سرسام ۵۰قسمتی سریال از سرنوشت
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون| ۱۴فروردین تا ۲۵ خرداد؛ این بازه زمانی پخش «از سرنوشت ۴» در شبکه دو است. با احتساب پنجشنبه و جمعهها و نیز شبهای قدر، این سریال ۵۰ شب روی آنتن بود. آیا زمان طولانی به کمک سریال آمد؟ آیا شروع آن در ماه رمضان بهعنوان یک سریال مناسبتی، باعث دیده شدن بیشتر آن شد؟
آیا توانست موجی همچون سریالهای بلند پیشین، در جامعه ایجاد کند؟ شواهد میگوید نه اما سازندگان آمار بازدید تلوبیون را به رخ میکشند! اتفاقی که برای «از سرنوشت ۴» رخ داد باید درسی باشد تا تلویزیون هم از برندهایش محافظت کند و هم حواسش به باکسهای طلایی مثل نوروز و رمضان باشد.
مورد اول| یک پایان قابل پیشبینی
از همان قسمت اول که شخصیتهای سریال گرفتار مشکلات شدند، پایان خوش یا به اصطلاح «هپی اند» قابل پیشبینی بود. این ویژگی ابتدا به ساکن یک ضعف نیست اما فرآیند اتفاق محل ایراد است. هدف اصلی «از سرنوشت ۴» این بود تا به جوانها بگوید خود را باور داشته باشید و از شکست نهراسید. آنچه بهعنوان دلیل میآورد اما با واقعیت همخوان نیست. حتی شبیه قصههای «شاه پریانی» هم نیست که مخاطب بپذیرد یک داستان خیالی میبیند و از قصه، دستاورد لازم را برای خود نگه دارد.
شاید اگر داستان برای گروه سنی زیر ۱۵ سال روایت میشد، توجیه میداشت! اما «از سرنوشت ۴» مدعی قصهگویی برای جوانها و حتی میانسالان بود. قصه با وصال دلدادگان (حتی پیرمردی بهنام خندان با بازی حسین پاکدل)، کشته شدن فرزام، موفقیت هاشم و سهراب و دوستان در کسبوکار، تحقق رویای خوانندگی دهدشت و… به پایان رسید. اوج باسمهای بودن داستان جایی بود که جوانها در گفتوگوی ویژه خبری به سوالات عاطفه میرسیدی پاسخ دادند. کاش دستکم دکور برنامه و رفتار آنها چیزی شبیه واقعیت بود.
مورد دوم| شعار و شعار
میدانیم که هر سریال تلویزیونی، در دل سرگرمی باید نکاتی کاربردی هم داشته باشد. این مسئله با دیالوگهای مستقیم شعاری اما متفاوت است. «از سرنوشت ۴» بندرت توانست حرفهای مهم را در قالب داستان بیان کند. نمونه خوب آن عاقبت دختری عاشقپیشه که قصد فرار داشت.
این بخش هم برای مخاطب عام بهاندازه کافی هیجان داشت و هم بهطور مصداقی نشان میداد که تمرد از خانواده میتواند منجر به اتفاقهای تلخ شود. در باقی موارد اما پند و موعظه بر داستان غالب بود. حتی در سکانس آخر هم این ماجرا ادامه داشت و سریال با یک شعار مستقیم به پایان رسید. جملهای با این مضمون که برای موفقیت ناامید نشوید، پشت هم باشید و…
مورد سوم| فرصتی برای عبرت
آنچه در نوروز و رمضان ۱۴۰۱ رخ داد، میتواند عبرتی برای مدیران جدید تلویزیون باشد. در نوروز سریال «نجلا ۲» روی آنتن رفت که پخش آن در ماه رمضان ادامه یافت. تنها دستاورد این اتفاق لطمهای بود که به باکس نوروز و رمضان شبکه سه خورد. شبکه دو «از سرنوشت ۴» را برای پخش در رمضان انتخاب کرد که پخش آن تا چهارشنبه هفته پیش ادامه داشت.
سریال علاوه بر اینکه اثری ملالآور بود و موفقیت فصلهای قبل را تکرار نکرد، تعریف سریالهای رمضانی را بههم ریخت. اصولا سریالهای مناسبتی در یک برهه خاص روی آنتن میروند و با پایان مناسبت، پخش آنها تمام میشود. یکی از عواملی که آن سریالها را در ذهن مخاطب ماندگار میکند، همین انطباق با مناسبتهاست. «از سرنوشت ۴» اما به دلیل پخش پس از رمضان در این تعریف قرار نمیگیرد.
مورد چهارم| آفت آب بستن
پیشتر بهطور جزئی ضعفهای «از سرنوشت ۴» را برشمردیم و گزارش امروز در پی آنالیز جزئی سریال نیست. حالا که سریال به پایان رسیده مدیران جدید تلویزیون باید با دقت بیشتر سراغ سریالهای بلند بروند. یعنی علاوه بر مواظبت از برندها و نیز باکسهای طلایی نوروز و رمضان، لازم است حواسشان باشد که طولانی بودن الزاما موفقیت نمیآورد. همین سریال «از سرنوشت ۴» در شرایط منطقی میتوانست در سی قسمت به پایان برسد.
در این صورت، هم داستان ضرباهنگ کافی داشت و هم اثرگذاریاش بیشتر بود. این سریال بارها بدون قصهای خاص پیش میرفت و سهم زیادی از آن به اتفاقات غیرضروری اختصاص مییافت. نمونهاش فصل حضور رابعه مدنی در داستان و شیوه مراوده با فرزندش حسین پارسایی. حتی بخش مهمی بهنام زندانی شدن سهراب که میتوانست تبدیل به برگ برنده شود، بهخاطر کش آمدن بیهوده قصه سوخت شد. با این شیوه همان بهتر که پرونده «از سرنوشت» برای همیشه مختومه شود.