کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۹۷۷۰۲
تاریخ خبر:

‌سریال‌های خانگی که ‌دچار حاشیه‌های سیاسی و اجتماعی شده‌اند

روزنامه هفت صبح، محمد صابری | «حمید فرخ‌نژاد» رفت، «سقوط» آمد! تا همین یک ماه پیش، حتی جدی‌ترین پیگیران اخبار مرتبط با سریال‌های تولیدی در شبکه نمایش خانگی هم اطلاع چندانی از سریالی با‌عنوان «سقوط» نداشتند. سریالی که برخی برمبنای اطلاعات منتشرشده درباره گروه تولید، حدس می‌زدند می‌تواند تازه‌ترین تجربه محمدحسین مهدویان در عرصه سریال‌سازی پس از مجموعه «زخم کاری» باشد اما واقعیت این بود که همان تیم تولیدی، با هدایت چهره‌ای جدید کار را در دست گرفته‌اند و سجاد پهلوان‌زاده قرار بوده بر کرسی کارگردانی سریال تکیه بزند.

بعد از خروج پرسروصدای فرخ‌نژاد از کشور و حاشیه‌های سیاسی بسیار تندوتیزی که به همراه داشت، نام «سقوط» هم در فضای رسانه‌ای انعکاس بیشتری پیدا کرد و برخی نگران شدند که این محصول، قربانی تصمیم بازیگر اصلی‌اش شود. شاید به همین دلیل هم بود که نامه‌ای بدون امضا و صرفا منتسب به عوامل تولید این مجموعه در فضای رسانه‌ای منتشر شد تا کمی از شدت اتفاقات ناگواری که می‌توانست برای آن رقم بخورد، بکاهد. با تمام این تفاسیر، پنجشنبه شبی که گذشت، «سقوط» بدون سروصدا منتشر شد تا امید به ادامه توزیع آن به‌رغم رفتار نامتعارف بازیگر اصلی‌اش، زنده شود.

این سریال اما تنها نمونه‌ای نیست که به ناگهان با سایه سنگین یک حاشیه مواجه می‌شود. در میان سریال‌های نمایش خانگی، تجربه‌های متفاوتی از مواجهه با حاشیه‌سازی‌های غیرهنری را شاهد بوده‌ایم که در این پرونده تلاش کردیم بخش‌هایی از این تجربه‌ها را مرور کنیم. تمرکز ما در این بازخوانی بر حاشیه‌های عجیب و غالبا غیرهنری سریال‌های توزیع شده در شبکه نمایش خانگی بوده است؛ «سقوط» تازه‌ترین نمونه است،‌ اما قطعا آخرین نمونه نیست!

سقوط/ سجاد پهلوان‌زاده
سجاد پهلوان‌زاده را همواره به‌عنوان یکی از چهره‌های ثابت در ترکیب عوامل فیلم‌های محمدحسین مهدویان می‌شناختیم؛ حالا «سقوط» اولین تجربه کارگردانی رسمی او به‌حساب می‌آید.

از سریال چه می‌دانیم؟
اولین قسمت سریال «سقوط» پنجشنبه شب همین هفته و در سکوت کامل خبری، به‌صورت ناگهانی بر روی پلتفرم فیلیمو قرار گرفت. این یعنی سریال هنوز در نقطه صفر قرار دارد و قضاوت درباره اینکه چه مسیری را طی خواهد کرد کمی زود است اما تا همین‌جا می‌توان اذعان کرد که سجاد پهلوان‌زاده در مقام کارگردان، به‌خوبی توانسته است از پس فضاسازی و بازی گرفتن از بازیگران اصلی خود بربیاید و در همین گام اول مخاطب را به‌خوبی برای همراهی و انتظار برای قسمت‌های بعدی مجاب کرده است؛ «سقوط» آغاز امیدوارکننده‌ای دارد.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
زمانی که کمتر کسی انتظار اکت سیاسی‌ای با این سروشکل از بازیگر اصلی بخش عمده‌ای از تولیدات نهادی و امنیتی سال‌های اخیر را داشت، نام سریال «سقوط» که تا آن زمان در سکوت خبری در حال تولید بود، به‌واسطه همین اکت سیاسی و غیرمنتظره از سوی حمید فرخ‌نژاد بر سر زبان‌ها افتاد. خروج فرخ‌نژاد از کشور و متن‌های تند و عجیبی که او در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت، خیلی‌زود این سوال را مطرح کرد که سرانجام پروژه‌هایی که او در آن‌ها نقشی ایفا کرده است چه می‌شود؟

چه سرانجامی پیدا کرد؟
پس از اقدامات فرخ‌نژاد، نامه‌ای منتسب به عوامل سریال «سقوط» در فضای مجازی منتشر شد که از نامردی او نسبت به این پروژه و احتمال تأثیر منفی این اقدامش بر سرنوشت سریال گلایه کرده بودند. شائبه توقیف «سقوط» از همان مقطع در برخی محافل مطرح شده بود اما حالا می‌توان انتشار قسمت اول این سریال را به‌عنوان اتفاقي مبارک قلمداد کرد. هرچند در قسمت یک ساعت و 20 دقیقه‌ای منتشرشده از سریال «سقوط» هنوز حمید فرخ‌نژاد نقشی نداشته و باید دید آیا میزان حضور او در مجموعه دستخوش تغییر می‌شود؟

نکته ویژه؛ هر چند در تیتراژ «سقوط» نام محمدحسین مهدویان به‌عنوان مشاور کارگردان درج شده است اما رد پای سلیقه و کارگردانی این فیلمساز جوان، همچنان در این مجموعه هم قابل رصد است؛ ردپایی که البته نمی‌توان از تأثیر همراهی چهره‌های دیگری همچون هادی بهروز به‌عنوان مدیر فیلمبرداری،‌ شهرام خلج در مقام طراح گریم و حتی حبیب خزائی‌فر در مقام آهنگساز بر آن چشم‌پوشی کرد.

جیران/ حسن فتحی
حسن فتحی که بارها اعلام کرده دل‌بستگی خاصی به سبک فیلمسازی علی حاتمی داشته است، با «جیران» بار دیگر نشان داد به‌دنبال بازتولید سبک مواجهه علی حاتمی با تاریخ، در آثار خود است.

از سریال چه می‌دانیم؟
تعداد قسمت‌های تولید و پخش‌شده از سریال «جیران» حالا از عدد 40 عبور کرده و این یعنی تکلیف مخاطب برای دنبال کردن داستان سریال کاملا مشخص شده است و گروهی که بنایی بر همراهی نداشته و به تعبیری قلاب سریال گرفتارشان نکرده باشد، بعید است همچنان در حال دنبال کردن آن باشند. ماجرای عشق ناصرالدین شاه به خدیجه تجریشی یا همان جیران، آنقدر جذابیت داشته که حسن فتحی با هوشمندی بر روی آن سرمایه‌گذاری و حتی برخی خرده‌داستان‌های تاریخی را هم ضمیمه آن کند.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
هرچند سریال «جیران» هم جزو سریال‌هایی محسوب می‌شود که یکی از بازیگران فرعی آن کشف حجاب کرد و برخی انتظار داشتند که این واکنش، حاشیه‌هایی را برای این مجموعه به همراه داشته باشد، اما آنچه در واقع باعث شد «جیران» را در این فهرست قرار دهیم، عجیب‌تر از این حرف‌ها بود! سایت مشرق در تحلیلی عجیب و غریب با ارجاع به مصراع اولیه شعر تیتراژ پایانی «جیران» که می‌گوید «از کوچه بگذر و به خیابان بریز» این سریال را به تشویق مخاطبان به آشوب‌گری متهم کرد!

چه سرانجامی پیدا کرد؟
«جیران» حاشیه پررنگ‌تری را به سلامت پشت‌سر گذاشت؛ زمانی‌که عوامل سریال «آهوی من مارال» مدعی شدند که اثر تازه حسن فتحی، کپی‌برداری از فیلمنامه آن‌ها بوده است، «جیران» در دو نوبت تا مرحله توقف در توزیع پیش رفت اما سرانجام با رأی نهادهای ناظر و قضایی، توانست ادعای کپی‌برداری را مردود و به تولید و پخش ادامه دهد. حاشیه سیاسی به‌وجود آمده برای این سریال از این منظر یک شوخی تلخ بود! آن‌هم از سوی رسانه‌ای رسمی که مشخص نیست قاعده و منطق‌اش برای تولید و بازنشر چنین تحلیلی چه بوده است!

نکته ویژه؛ یکی از موارد مهم درباره سریال «جیران» ترکیب بازیگران آن است و باید اذعان کرد تا همین جای داستان هم اوج و فرود قسمت‌های مختلف آن ارتباط نزدیکی با تمرکز داستان بر بازیگران مختلف داشته است؛ آنجا که پای جیران و ناصرالدین‌شاه و مهدعلیا و حتی قراول خاصه در میان است، همه‌چیز جذاب است اما امان از قسمت‌هایی که نوبت به دیگر کاراکترها می‌رسد!

خاتون/ تینا پاکروان
تینا پاکروان را به‌واسطه کارگردانی همین سریال «خاتون» می‌توان اولین کارگردان زنی دانست که وارد عرصه سریال‌سازی در شبکه نمایش خانگی شده و اتفاقا عملکرد قابل دفاعی هم داشته است.

از سریال چه می‌دانیم؟
داستان سریال «خاتون» به‌عنوان اولین تجربه سریال‌سازی تینا پاکروان از ابتدای شهریور سال ۱۳۲۰ و در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین آغاز می‌شود و در قالب آن سرنوشت زندگی مشترک خاتون و شیرزاد که با تحولات سیاسی و نظامی آن سال‌های ایران گره خورده است، به‌تصویر در می‌آید. بخش عمده‌ای از جذابیت روایت سریال «خاتون» به تصویری بازمی‌گردد که این مجموعه از مبارزان ملی و باورمند به میهن در آن مقطع تاریخی ارائه کرده است و کاراکترهایی مانند رضا فخار به بهترین شکل آن‌ها را نمایندگی می‌کند.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
هر چند در مقطعی که پخش روتین سریال «خاتون» با توقف مواجه شد، به دلیل عدم اطلاع‌رسانی درست پلتفرم پخش‌کننده و عوامل، شائبه توقیف آن مطرح شد، اما واقعیت این است که این مجموعه این شانس را داشت که در مقطع تولید و پخش با حاشیه جدی مواجه نشد! نکته بامزه اینکه ماه‌ها بعد از پخش این سریال و به‌تازگی، روایت آن از سوی روزنامه کیهان با اتهام تشویق به آشوبگری مواجه شده است! این روزنامه به‌تازگی در مطلبی تحلیلی تلاش کرده است رابطه‌ای میان این سریال و التهاب‌های اخیر کشور ایجاد کند.

چه سرانجامی پیدا کرد؟
سریال «خاتون» بدون هیچ مشکل شاخصی توانست تمام مراحل تولید و توزیع را پشت‌سر بگذارد و اتفاقا فضای ملی و میهنی قسمت پایانی آن‌ به‌صورت ویژه هم با استقبال مخاطبان و حتی برخی مدیران در فضای مجازی مواجه شد. با این همه اما تحلیل و روایتی که به‌تازگی درباره ابعاد سیاسی داستان این سریال مطرح شده است می‌تواند دردسرهایی را هم به همراه داشته باشد. بنابر تحلیل کیهان اینکه در یک دیالوگ سریال خاتون گفته می‌شود «ارتش باید با مردم باشد» یعنی اینکه این سریال در آشوب‌های اخیر نقش داشته است!

نکته ویژه؛ ینا پاکروان که جایزه بهترین سریال نمایش خانگی را در جشن کانون کارگردانان سینمای ایران برای «خاتون» دریافت کرد، مدتی بعد عکسی را در اینستاگرام خود گذاشت که مربوط به بخشی از صحنه فیلم بود که در این سریال دیده نشده بود و همین اتفاق شائبه احتمال دنباله‌دار بودن این سریال را به‌وجود آورده است، اما بعید است در شرایط فعلی کشور، عواملش انگیزه‌ای برای تحقق این ایده داشته باشند!

شبکه مخفی زنان/ افشین هاشمی
سریال «شبکه مخفی زنان» را می‌توان یکی از بلاتکلیف‌ترین مجموعه‌های در حال پخش شبکه نمایش خانگی به‌حساب آورد؛ سریالی که هنوز هم نمی‌توان به‌صورت قطعی گفت، قصه‌اش چیست!

از سریال چه می‌دانیم؟
«شبکه مخفی زنان» ایده‌ای بلندپروازانه دارد؛ ایده‌ای برگرفته از شوخی و مزاح با فکت‌های تاریخی و احتمالا قرار بر این بوده که بخشی از واقعیت‌های تاریخی با قوه تخیل درهم آمیخته و در لفافه‌ای از شوخی و جدی، حرف‌هایی مربوط به شرایط امروز جامعه در آن مطرح شود. اتفاقی که البته در اجرا اصلا نتیجه مطلوبی به همراه نداشته است! ایده اصلی سریال درباره وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ است که تصمیم به تشکیل کانون بانوان می‌گیرد تا با تشکل‌های مشابه رقابت و سپس آن‌ها را حذف کند!

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
اگر از مهاجرت پر سروصدای احسان کرمی و حمید فرخ‌نژاد به‌عنوان دو بازیگر این سریال به خارج از کشور و زمزمه‌های مربوط به حذف سکانس‌های مربوط به این بازیگران از «شبکه مخفی زنان» بگذریم، این سریال حاشیه‌هایی را تجربه کرده که در نوع خود منحصر به‌فرد به‌حساب می‌آید! حواشی سریال با نمایش پوستری با شعار «زن، قدرت، ‌شکوه» در یکی از قسمت‌ها، همزمان با ناآرامی‌های اخیر کلید خورد و برخی آن را نشانه‌ای از نفوذ قلمداد کردند! بعدها کار به‌جایی رسید که برخی عوامل اصلی سریال به دادسرا هم احضار شدند!

چه سرانجامی پیدا کرد؟
اینکه چقدر از خبر‌های مرتبط با دردسرهای عوامل سریال «شبکه مخفی زنان» در ارتباط با التهابات اخیر، از جنس خبرسازی و با هدف پروموت نام این مجموعه‌ نه‌چندان موفق در فضای رسانه‌ای بوده است، اصلا دور از ذهن نیست اما واقعیت این است که نه مهاجرت دو بازیگر سریال و نه احضارهایی که در برخی خبرها به آن اشاره شده است، هنوز منجر به توقیف سریال نشده و با وجود چند اختلال و تغییر زمانی در توزیع برخی قسمت‌ها، تولید و پخش آن همچنان ادامه دارد.

نکته ویژه؛ از مهمترین نکات درباره سریال «شبکه مخفی زنان» ترکیب ویژه بازیگران این سریال است. سریالی که نقش اصلی آن را سیامک انصاری بازی می‌کند اما نمی‌توان از حضور لیلا حاتمی، مهدی هاشمی، شبنم مقدمی و حتی حمید فرخ‌نژاد در این مجموعه گذشت؛ ترکیبی که البته نتوانسته است آشفتگی داستانی سریال را جبران کند و به همین دلیل توفیقی برای آن به همراه نداشته است!

یاغی/ محمد کارت
مهمترین نکته‌ای که نمی‌توان آن را در توفیق «یاغی» بی‌تأثیر دانست، اقتباسی بودن داستان آن بود؛ این سریال با نگاهی به کتاب «سالتو» نوشته مهدی افروزمنش روایت شده بود.

از سریال چه می‌دانیم؟
ماجرای برخاستن یک قهرمان از خاکستر، همواره یکی از ایده‌های جذاب برای داستان‌گویی بوده است و ایده محوری سریال «یاغی» که می‌توان آن را برگرفته از کتاب «سالتو» دانست، سرنوشت «جاوید» کاراکتر اصلی قصه است که از مبارزه‌های تن به تن در زمین‌های حاشیه شهر، به قله حضور در رقابت‌های بین‌المللی و پوشیدن لباس تیم ملی کشتی می‌رسد. جاوید البته برای پیمودن این مسیر تبدیل به طعمه‌ای برای سوءاستفاده شخصیت دیگری به‌نام بهمن می‌شود و روایت موازی اوج‌گیری جاوید و سقوط بهمن، موتور محرکه اصلی داستان سریال «یاغی» می‌شود.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
آنچه باعث شد سریال «یاغی» با حاشیه مواجه شود، مربوط به یکی از قسمت‌های پایانی این سریال بود که در قالب آن شاهد رقابت‌های جهانی کشتی با حضور جاوید بودیم. از نکات فرعی درباره سکانس‌های مربوط به این مبارزات که البته از دید فعالان فضای مجازی پنهان نماند، این بود که در مسابقات جهانی این سریال، نمایندگان تیم ملی ایران را مغلوب نماینده اوکراین و آمریکا نشان می‌دهد و بر حریفان روس و چینی پیروز می‌شوند. یکی از خبرگزاری‌های اصولگرا بعد از این قسمت تیتر زد؛ «غرب‌زدگی در یاغی!»

سرانجامی پیدا کرد؟
به گواه خبرنگاران حرفه‌ای حوزه کشتی، محمد کارت در فضاسازی و کارگردانی سکانس‌های مرتبط با مسابقات جهانی کشتی در سریال «یاغی» عملکرد بسیار موفقی داشته اما این ایده که نماینده ایران در برابر نماینده اوکراین بازنده میدان باشد، آن‌هم در حالی‌که در عالم واقع هیچ‌گاه این اتفاق رخ نداده است، تبدیل به نشانه‌ای برای شیطنت این کارگردان در روایتگری شد. البته هرچند این شیطنت نادیده نماند و اعتراض‌هایی هم به آن شد اما فرآیند تولید و توزیع سریال را نتوانست با حاشیه جدی مواجه کند و سریال تا پایان پخش شد.

نکته ویژه؛ از همان زمانی‌که پخش سریال «یاغی» به پایان رسید، به‌پشتوانه استقبال خوبی که از آن شده بود، زمزمه‌هایی مبنی‌بر احتمال ساخت فصل‌های بعدی از آن به گوش رسید. با اقدام آبان عسگری که ایفاگر نقش خواهر جاوید بود، برای کشف حجاب و مهاجرت از کشور این گمانه با تردیدهایی مواجه شده است. به‌خصوص که عسگری، همسر محمد کارت به‌عنوان نویسنده و کارگردان «یاغی» است.

خسوف/ مازیار میری
سریال «خسوف» را می‌توان یکی از شبیه‌ترین تولیدات شبکه نمایش خانگی به استانداردهای سریال‌سازی در قاب تلویزیون دانست؛ هم در فضاسازی و هم در محافظه‌کاری!

از سریال چه می‌دانیم؟
سریال «خسوف» هر چند با سکانسی به ظاهر ملتهب درباره اعتراضات دانشجویی، روایت خود را آغاز کرد و در ادامه هم تلاش کردن به مسائلی همچون دانشجویان اخراجی و ستاره‌دار ارجاعاتی داشته باشد اما در کلیت در سطح یک داستان عاشقانه باقی ماند و نتوانست آن اندازه که انتظار می‌رفت به مسائل سیاسی و اجتماعی روز، ورود مستقیم داشته باشد. اصل داستان «خسوف» درباره عشق نافرجام میان امیر و آتیه بود که با دل‌بستن دایی امیر به آتیه و نقشه‌کشی برای مهاجرت اجباری آن‌ها، سرانجامی دراماتیک برای همه آن‌ها پیدا می‌کند.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
از امتیازات «خسوف» برخی شخصیت‌های فرعی قدرتمند بود که قطعا یکی از آن‌ها پدر آتیه با بازی مسعود کرامتی بود. در سکانسی او مشغول درددل با پسرش می‌شود و بخشی از گذشته خود را مرور می‌کند، گذشته‌ای مملو از تلاش و جنگیدن برای رسیدن به یک آرمان که هیچ‌گاه محقق نشد. فارغ از کارکرد دراماتیک این سکانس، اشاره این کاراکتر به همراه داشتن قرص سیانور در تمام مراحل مبارزه با شاه، سبب شد که برخی از این دیالوگ اینگونه برداشت کنند که سریال در حال تطهیر یکی از چهره‌های سمپات جریان منافقین است!

چه سرانجامی پیدا کرد؟
همایون اسعدیان به‌عنوان تهیه‌کننده سریال در واکنش به این حاشیه توضیح داد: «متاسفانه این‌طور برداشت شده که گویا یکی از شخصیت‌های اصلی قصه در جوانی وابسته به فرقه منافقین بوده؛ ولی به هیچ عنوان در ذهنیت نویسنده و کارگردان چنین چیزی وجود نداشته است. اشاره‌ای که توسط این شخصیت‌ به سیانور می‌شود مربوط به تمام گروه‌هایی است که در زمان پهلوی فعالیت مخفی و چریکی داشتند و منحصر به فرقه منافقین نیست.» با وجود این توضیح، واقعیت این است که «خسوف» در فرآیند تولید و توزیع با هیچ دست‌اندازی مواجه نشد.

نکته ویژه؛ یکی از ویژگی‌های قابل‌توجه سریال «خسوف» استفاده از دو بازیگر نسبتا گمنام به‌عنوان ایفاگر دو نقش اصلی بود که اتفاقا تأثیر ویژه‌ای هم بر شهرت این دو بازیگر گذاشت. مینو شریفی بازیگر نقش «آتیه» و سجاد بابایی بازیگر نقش «امیر» در این سریال بودند. سجاد بابایی بعد از این تجربه در فیلم «مرد بازنده» با جواد عزتی هم‌بازی شد و این روزها هم نقش اصلی سریال «سقوط» را برعهده دارد.

می‌خواهم زنده بمانم/ شهرام شاه‌حسینی
بدون تعارف باید «می‌خواهم زنده بمانم» را تجربه‌ای غیرمنتظره در کارنامه کارگردانی شهرام شاه‌حسینی به حساب بیاوریم؛ سریالی که نسبتی با تجربه‌های سینمایی این کارگردان نداشت!

از سریال چه می‌دانیم؟
روایت سریال «می‌خواهم زنده بمانم» به‌ظاهر یک داستان عاشقانه است اما مهمترین برگ برنده آن، ارجاعاتی است که به یک مقطع حساس و کمتر روایت‌شده از تاریخ معاصر دارد. در سال 68 و درست در مقطعی که هنوز کمیته، شهربانی و ژاندارمری در قالب نیروی انتظامی ادغام نشده‌اند، شاهد روایت ماجرایی هستیم که با گرفتار شدن پدر هما حقی، کلید می‌خورد و حالا او باید با همراهی نامزدش یعنی نادر، شرایط آزادی پدر را فراهم بیاورد. در همین مسیر است که آن‌ها با امیر شایگان به‌عنوان یک چهره پرنفوذ آشنا می‌شوند.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
داستان «می‌خواهم زنده بمانم» ریزه‌کاری‌های بسیاری داشت و باید اذعان کرد که شهرام شاه‌حسینی هم در روایت خط اصلی داستان و هم در پرداختن به جزئیات و خرده‌ پیرنگ‌ها، عملکرد موفقی داشته است اما آنچه در میانه پخش سریال حاشیه‌ساز شد، انتقاد برخی رسانه‌ها به تصویر ارائه شده از «کمیته انقلاب» در این مجموعه بود. برخی رسانه‌ها حتی تندترین انتقادها را در این زمینه رقم زدند و کارکرد اصلی سریال را «تخریب چهره کمیته» دانستند و همین فضاسازی هم کار را به مرحله‌ای رساند که معاون اجتماعی ناجا، خواستار توقیف سریال در میانه پخش شد!

چه سرانجامی پیدا کرد؟
حاشیه به‌وجود آمده، توزیع سریال را از قسمت یازدهم به بعد با دست‌انداز مواجه کرد و حتی برای مقطعی پخش آن متوقف هم شد. معاون اجتماعی ناجا در نامه خود خطاب به رئیس «ساترا» صراحتا گفته بود که تهیه‌کننده «می‌خواهم زنده بمانم» موظف شده کلیه قسمت‌های پخش شده از سریال را از فضای مجازی جمع‌آوری کرده و قسمت‌های باقیمانده را هم اصلاح کند! اتفاقی که البته طبیعی بود بخشی از آن امکان تحقق ندارد و تنها به‌نظر می‌رسد براساس توافق‌های بعدی بود که اصلاحات در ادامه اعمال و سریال تا پایان تولید و توزیع شد.

نکته ویژه؛ واقعیت این است که به چالش کشیدن نهادهای قانونی و نقد عملکرد آن‌ها چه در زمان حال و چه در مقاطع حساس تاریخی یکی از پرریسک‌ترین انتخاب‌ها برای تولید یک مجموعه نمایشی به حساب می‌آید و از این منظر نفس پرداختن عوامل سریال «می‌خواهم زنده بمانم» به آسیب‌شناسی عملکرد کمیته‌های انقلاب و البته سعه‌صدر برای نمایش آن از سوی مراجع ذی‌ربط با حداقل اصلاحات را باید ستود.

آقازاده/ بهرنگ توفیقی
مهمترین امتیاز سریال «آقازاده» که توانست آن را تبدیل به تجربه‌ای موفق در شبکه نمایش خانگی کند،‌ انتخاب سوژه‌ای متناسب با مسائل روز و جسارت در ورود به حوزه‌های به‌ظاهر ممنوعه بود.

از سریال چه می‌دانیم؟
«آقازاده» قرار بود روایتی از جریان بیمار آقازادگی در سیاست و اقتصاد و فرهنگ باشد. ایده اصلی حامد عنقا در مقام طراح داستان و تهیه‌کننده هم این بود که برای ورود به جریان نقد آقازادگی، یک «آقازاده خوب» به‌نام حامد با بازی سینا مهراد را در برابر یک «آقازاده بد» به نام نیما بحری با بازی امیر آقایی قرار دهد تا اینگونه بتواند از خطوط قرمز و احتمالا سایه سنگین ممیزی عبور کند. هرچند او توازن همین دو‌گانه را هم در پایان‌بندی سریال، به سمت خوب بودن هر دو آقازاده برهم زد!

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
باید اعتراف کنیم که حامد عنقا در حاشیه‌سازی برای کارهای خودش تبدیل به یک تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس کاربلد شده است تا جایی‌که به‌نظر می‌رسد برخی نشانه‌گذاری‌ها در آثارش چندان هم اتفاقی نیست! اما آنچه درباره سریال «آقازاده» و حواشی‌اش می‌تواند مرتبط با پرونده حاضر باشد، ماجراي طرح موضوع شباهت یکی از کاراکترهای اصلی سریال با اکبر طبری به‌عنوان شاخص‌ترین چهره قضایی گرفتار آمده در چرخه بررسی فسادهای اداری در قوه قضایی بود. کاراکتری که جمشید هاشم‌پور نقش او را ایفا می‌کرد و با تمام نفوذی که داشت، سرانجام به دام افتاد!

چه سرانجامی پیدا کرد؟
واقعیت این است که حاشیه‌های به‌وجود آمده برای سریال «آقازاده» هیچ‌کدام در قدوقواره‌ای نبود که بتواند فرآیند طبیعی تولید و عرضه سریال را دچار خدشه کند. هرچند حامد عنقا بعدها در گفت‌وگوهایی با رسانه‌ها تلاش کرد بخشی از دست‌اندازها و دشواری‌ها در مسیر تولید این مجموعه به‌واسطه سوءتفاهم‌های به‌وجود آمده برای برخی نهادهای قدرت را روایت کند اما سریالی که نام سازمان «اوج» را به‌عنوان سرمایه‌گذار بر پای خود دارد، طبیعی است که به این راحتی‌ها دستخوش محدودیت‌ها نمی‌شود. «آقازاده» بدون هیچ مشکلی تا پایان تولید و توزیع شد.

نکته ویژه؛ در شبکه نمایش خانگی چند سال پیش‌تر از سریال «آقازاده» شاهد دورخیز سام قریبیان برای روایت یک قصه حساس و سیاسی بودیم. سریال «عالیجناب» که برخی آن را نسخه ایرانی «خانه کاغذی» با بازی کوین اسپیسی هم معرفی می‌کردند، تنها در یک فصل به تولید و پخش رسید و خیلی زود تعطیل شد تا ثابت شود برای پرداختن به سوژه‌های حساس سیاسی، چیزی فراتر از انگیزه هم لازم است!

شهرزاد/ حسن فتحی
سریال «شهرزاد» هم برای گروه تولید و هم برای جریان تولید و پخش سریال در شبکه نمایش خانگی یک اتفاق مهم به‌حساب می‌آید؛ سریالی که به‌اندازه متن جذابش، حاشیه‌های دردسرسازی را هم تجربه کرد!

از سریال چه می‌دانیم؟
حسن فتحی با همراهی نغمه ثمینی، توانست در راستای دغدغه همیشگی خودش برای بیرون کشیدن روایت‌های عاشقانه از خاکستر به‌جا مانده از تحولات تاریخی، سراغ کودتای 28 مرداد و جریانات پس از ملی شدن نفت در تاریخ معاصر ایران رفت و ماجرای عشق میان فرهاد و شهرزاد را در رقابت با عشق تحمیلی قباد، به تصویر درآورد. «شهرزاد» در فصل اول در قله بود و مخاطبان بسیاری هم با آن همراه شدند اما فصل‌های دوم و سوم این مجموعه نتوانست از پس انتظارات سنگینی که برای مخاطبان به‌وجود آمده بود، بربیاید.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
حالا دیگر نام محمد امامی برای بسیاری از طرفداران مجموعه «شهرزاد» نامی شناخته‌شده‌تر از یک سرمایه‌گذار صرف است!‌ امامی که با همراهی محمدهادی رضوی، دو چهره جوانی بودند که ابتدا به‌عنوان سرمایه‌گذار و سپس به‌عنوان تهیه‌کننده سریال «شهرزاد» نامشان رسانه‌ای شد. سهم این دو چهره در پرونده پرسروصدای اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان، چنان بازتابی در محافل هنری پیدا کرد که برخی فعالان فضای مجازی خواستار «تحریم سریال» شدند! ادعای این تحریم‌کنندگان هم ساخت این سریال با پول سرقت‌شده از فرهنگیان بود و بر همین مبنا انتظار پاسخگویی از سوی عوامل مجموعه را داشتند.

چه سرانجامی پیدا کرد؟
محمدهادی رضوی و محمد امامی هر دو بعدها در دادگاه به اتهام مشارکت در یک فساد اقتصادی بزرگ، محکوم و راهی زندان شدند. نام سریال «شهرزاد» هم بارها در دادگاه مربوط به این دو مطرح شد اما این تنها اثر هنری بود که مشخصا محمد امامی در فرآیند تولید آن سهم داشته و به همین دلیل پای برخی دیگر از هنرمندان هم به پرونده این متهم اقتصادی باز شد. با این همه سریال «شهرزاد» در سه فصل به تولید رسید و توانست داستان خود را به سرانجام برساند.

نکته ویژه؛«شهرزاد» آنقدر متن پرقدرت و محبوبی به‌ویژه در فصل ابتدایی داشت که سایه سنگین حواشی نتوانست ارتباط میان این سریال با طرفدارانش را دچار خدشه کند اما واقعیت این است که بازخوانی آنچه در قالب پرونده محمد امامی مطرح و هزینه‌اش به پای هنرمندان نوشته شد، می‌تواند از تکرار تجربه‌های مشابه جلوگیری کند به‌خصوص که تأمین سرمایه هنوز هم در مسیر تولید یک اثر هنری، از سخت‌ترین مراحل است.

قلب یخی/ محمد‌حسین لطیفی
سریال «قلب یخی» به‌عنوان اولین تجربه سریال‌سازی خارج از قاب تلویزیون، هنوز هم تجربه مهمی به‌حساب می‌آید و از این منظر حاشیه‌های خاص خود را هم تجربه کرد!

از سریال چه می‌دانیم؟
هر‌چند «قلب یخی» بر روی کاغذ در سه فصل به تولید و پخش رسید اما واقعیت آن است که باید حساب دو فصل ابتدایی را به‌طور کامل از فصل سوم جدا بدانیم. دو فصلی که محمدحسین لطیفی آن را کارگردانی کرد و حامد عنقا طراح داستان و نویسنده فیلمنا‌مه‌اش بود. ماجرای اصلی سریال هم هر چند در ظاهر درباره رابطه مرموز یک استاد دانشگاه و چند دانشجو بود که برای هر یک اتفاقی غیرمنتظره رقم خورده است اما راویان آن تلاش داشتند به موضوعاتی کلان‌تر در آن بپردازند.

حاشیه غیرهنری‌اش چه بود؟
«قلب یخی» در زمان پخش پرطرفدار بود و به‌ظاهر حاشیه عجیب و غریبی نداشت اما سال‌ها بعد بود که حامد عنقا در گفت‌وگویی مدعی شد؛ «در آن زمان فشارهای عجیب و غریبی از سوی آقای ضرغامی، رئیس وقت سازمان صداوسیما بود و ایشان می‌خواستند جلوی سریال را بگیرند، چون فکر می‌کردند با ساخت چنین سریالی قصد داریم از سازمان بیرون برویم.» عنقا حتی از جریان عجیب سرقت لپ‌تاپی که جزئیات داستان سریال در آن درج شده بود، پرده برداشت تا مشخص شود فشارها برای توقف تولید آن چندان هم سوءتفاهم نبوده است!

چه سرانجامی پیدا کرد؟
براساس روایت حامد عنقا «تا مدت‌ها ما دیگر در تلویزیون امکان کار نداشتیم تا زمانی که مهدی فرجی مدیر شبکه یک شد و سریال «انقلاب زیبا» را کار کردیم. اگر در این حد فاصل زمانی کنکاش کرده باشید، بین «قلب‌یخی» تا اولین سریالی که با تلویزیون کار کردم، حدوداً یک سال فاصله افتاد.» عنقا و دیگر عوامل سریال «قلب یخی» هرچند نتوانستند این سریال را برای فصل سوم ادامه دهند و داستان را براساس خواست خود به پایان برسانند اما بعدها هم در تلویزیون و هم در شبکه خانگی از چهره‌های همواره پرکار بودند.

نکته ویژه؛ ویژه‌ترین تجربه‌ای که به‌نام «قلب یخی» در شبکه خانگی به‌ثبت رسید مربوط به شکست تام و تمام فصل سوم آن می‌شود؛ فصلی که دوجین بازیگر ستاره از مهران مدیری تا هدیه تهرانی در آن به‌خط شدند اما نبود پشتوانه داستانی قوی سبب شد که برخلاف دو فصل ابتدایی، مخاطبان انگیزه‌ای برای دنبال کردن این فصل نداشته باشند. فصل سوم «قلب یخی» را سامان مقدم کارگردانی کرد.

کدخبر: ۴۹۷۷۰۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر