زهر «انور» در قهوه «ناصر»!
روزنامه هفت صبح، مهسا مژدهی | جمال عبدالناصر با شانههای وسیع و دندانهای سفید و فک پهن مصری، مرد بدشانسی بود. او رهبری یک انقلاب را در ۳۸سالگی برعهده گرفت و تا آخرین روزی که زنده بود در راس قدرت قرار داشت، در میان اعراب محبوب بود و وقتی جهان را ترک کرد، جهان عرب در سوگش گریست. اما همیشه این خوش شانسی همراه او نبود.
عبدالناصر در یکی از نشستهای اتحادیه عرب، وقتی میخواست امیر کویت را در فرودگاه بدرقه کند، دچار حمله قلبی شد. سالها بعد محمد حسنین هیکل، یار غار عبدالناصر و روزنامه نگار درخشان مصری نوشت که او احتمالا به دست انور سادات با یک قهوه مسموم شده بود. اما این اتهام را قبل از هیکل، یکی از دختران عبدالناصر در یک هفته نامه مصری مطرح کرد و به صراحت گفت:«سادات پدرم را کشت.»
هیکل موضوع را اینطور بیان کرده است:«جمال عبدالناصر سه روز پیش از مرگش در سوئیت شخصی خود در حال گفتوگو با یاسر عرفات برای پایان دادن به درگیری فدائیان فلسطینی با ارتش اردن بود که بحث بالا گرفت و حال عبدالناصر منقلب شد تا آنجا که برخاست و به یاسر عرفات گفت یا پا میشوی میرویم پایین در تالار اجتماعات و پایان بینتیجه مذاکرات را اعلام میکنیم یا اینکه مینشینیم حرف جدی میزنیم و به توافق میرسیم.
سادات که حال عبدالناصر را چنین دید گفت رئیس، تو به یک فنجان قهوه نیاز داری من خودم برایت درست میکنم. بعد رفت توی آشپزخانه، اما وقتی قهوه درست میکرد محمد داوود آشپز مخصوص عبدالناصر را که از سیاهپوستان نوبهای بود از آشپزخانه بیرون کرد، بعد قهوه را به دست خودش آورد و به عبدالناصر داد و او هم قهوه را نوشید.»
اما بدشانسی عبدالناصر تنها به زمان مرگش محدود نمیشود. دختر عزیز دردانه رهبر مصری، سالها همسر مردی بود که حالا میگویند یک جاسوس حرفهای اسرائیل بوده است. این خبر البته تا سال ۲۰۰۲ منتشر نشد و تا پنج سال بعد که آقای داماد از بالای ایوان خانهاش به پایین پرتاب شد، چندان مورد استقبال نبود و حداقل به نظر میرسد، عبدالناصر در زمان مرگ تصور میکرده دخترش با میلیونر مصری خوشبخت است.
اما طبق آنچه موساد در اوایل قرن بیست و یک منتشر کرد و اشرف مروان جانش را بر سر آن داد، اطلاعاتی که این مرد جوان مستقیما از خانه عبدالناصر برای صهیونیستها میبرده، ارزش زیادی داشته است. طبق آنچه نتفلکیس در یک سریال نسبتا تبلیغاتی در سال ۲۰۱۸، عنوان میکند اشرف مروان در میان اسرائیلیها به عنوان«فرشته» شناخته میشود.
معروف است که مروان همیشه از اینکه از سوی پدرزنش جدی گرفته نمیشده خشمگین بوده است. او در آخرین سالهای زندگی عبدالناصر به بغل اسرائیلیها میپرد و انتقام بیاعتنایی ناصر را به این شکل از ناصر میگیرد. ناصر هرچند رابطه صمیمانهای با دامادش نداشت اما او را به دیدار مرد لجوج و بدنام خاورمیانه، یعنی قذافی فرستاد و از او به عنوان پیکی قابل اعتماد استفاده میکرد. او حتی بعد از مرگ عبدالناصر هم روابط خوب خود را با روسای جمهور بعدی مصر محفوظ نگه داشت و به خصوص به سادات بسیار نزدیک شد.
همسر اشرف، منا عبدالناصر میگوید دشمنان شوهرش با زدن اتهام جاسوسی به مروان، قصد بیآبرو کردنش را دارند. موساد اما مدعی است خدمتی که اشرف مروان در جنگ«یوم کیپور» در سال ۱۹۷۳ (ُسه سال بعد از مرگ ناصر) به اسرائیل کرد، قابل رد کردن نیست. آنها میگویند کمی پیش از آنکه سوریه و مصر بخواهد علیه مواضع اسرائیل در شرق کانال سوئز و ارتفاعات جولان اقدام کنند، اشرف ماجرا را به طرف مقابل لو داده است و مانع از این شده که اعراب به هدف خود دست پیدا کنند.
در مصر اما کفه ترازو به سمت روایت منا سنگینی میکند. او سالهاست که میگوید شوهرش را موساد در ۶۳سالگی به کشتن داده است. بسیاری میگویند هرچند بعید است ماموری از این سازمان اطلاعاتی شخصا اشرف مروان را از طبقه چهارم آپارتمانش در لندن به پایین هل داده باشد، اما رد پای موساد در مرگ جاسوس سابق اسرائیل آشکار است.