سرنوشت عجیب آن شهردار خوشبخت جوان!
روزنامه هفت صبح| یک: خرداد امسال بود که در صفحه اول از شهردار جدید یکی از شهرکهای ثروتمندنشین شمال شرق تهران نوشتیم. تیترش را هم زدیم شهردار خوشبخت شهرک ثروتمندان همراه با عکسش. از آن موقع هفت ماه گذشته و آن شهردار جوان و خندان که بر صفحه اول روزنامه ما جلوس کرده بود دیروز به زندان افتاد. دنیا اینطوری است!
دو: دلایل این همه انتقاد و هجوم به مرحوم خانم معصومی از برخی طیفها را نمیفهمم. کمی غیرقابل هضم است. خانم معصومی بازیگر درجه یکی بودند و هیچگاه در مورد عقاید و اظهارات سیاسیشان پاداش و رانت خاصی تقبل نکردند. ایشان عقیدهشان همین بود و شجاعانه عقیدهاش را بر زبان آورد آن هم بهرغم آنکه میدانست جایگاه سینماییاش و سابقه کاریاش او را در شرایط سختی قرار خواهد داد.
اما حرفش را زد حتی اگر شما نپسندید. تا آخر عمر هم در همان روستای کوچک اطراف صومعهسرا گل پرورش میداد. اینطور شهامت گویی بیپاداش، پسندیده است. آنهایی باید طرد شوند که در چرخشهای عقایدشان رانتی نهفته است و رسیدن به جایگاه و مقامی که خب کم هم نیستند. در مختصات امروز ایران میگویم. خداوند خانم معصومی را رحمت کند.
سه: دیروز هشتم آذر بود و بحث بر سر آن برد تاریخی. در کانالهای فوتبالی بساط مقایسه تیم 1376 با تیم فعلی ایران داغ بود. چه به لحاظ مهره و چه به لحاظ کار تیمی و عجیب آنکه در همه آنها رای به برتر بودن تیم سال 1376 داده میشد. در حالی که شخصا فکر میکنم زوج طارمی و آزمون کم وکسری از زوج دایی و عزیزی ندارند.
جهانبخش به هرحال بازیکن خوبی است و فاصلهاش با مهدویکیا خیلی نیست. رامین رضاییان از دفاع راست آن بازی تیم ملی یعنی سعداوی بهتر است و… اما هرچه هست آن تیم رویایی در قلب و جان ما نشسته است. تیمی که دایی و عابدزاده و عزیزی و پاشازاده و مهدویکیا و آقا کریم باقری را در کنار هم داشت.