین فردوست باهم آشنا شدند و شاه که از فوزیه جدا شده بود، به دنبال همسری مناسب میگشت.
شاه که شیفته گریس شده بود، به او سه قطعه جواهر گرانبها هدیه کرد. گریس اما بهواسطه زیبایی و بازیگری که در فیلمهای هالیوود مشهور شده بود نمیخواست موقعیت خود را از دست بدهد، دچار تردید شد و جواهرات را به شاه برگرداند. او پیشنهاد شاه را که میتوانست او را ملکه ایران کند، رد کرد. درنهایت در سال ۱۹۵۵گریس به هیات داوران فستیوال جشنواره کن در فرانسه پیوست و حین جلسات عکاسی با راینیه سوم پرنس کشور شاهزادهنشین موناکو آشنا شد و ازدواج کرد.
گریس بعد از ازدواج با راینیه در سال ۱۹۵۶که در یک مراسم باشکوه برگزار شد، بازیگری را کنار گذاشت. راینیه فیلمهای گریس را مصادره و سالها در موناکو اجازه پخش آنها را نداد. این زوج صاحب سه فرزند شدند. گریس و راینیه یک بار بعد از ازدواج در جشنهای ۲۵۰۰ ساله در ایران شرکت کردند. در نهایت گریس در ۱۳ سپتامبر ۱۹۸۲ زمانی که به همراه دخترش استفانی در جنوب فرانسه در حال رانندگی بود، دچار سانحه شد و از ارتفاع ۱۴ متری سقوط کرد و در ۵۳ سالگی جان خود را از دست داد.
قاب تاریخ ۱
فرمان تاریخی شکست حصر آبادان؛ یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته تاریخ دفاع مقدس که به عنوان یک نقطه عطف در انتقال راهبرد جنگ از آن یاد میشود، عملیات شکست حصر آبادان است که بلافاصله پس از فرمان امام خمینی طرحریزی شد. بنابر خاطرات فرماندهان جنگ وقتی امامخمینی در چهاردهم آبان ماه ۱۳۵۹ فرمان تاریخی «حصر آبادان باید شکسته شود» را خطاب به نیروهای مسلح صادر کردند، طرحریزی عملیاتی برای شکستن حصر آغاز شد.
به دنبال فرمان امام خمینی، طرحهای مشترک سپاه و ارتش برای شکستن حصر آبادان شکل گرفت. روز پنجم مهر ۱۳۶۰ رزمندگان اسلام عملیاتی را با رمز «نصر منالله و فتحٌ قریب» آغاز کردند که پس از دو روز با موفقیت به اجرا درآمد. سردار عبدالله محمودزاده درباره تأثیر فرمان امام در جبهههای جنگ میگوید:
«بعد از فرمان امام شورا تشکیل شد. در شورا قرار شد که چند نفر به مسئولیت شهید کلاهدوز قائممقام وقت سپاه و شهید صیاد شیرازی بروند یک بررسی کنند و ببینند که چقدر نیرو و امکانات احتیاج داریم و چگونه میشود حصر آبادان را شکست. تیم مشخص شده به منطقه اعزام شدند و شرایط عملیات را بررسی کردند و بعد از مدتی در جلسه شورای سپاه حاضر شدند تا برآوردهای خود را اعلام کنند….» سردار رحیم صفوی نیز در همین رابطه میگوید:
«فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر شکستن حصر آبادان که با واژه «باید» تأکید شده بود، به عنوان یک تکلیف واجب و شرعی الهی روی دوش همه فرماندهان و رزمندگان سپاهی و بسیجی و ارتشی سنگینی میکرد.» رحیم صفوی در ادامه خاطرات خود «تحقق فرمان امام مبنی بر شکستن حصر آبادان» را به عنوان یکی از مهمترین دلایل انجام این عملیات میداند.(مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
قاب تاریخ ۲
قصه فوتبال ایرانی؛ نخستین بازی تیم ملی کدام است؟ به گزارش سایت رسمی فدراسیون فوتبال، فوتبال در ایران با وقوع جنگ جهانی اول و شیوع ویروس مرگبار آنفولانزای اسپانیایی و قحطی کشنده تا سال ۱۲۹۰ دچار توقف و نقصان شد اما از سال ۱۲۹۵ و با حضور دانشجویان به خارج رفته و بازگشت آنها به کشور از جمله حسین صدقیانی، احمدعلی خان سردار، عزیزالله افخمی، هدایت کلانتر و … مجددا رونق گرفت تا اینکه در سال ۱۳۰۵ قرار شد تیمی به دعوت جمهوری قفقازیه به باکو سفر کند .
این سفر انجام شد و تیم ایران سه مسابقه برگزار کرد که نخستین مسابقه در ۳۰ آبان ۱۳۰۵ در ورزشگاه بالاخانی باکو به انجام رسید و تیم ایران ۴ بر ۳ شکست خورد . باتوجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی آن زمان میتوان این مسابقه را نخستین رقابت رسمی یا غیر رسمی فوتبال ایران در مقابل یک تیم خارجی دانست . سه سال بعد از مسابقات باکو قرار شد تیمی از شوروی به تهران آمده و با تیم ملی ایران مسابقه بدهد .
با تمهیدات صورت گرفته زمین دانشسرا در شمال دروازه دولت در محل فعلی دانشگاه خوارزمی تهران چمنکاری شد تا مهیای برگزاری مسابقات شود. تیم شوروی به تهران آمد و در اول آذر ۱۳۰۸ در اولین مسابقه ۱۱برصفر تیم ایران را شکست داد. این باخت سنگین موجب برکناری ورزنده و بازگشت فوتبالیستهایی شد که بعد از خط خوردن مجددا توسط مدیریت جدید به تیم دعوت شدند اما حضور آنها هم چندان تاثیری در روند باختها نداشت و ایران در دو مسابقه بعدی که در چهارم و هشتم آذر ۱۳۰۸ برگزار شد باز هم باخت و بدین ترتیب و با شکست در مجموع ۱۸بریک وضعیت بغرنجی به وجود آمد.
سالها از باخت سنگین ایران به شوروی گذشت تا اینکه در شهریور ۱۳۲۰ تیمی از ایران با مربیگری حسین صدقیانی برای حضور در جشن استقلال افغانستان به کابل اعزام شد . داستان حضور در کابل و بازگشت این تیم به تهران بسیار عجیب و شگفتانگیز بود . تیم ایران وقتی به سفر میرفت شاه ایران کسی بود که در بازگشت به کشور دیگر نامی به عنوان پادشاه نداشت و جنگ جهانی دوم و جنایات دوباره مردم ایران را دچار جنگ و قحطی دیگری کرده بود .
قاب تاریخ ۳
علاقه زنان قاجاری به زینتآلات؛ زنان قاجاری علاقه زیادی به استفاده از زینتآلات داشته و از آن بسیار استفاده میکردند. البته استفاده از زیورآلات تنها مختص زنان نبوده و در مواردی مردان نیز با اهداف ماورایی از برخی انواع زیورآلات که خاص مردان بود، استفاده میکردند. «خانمها تمایل شدیدی به استفاده زینتآلات زنانه از قبیل النگو، دستبند، بازوبند و گردنبند طلا و نقره دارند و همیشه مقداری از این زینتآلات را دور گردن و دست و بازوی خود آویزان میکنند.
غیر از این تزئینات قابهای نقره کوچکی را که در آنها آیاتی از قرآن روی پوست نوشته شده، بهعنوان تبرک به لباسهای خود نصب میکنند. مردها نیز از اینگونه طلسمها را به خود آویزان مینمایند. محمدتقی خان و دیگر خوانین متن کامل قرآن را با حروف ریز در میان قابهای چرمی نقرهنشان جاسازی نموده و به گردن میآویختند.»
سفرنامه سراوستن هنری لایارد، یا ماجراهای اولیه در ایران(کافه تاریخ)
قاب تاریخ ۴
آداب نخستوزیری در دربار پهلوی! ۶ اردیبهشت ۱۳۵۱ «… شب به اتفاق شهبانو در مراسم اختتامیه فستیوال فیلم تهران شرکت کردم. او جوایزی اهدا کرد. نخستوزیر هم بود؛ مست لایعقل، با تظاهرات احمقانه.» ۷اردیبهشت ۱۳۵۱ «… سر شام نخستوزیر به من گفت تا ساعت سه صبح مشغول رقص و پایکوبی با هنرپیشههایی بوده که برای مراسم فستیوال آمده بودند. گفتم: «خوشا به حالتان.»
اسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه (موسسه مطالعات تاریخ معاصر)
شرح عکس: امیرعباس هویدا در سفر به شهر ابیانه