کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۷۲۸۹۲
تاریخ خبر:

سفری به جهان مردم‌پسند موسیقی و گالری‌های روشنفکرانه

روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی| یک: شما اهل موسیقی باشید یا نه اسم الویس پریسلی را شنیده‌اید. حالا اگر از کنار موسیقی راک‌اندرول رد شده باشید می‌دانید که الویس به سلطان راک‌اندرول مشهور است و بسیاری از گروه‌های موسیقی مشهور از جمله بیتلز از موسیقی الویس الهام گرفته‌اند. حالا باز لورمن، کارگردان استرالیایی که یکی از مشهورترین فیلم‌های موزیکال قرن ۲۱ یعنی «مولن‌روژ» را ساخته، سراغ داستان زندگی الویس پریسلی رفته و یکی از مهم‌ترین و بهترین فیلم‌های امسال را تا امروز ساخته است.

در سال‌های اخیر کم نداشتیم فیلم‌های بیوگرافیکی که به زندگی موزیسین‌های بزرگ می‌پرداختند. از «بیلی هالیدی علیه ایالات متحده‌ آمریکا» بگیرید تا «بوهمین راپسودی» درباره‌ فردی مرکوری و «راکت‌من» درباره‌ التون جان. «الویس» از همه‌شان فیلم بهتری است. اول اینکه طبق معمول کارهای باز لورمن پروداکشن کار چشم‌نواز است. میزانسن‌ها، رنگ‌ها و بازی‌ها در حد اعلای خودشان هستند. زاویه دیدی که باز لورمن برای روایت داستان زندگی الویس انتخاب می‌کند هم بسیار هوشمندانه است. نه دانای کل است و نه اول شخص. باز لورمن سراغ کلنل تام کوپر رفته. مردی که حتی دوستداران موسیقی الویس هم ممکن است نامش را نشنیده باشند.

کوپر مدیر برنامه‌های الویس بوده. کسی که هم الویس را به جهان معرفی کرده و هم شارلاتانی بوده که اجازه نداده الویس از مرزهای آمریکا خارج شود. فیلم بخصوص روی نکاتی دست می‌گذارد که حتی هنوز هم آمریکایی‌های متعصب در مورد الویس نادیده‌اش می‌گیرند. از جمله تاثیری که او از موسیقی بلوز سیاهپوستان گرفته بو‌د و ارتباط خوبش با آن‌ها از جمله بی.بی. کینگ موزیسین بزرگ سیاهپوست. درنتیجه ما وجهه‌ دیگری از الویس می‌بینیم. او فقط یک شومن و خواننده‌ بااستعداد نبود. در روزگاری که هنوز تبعیض نژادی در آمریکا بیداد می‌کرد او پلی بود میان مخاطبان سفیدپوست با موسیقی سیاهپوستان.

طبعا بازی در نقش الویس ریسک زیادی داشته و آستین باتلر از این چالش سربلند بیرون آمده. حس و حال الویس و محیطش را آن‌قدر خوب گرفته که شباهت فیزیکی در درجه‌ دوم اهمیت قرار می‌گیرد. برعکس اتفاقی که مثلا در مورد رامی مالک در فیلم «بوهمین راپسودی» اتفاق افتاد و تمرکز روی شباهت فیزیکی او با فردی مرکوری بود. تام هنکس هم که دیگر گفتن ندارد. همیشه درخشان است و این‌بار هم.
درست زمانی که آدم فکر می‌کند دوره‌ موزیکال‌ها به سر رسیده و دیگر حوصله دیدن فیلم موزیکال را نداریم باز لورمن با «الویس» از راه می‌رسد و نه تنها فیلم موزیکالی می‌بینیم که کشش و جذابیت دارد که در خلال آن متوجه نکات مهمی درباره‌ فرهنگ و جامعه‌ آمریکایی در دهه۶۰ می‌شویم.

دو: کتاب «نقشه و قلمرو» نوشته‌ میشل اوئلبک با ترجمه‌ ابوالفضل‌ الله‌دادی که نشر نو منتشر کرده اثر مهمی است. اول اینکه کتاب اوئلبک را به جامعه‌ کتاب‌خوان ایران معرفی می‌کند که نویسنده‌ فرانسوی مهمی است و البته گویا به جز «نقشه و قلمرو» کتاب‌های قبلی‌اش قابل چاپ در ایران نیستند. دوم اینکه رمان بسیار جذابی است که به مخاطبش تصویری دقیق از بازار هنرهای تجسمی فرانسه و شرایط رقابت در آن می‌دهد.

ژد قهرمان کتاب سفری از عکاسی به نقاشی و بعد ویدئوآرت دارد و در خلال این سفر رابطه‌اش با پدرش، با نویسنده‌ای که در حقیقت خود اوئلبک است و با کسانی که دوستشان دارد تشریح می‌شود. من شیفته‌ شیوه‌ وصل خرده‌پیرنگ‌های کتاب به یکدیگر شدم و اینکه چطور شوکی در فصل سوم به مخاطب وارد می‌شود که برای چند صفحه فکر می‌کنید کتاب از مسیرش منحرف شده و اوئلبک هنرمندانه دوباره قهرمان کتاب را وارد صحنه می‌کند و کتاب را با او به پایان می‌برد. «نقشه و قلمرو» از آن رمان‌هایی نیست که مثلا قبل از خواب دست‌تان بگیرید. هر چند خوش‌خوان است اما به تمرکز نیاز دارد و از آن می‌توانید درباره‌ هنر مدرن فرانسه هم یاد بگیرید.

کدخبر: ۴۷۲۸۹۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر