سفر به خیر خانم فرهی عزیز
روزنامه هفت صبح، ساعد برقی| بیتا فرهی مثل فریماه فرجامی مستحق یک کهنسالی طولانی و زیبا بود. خانم باشخصیت و شیک سینمای ایران که دیر وارد سینما شد اما بهسرعت محبوب شد. به سرعت بازیگری را جدی گرفت با آنکه هيچوقت جزو برنامههای زندگیاش نبود. اگر ویشکا آسایش را داییاش مازیار پرتو به سینما معرفی كرد، اینجا هم پای یک دایی در میان است. وقتی که در مهمانی دایی خانم فرهی، ناصر چشمآذر بیتا فرهی را میبیند و او را به داریوش مهرجویی برای ایفای نقش مهشید فیلم هامون معرفی میکند.
سی و یک ساله و در اوج جلوه و برازندگی. با شیوه بیان فاخر و یک تهلهجه انگلیسی پنهان در لابهلای کلمات. او انگار برای نقش مهشید آفریده شده بود. تماشاگران درک میکردند که چطور خسرو شکیبایی میتواند عاشق و دلباخته این زن شود و میتوانستند درک کنند که چطور مهشید بهتدریج از حمید هامون و دنیای بیسروسامانش دور میشود. نوعی مادیگرایی در حرکات مهشید بود که مشخص بود با حمید هامون به مشکل برمیخورند. نوعی اشرافیگری.
میرویم و اطلاعات بانوان سال 1352 را ورق میزنیم. جاییکه خبر ازدواج بیتا دینبلی (نامخانوادگی اصلی خانم فرهی) در صفحات داخلیاش کار شده. با یک مدیر رسانهای بهنام حسن قریشی که از قرار مرد جاافتادهای بوده چراکه در شرح او نوشته شده با بیست سال سابقه کار رسانهای و مطبوعاتی. بیتا 16 سال دارد و سال قبل در مسابقات گردشگری اطلاعات بانوان به مقام دوم رسیده بود و عکسش روی جلد مجله کار شده بود و حالا اطلاعات بانوان گزارشی از عروسی او را بهعنوان یکی از قهرمانان خودش، منتشر کرده است.
اینکه لباس عروسش کار خانم فرشته زندی است و سنگدوزیهای لباس را هم خانم پوران درودی انجام داده و 16 هزار تومان خرج این لباس سفید بلند شده است (حقوق یک کارمند در سال 52 هزار و پانصد تومان است) و مهریهاش یک میلیون و پانصدهزار تومان بوده و یک میلیون تومان جواهر نیز از خانواده داماد دریافت کرده است. از مهمانان سرشناس زینالعابدین رهنما ذکر شده که رفیق داماد بوده است. گزارش ادامه داده که بیتا و همسرش دو روز در هتل هیلتون بیتوته میکنند و بعدش راهی یک سفر چهل روزه به اروپا میشوند.
از آن بهبعد از زندگی بیتا دینبلی یا همان بیتا فرهی اطلاعات کمی در دست است تا همان مهمانی داییاش و خوشذوقی ناصر چشمآذر و ورود فرهی به سینما در نقش مهشید. در این سالها او یک فرزند دختر از ازدواج نافرجامش داشت. در همان فیلم اول دیپلم افتخار بازیگر زن را میبرد و شاید اگر کسوت خانم چهرهآزاد در نقش نمادین مادر در فیلم علی حاتمی نبود، او میتوانست سیمرغ را شکار کند.
یک سال بعد وقتی اعتراضات به چهره جوان و زیبای خانم نیکی کریمی در فیلم عروس بهعنوان تولید جریان نزدیک به حاکمیت زیاد شده بود، سیدمرتضی آوینی از چهره سرد خانم کریمی در مقابل چهره گرم خانم فرهی یاد کرد تا بگوید که متر و معیارهای منتقدان اشتباه است. سینمای ما آماده بلعیدن این بازیگر خوشسیما بود. اما فرهی خودش را تسلیم این موج نکرد.
نه تشنه شهرت بود و نه به لحاظ مالی در مضیقه. پس صبر کرد تا مهرجویی نقش فیلم بانو را بر مبنای کاراکتر او بنویسد. باز هم در نقش زنی اشرافی و ثروتمند و البته بهغایت خوشقلب و سادهدل. این فیلم میتوانست بیتا فرهی را همچون یک ستاره بزرگ وارد سینمای ایران کند اما فخرالدین انوار به دلایلی موهوم فیلم را هفت سال توقیف کرد.
فرهی دو سال و نیم در هیچ فیلمی ظاهر نشد و سنش مدام در حال بالا رفتن بود. تا اینکه نقش فیلم کیمیا از راه رسید. در نقش یک زن خرمشهری در روز آغاز جنگ… عجیب آنکه هفته پیش آخرین هنرنماییاش بهعنوان بازیگر در نقش اقدسالملوک در سریال سرزمین مادری به پایان راه خود رسید. و در تمام این سالها در بيش از سی سال فعالیت بهعنوان بازیگر هیچگاه درگیر جنجال و ابتذال نشد و همیشه فاخر و برازنده و موقر باقی مانده بود.
بیایید به عکس بالا برگردیم. از همان فیلم هامون. احتمالا مهمترین و معروفترین فیلم سینمای پس از انقلاب ایران. خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، عزتالله انتظامی، امرالله صابری، فتحعلی اویسی، حسین سرشار، جلال مقدم، ناصر چشمآذر و البته داریوش مهرجویی همه و همه درگذشتهاند. اما اگر مرگ داریوش مهرجویی دلخراشترین بود، مرگ بیتا فرهی این زن فاخر و دوستداشتنی سینمای ایران حسرتبرانگیزترین مرگ بود. در حالیکه تنها 65 سال داشت…