شاهکارهای مهندسی؛ ورسک، چغازنبیل و باغهای ایرانی!
روزنامه هفت صبح، محمدجواد ترابی| مگر میشود از جاده فیروزکوه راهی شیرگاه و قائمشهر بشوی و هر بار پس از رهایی از گردنههای مهیب گدوک، سر نچرخانی تا پل ورسک را ببینی؛ پلی که ۱۵ سال دیگر، ۱۰۰سالگیاش را قرار است جشن بگیریم. ورسک نمادی است از خدمت و در عین حال پا گذاشتن صنعت بر دل طبیعت بدون غلبه بر آن. یکشنبهای که گذشت روز مهمی بود. روزی مهم برای تاریخ ایران زمین. راهآهن ایران از بندرترکمن تا بندر امام، ثبت جهانی شد.
تنها ثبت جهانی ما در یونسکو که ریشهای فراتر از تاریخ معاصر ندارد و نمادی است از بهرهگیری درست از یک مشارکت جهانی برای بهرهبرداری خدماتی که چند نسل از آن بهرهمند باشند. چنان که در صفحه انگلیسی مرجع ثبت جهانی راهآهن ایران در یونسکو آمده است که ۴۳ پیمانکار از چندین کشور مختلف در ساخت این ۱۳۹۴ کیلومتر راهآهن همکاری داشتند. تاریخ و فهرست آثار ثبت شده ایران را در یونسکو که بررسی میکنیم، شاهکارهای مهندسی در پهنه کشورمان، کم نیست:
از معماری زیگورات چغازنبیل و تخت جمشید گرفته تا ارگ بم و میدان نقش جهان. از گنبد سلطانیه تا برج گنبد قابوس. از دستکندهای میمند تا زر و زیورهای کاخ گلستان. از سازههای آبی شوشتر تا ۱۱ قنات دریادل و ۹ باغ بهشتی ایرانی. کافی است فقط تصاویرشان را مرور کنی. انگشت به دهان میمانی. اینکه چطور پدران و مادران ما، این سرزمین با اقلیمی خشک را رام زیست خود کردند. با قنات آب را به ناکجاآباد کشاندند و آنجا باغهای ایرانی را چنان متبلور کردند که گویی مانند نامشان «پردیس»، تصویری از بهشتاند.
باغ ایرانی همچون واژه پردیس که بعدها به شمایل پارادایز، واژه انگلیسی بهشت شد، چنان در جهان نمونه است که در آگرا و دهلینو و لاهور و گرانادا هم همین نمونههای فرا مرزی باغهای ایرانی، ثبت جهانی شدهاند. ما بهطور مداوم در طی تاریخ حرف طبیعت را میشنیدیم و خودمان را سازگار میکردیم.
این همه ترشی، شور و شیرین، خشک و دودی کردن میوهها و خوراکیها برای ماندگاری بیشتر بود. در کنارشان آبانبارها و یخچالها و بادگیرهای کویری را پدرانمان چنان توسعه دادند تا زندگی در سویی ناممکن، ممکن شود و قرنها بعد، خود بافت تاریخی شهر یزد، ثبت و شهره جهان شود. ما مدام راه و رسم طبیعت را آموختیم و دانستیم که چگونه باید، هم بسازیم و هم ساز طبیعت را برهم نزنیم. چگونه دل کویر را بشکافیم و نظمی نوین بر مسیر جریان آب ایجاد کنیم و آب در آن سویی که غنیمت است به جریان بیفتد.
بیآنکه بیآبی را به نقطهای دیگر بکشانیم و چگونه هوای تازه را به داخل خانه بکشانیم بیآنکه گوشهای دیگر، آب و هوایش برهم بریزد. ایران برایمان پر از درس است؛ پر از درسهای آموخته. چنانکه از روی دستمان باقی حتی رونویسی کردند و ما با چشمان تمام بسته، نظم طبیعت، هوا و خاکمان را بیپروا برهم زدیم که آسان و بیهزینه دکمه بازگشتی برایمان نمانده. دیگر درسهای اخیرمان گران تمام میشود به قیمت خشک شدن پهنه یک سرزمین.
برهم خوردن نظم اقلیم. کاش جرات و جسارت بازگشت را بیابیم. راه علم را دنبال کنیم و رسم طبیعت را بهتر بدانیم و به جنبش برچیدن سدها در جهان بپیوندیم. رودهای خشک و شور شده، سد میخواهند که چه؟ آینه دق؟ مهندسی در ایرانزمین در طول تاریخ زبانزد بوده، برایش کارنامهای سیاه به جا نگذاریم.