کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۱۸۰۱۸
تاریخ خبر:

زندان و رد مال به‌خاطر سرقت مسلحانه

روزنامه هفت صبح| عاقبت مردی که با همدستانش در جاده‌ها محموله کامیون‌ها را به سرقت می‌برد‌ند . رضا حدود ۵۰ سال سن دارد و شش سالی می‌شود که گرفتار زندان شده است. جرمش سرقت با سلاح گرم است. ازدواج کرده و حالا دو پسر بزرگ دارد. دو پسری که خجالت می‌کشند بگویند پدرشان در زندان است و سالی یک بار به زور به دیدار پدر می‌آیند. ماجرای رضا از این قرار است که به قول خودش بساز و بفروش بوده و وضع مالی بدی هم نداشته تا زمانی که شریکش دست به کلاهبرداری می‌زند و فرار می‌کند.

همان موقع رضا ورشکسته می‌شود و اوضاع مالی و زندگی‌اش به هم می‌ریزد. وقتی شریکش فرار می‌کند مجبور می‌شود حدود یک سالی حقوق کارگران را از جیب خودش بدهد، در این میان رکود بازار مسکن هم مزید بر علت می‌شود. پروژه‌های ساختمان سازی‌اش یکی پس از دیگری به دلیل نبود سرمایه می‌خوابد و کار به جایی می‌رسد که آنقدر سرش کلاه می‌گذارند که هر روز درگیر شکایت و دنبال کلاهبرداران می‌رود.

تا جایی که حتی پول شهریه دانشگاه پسرانش را هم نداشته است. تا اینکه روزی بچه محل قدیمی‌اش را می‌بینید و همان ماجرا پایش را به زندان باز می‌کند. حدود سال ۹۱ با همدستانم آشنا شدم و تصمیم به سرقت گرفتم. با کمک بقیه همدستانم با هفت‌تیر، جاده را می‌بستیم و محموله کامیون‌ها را به سرقت می‌بردیم. از مفتول تا هرچه ‌ بار بود را سرقت می‌کردیم. اگر کامیون برای سوخت‌گیری می‌ایستاد از چادر بارش را چک می‌کردیم بعد در خلوتی جاده سر راننده می‌ریختیم و با تهدید تفنگ بار را می‌بردیم و بعد آبش می‌کردیم. چاره‌ای نداشتم هم درآمدش خوب بود هم کلی بدهی و قرض داشتم. زن و بچه‌ام اصلا خبر نداشتند چه بلایی سر کارم آمده است. رضا می‌گوید ۱۰ سال برایش حکم بریده‌اند و از سال ۹۲در زندان است و چند سال دیگر آزاد می‌شود. می‌گوید پسرها و همسرم به دیدنم نمی‌آیند از من بدشان می‌آید. می‌گویند آبروی‌شان را برده‌‌ام.

*** سرقت مسلحانه
وقتی به دادگاه رفتم چند نفر از شاکی‌ها گفتند من هم به روی آنها اسلحه کشیده‌ام ولی دروغ بود من اسلحه نکشیده بودم و کار بقیه همدستانم بود که فراری شدند.من بیشتر راننده بودم. البته بعدها در دادگاه مشخص شد من اسلحه نداشتم. ما چهار نفر بودیم ولی سه ‌ همدستم متواری هستند. نشــانی آنها را دادم اما کسی پیدای‌شان نکرد و تمام جرم‌ها گردن من افتاد.

حتی مالخری هم که جنس‌های ما را خریده بود دســتگیر شد و در آگاهی گفت که ما چند نفر بودیم اما آنها فرار کردند و حالا من مجبورم رد مال را به تنهایی تحمل کنم. تاکنون ۲۰۰میلیون تومان پول داده‌ام و رضایت یکی از شاکیان را جلب کرده‌ام اما شاکی دوم رضایت نمی‌دهد. او ادعا کرده هنگام سرقت کتک خورده و به همین دلیل رضایت نمی‌دهد و دیه‌اش گردن من افتاده که حدود ۳۰ میلیون تومان است. اگرچه آنها که فراری هستند او را زدند ولی به هرحال من هم با آنها بودم.

مادرم یک خانه در جنوب تهران داشت که فروخته و رد مال شاکی اول را داده است اما شاکی دوم رضایت نمی‌دهد. همسرم کار می‌کند و هزینه‌های زندگی را او تامین می‌کند و توانایی فرستادن پول برای من را ندارد. گاهی مادرم به حســابم پول واریز می‌کند. به هرحال فقط اگر همدستانم پیدا شوند خیلی به نفع من است. اگرنه با رد مال باید چهار سال هم بیشتر در زندان بمانم.

کدخبر: ۳۱۸۰۱۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر